🔹 #خاطره
| دعــٰای شهــادت... |
یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم. فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم که آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید. همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت:
دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛ اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم... شاید بعضی از بچهها معناش رو هم نمیدونستند...
• یکی از متربیهای شهید
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
#خاطره
| غیـر قـابل بخشش 🥀 |
آرمان از غیبتکردن و دروغگفتن بسیار متنفر بود. اگر جایی، غیبت میکردند اول از عواقب آن مفصل توضیح میداد... او اشاره میکرد که غیبت چقدر گناه بزرگی نزد خدا محسوب و به چه اندازه غیر قابل بخشش است!
او میگفت: هر چیزی که برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند... اگر ادامه میدادند، آرمان آن جمع را ترک میکرد.
• به روایت مـادر شهیــد
#آرمان_عزیز 🕊
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
#خاطـره
💢 #زینب رویِ همهیِ صفحات دفترش نوشته بود: او میبیند☝️ ...
✨ با این کار میخواست هیچوقت خدا را فراموش نکند ...🙂
#شهید_زینب_کمایی
#زن_عفت_افتخار
@armanaliverdy80
🕊 #خاطره
| اختلاف نظری که پیش آمد |
با آرمان در کار تربیتی حوزه، سر یک موضوعی به اختلاف نظر خوردیم. چون من مسئول کار بودم و آرمان داشت کمک میداد، بدون این که رفتار تندی بکند، حرفم را قبول کرد و از نظرش کوتاه آمد. حواسش بود اصول کار تشکیلاتی را رعایت کند و کار زمین نماند.
#آرمان_عزیز ✨
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
24.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 #خاطره
| روضـه حضرت رقیـه (س) |
آخرین سفری که باهم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. توی اتوبوس وقت رفتن، یه روضه حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو کلیپ کرده بودن. دختربچهها شعر "حالا اومدی، حالا که دیگه
رقیه افتاده از پا اومدی..." رو میخوندند.
آرمان از این کلیپ خیلی خوشش اومده بود. میگفت: خیلی گریه کردم! خیلی قشنگه...
عاشق حضرت رقیه بود...
موقع برگشت هم فقط از شهدا میگفت.
همش در مورد کتاب شهدا صحبت میکرد، در مورد سختی کار نیروهای اطلاعاتی صحبت میکرد.
#آرمان_عزیز✨
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
🕊 #خاطره
| همسفر خوشخنده ما... |
آنقدر شیرین صحبت میکرد و خوشصحبت بود، که همه ما لذت میبردیم وقتی میخندید و حرف میزد. کربلا که رفته بودیم، با این که درست نمیتوانست منظورش را به عراقیها برساند، ولی آنقدر قشنگ و با خوشرویی صحبت میکرد که عراقیها هم دوست داشتند بیشتر با او ارتباط بگیرند. شاید حرف هم را درست نمیفهمیدند؛ ولی سربهسر هم میگذاشتند. عراقیها از آرمان بیشتر از ما خوششان میآمد؛ از بس که خوشخنده بود...
✍🏻 دوست شهید
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
وقتی در ماشین مینشستیم یا میخواست کاری انجام بدهد، مداحی پخش میکرد و کارش رو شروع میکرد.
صدای همه مداحها را گوش میکرد، حتی هشدارهای گوشیاش برای بیدارشدن یا برای نماز و...، زیر صدای یاحسین(ع) و یا صوت زیارت عاشورا بود و با این صداها بلند میشد...
به روایت از مادر بزرگوار شهید
#خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
#رفیق_شهیدم
@armanaliverdy80
23.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #خاطره
آرمان زنگ زد گفت: آقا من رسیدم، کجایین؟
گفتم: بیا جلو در، ما جلو در فرودگاهیم.
گفت: منم جلو در فرودگاهم.
حالا ما هی بگرد آرمان و پیدا کن!
اون در...
بیا فلان جای فرودگاه...
آخرش گفتم: آرمان کجایی؟
کدوم فرودگاه رفتی؟
گفت: من فرودگاه مهرآبادم!
✍🏻 دوست شهید بزرگوار
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
💛 #خاطره
| دلِ ڪربلایی... |
میگفت: تا وقتی که کربلا نرفتی خوبه...
ولی وقتی که یه بار بری کربلا، دیگه نمیتونی بمونی و دلت همش کربلاست
و دوست داری که باز زیارت بری...
✍🏻 به روایت مـادر بزرگوار شهیـد
#آرمان_عزیز ✨
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
♥️ #خاطره
|امام حسین(ع) اگه بخواد...|
گفت: دیدی مامان گفتم امام حسین(ع) اگه بخواد واقعا میطلبه، کی فکرشو میکرد؟
✍🏻 به روایت مادر بزرگوار شهید
#شهید_آرمان_علی_وردی
#رفیق_شهیدم
@armanaliverdy80
🥀 اهـلِ ارادت...
ایشون عاشق امام حسین(ع) بود، آخرین آهنگ پیشوازش هم مداحی آقای میثم مطیعی
(سید و مولا حسین) بود...
همیشه هم میگفتن امام حسن(ع) مظلوم واقع شدن و همه مراسمهاشون رو میرفتن و میگفتن که مظلوم ترینِ اهل بیت(ع) امام حسن(ع) هستن!
به ایشون هم ارادت خاصی داشتن!
[ به روایت مادر بزرگوار شهید ]
#خاطره
#آرمان_عزیز
#یک_ایران_آرمان
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80
38.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بلافاصله آرمان بعد زیرش نوشت که،
عجب توفیقی داشت... هم طلبه بود
هم بسیجی بود، هم شهید شد.
#آرمان_عزیز | #هفته_بسیج
#یک_ایران_آرمان | #خاطره
#شهید_آرمان_علی_وردی
@armanaliverdy80