ناگهان آمد و دلشوره به دلها انداخت
عشق، اینگونه جهان را به تقلا انداخت
قطره از ابر جدا شد که به دریا برسد
تشنگی دام به اندازهی صحرا انداخت
ترس در جامهی صبر آمد و دستم را بست
کار امروز مرا باز به فردا انداخت
عقل چون در قلمم جوهر معنا می ریخت
عشق در دفتر خود نام مرا جا انداخت
آنقدر در طلب هیچ دویدم که سراب
کودک شوق مرا عاقبت از پا انداخت
هیچ جز تکیه به خوش عهدی ایام نبود
اشتباهی که دلم گردن دنیا انداخت
مثل سهراب دلم از همه عالم که گرفت
قایقی ساخت و یک روز به دریا انداخت...
#پوریا_شیرانی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
ترسیدم از شکست و نکوشیده باختم
سودی که صبر داشت به غیر از زیان نبود
#پوریا_شیرانی
┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
@Arenyy
عطر گیسوی تو تا ملک سلیمان رفته است
زلف وا کردهای و شانه به سر میخواهی...
#پوریا_شیرانی
عطر گیسوی تو تا ملک سلیمان رفته است
زلف وا کردهای و شانه به سر میخواهی
#پوریا_شیرانی
عطر گیسوی تو تا ملک سلیمان رفته است
زلف وا کردهای و شانه به سر میخواهی
#پوریا_شیرانی
عشق میدان جنون است، نه پسکوچه عقل
دل دیوانه مهیاست اگر میخواهی
#پوریا_شیرانی
@nabestaan
عشق میدان جنون است، نه پسکوچه عقل
دل دیوانه مهیاست اگر میخواهی
#پوریا_شیرانی
@nabestaan