زِ پا هرجا فتادم، عجزِ من شد دستگیرِ من
چه یاریها که در عالم ازاین بیدست و پا دیدم
#واعظ_قزوینی
گذشتن از بَرِ بدطینتان، بد طینتی آرد
گذار از شوره زاران، شور سازد آب شیرین را
#واعظ_قزوینی
گریه نتواند دل ما را ز غم خالی کند
کی شود از خرج باران کیسه ی دریا تهی!؟
#واعظ_قزوینی
یک تن نیافتیم که فهمد زبان ما
همشهریاند مردم و ما در میان غریب!
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
نشود کیسهٔ وُسعت تهی از دستِ کَرَم
کِی شود پرتوِ خورشید کم از تابیدن؟
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
مرد از راهِ شکستِ خود به عزت می رسد
سنگ تا مینا نگردد، کِی به قیمت می رسد؟
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
در رَهَت دادیم عقل و هوش و عمر و زندگی
ای غمِ دنیا! چه می خواهی دگر از جانِ ما؟
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
درست نیست دو رنگی میان ظاهر و باطن
بگو شکسته نویسند توبه نامهی ما را
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
مرد از راهِ شکستِ خود به عزت میرسد
سنگ تا مینا نگردد، کِی به قیمت میرسد؟
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
گوشِ هوشِ مردمان از پنبهٔ غفلت پُر است
ورنه هر نعشی به دوشی واعظی بر منبر است
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
از شعر همین سود مرا بس که دمی
از فکرِ جهان فراغتم می بخشد
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait