خواهی که مرا ز کار و بار اندازی
در حادثه های ناگوار اندازی
ای عشق! نگو نگفته ام روزی تو
بر گردن من طناب دار اندازی
#نوروزرمضانی
افتاده چه چای از دهن بعد از تو
خشکیده درخت و هر چمن بعد از تو
ترکیدن یک انار را می فهمی
شد قصه ی چشمها ی من بعد از تو
#نوروزرمضانی
ای قاصدکِ حامل پیغام سلام
گلدان نشسته بر لب بام سلام
امروز دوباره چشم ما روشن شد
صبح آمده خورشید دلارام سلام
#نوروزرمضانی
از کنج قفس کبوتر آزاد شود
در حنجره اش سکوت، فریاد شود
نزدیک شده وعده ی حق محکم باش
ای غزه! خرابه هات آباد شود
#نوروزرمضانی
#فلسطین_مظلوم
مانند اسیر نم نمک می میرم
در کنج اتاق مشترک می میرم
بعد از تو شبیه رود بی آبم که
از تشنگی ات بدون شک می میرم
#نوروزرمضانی
چه رود و چشمه ای به به! روان است
همیشه میزبانی مهربان است
عیان است و نیازی بر بیان نیست
بهشت کوچکم مازندران است
#نوروزرمضانی
باید همه شرّ و شور را جمع کند
در خود شکند غرور را جمع کند
یک ذره ز نور مرتضی بس باشد
خورشید بساط نور را جمع کند
#نوروزرمضانی
#یا_علی_ع
تو مَطلع شعر های ناب غزلی
شیرین تَرِ از تمام قند و عسلی
هر مصرع و بیتم مُتِبرِّک شد با
ذکر بعلیِِ بعلیِِ بعلی
#نوروزرمضانی
در چای تو قند می شوم اما تو...
در قلب تو بند می شوم اما تو...
در خواب کنار من نفسهایت بود
از خواب بلند می شوم اما تو...
#نوروزرمضانی
از زندگی عادی ما می ترسند
از شادی و آبادی ما می ترسند
ما گوش به فرمان ولایت هستیم
از ریشه ی اجدادی ما می ترسند
#نوروزرمضانی
#مرگبر_اسرائیل
ما چون اَلفیم و استخوانی هستیم
پرونده ی کُنج بایگانی هستیم
این دخل کفاف خرجمان را ندهد
ما کارِگری ساختمانی هستیم
#نوروزرمضانی
#روز_کارگر
شیرینی آغشته به زهرم بی تو
با هر چه غریب و دوست قهرم بی تو
چون نقطه ی تاریک پر از وحشت و ترس
بن بست ترین کوچه ی شهرم بی تو
#نوروزرمضانی