دگر ای دوست مرا در حرمت مَحرم کن
رفتم از دست نگاهی به دلِ ما هم کن
یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا
یا بر أحوال دلم فکر کمی مَرهم کن
با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد
این جگر سوخته، رسوای همه عالم کن
من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار
إلتفاتی کن و این فاصله ها را کم کن
گریه از اوّل خلقت شده إرثیّه ی ما
فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن
دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست
پای بر دیده نِه و چشم مرا زمزم کن
می رسد بوی تو امّا خبری نیست زِ تو
یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن
کاش می شد که شبی خوابِ تو را می دیدم
دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن
دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی
گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن
نازداری تو و، نازِ تو کشیدن سخت است
رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستم
شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن
همچنان أمّ بنین سوز و نوا دارم من
هوس یک سحر کربُبَلا دارم من
"قاسم نعمتی"
#شعر
#عاشقانه
#قاسم_نعمتی
@Arshiv_Gholam
دل که سرگردان شود عاشق به صحراء می رود
سرزنش ها می برد با خویش هرجا می رود
در پی یوسف نرفتن نیست رسم عاشقی
هر چه می خواهی بگو أمّا زلیخا می رود
نام او وقتی که می آید به إستقبال اوست
زودتر از ما صدای ناله ی ما می رود
ما دو روزی بیشتر مهمان دنیا نیستیم
هر کدام از ما نرفت امروز فردا می رود
گاه با إحسان گدای خانه را رد می کند
هر که زر می خواهد از این جا از این جا می رود
دیر یا زود آخرش گریه به مقصد می رسد
قطره را هرجا بریزی سمت دریا می رود
در نزول گریه ام دیدم صعود خویش را
أشک چون پائین می آید روح بالا می رود
وقت وصل او نباید وقت را از دست داد
هر زمان مجنون تعلّل کرد لیلا می رود
آن شبی که سوختم از وصل تو دریافتم
که چرا پروانه سوی شمع تنها می رود
پیکرم را عاقبت یک گوشه پیدا می کنی
هر که عاشق می شود تنها ز دنیا می رود
"علی اکبر لطیفیان"
#شعر
#مناجات
#عاشقانه
@Arshiv_Gholam
صحبت از نار است هر جا صحبت از دلدار نیست
جای ما هم نیست آن جایی که جای یار نیست
گاه بین محفلِ رندان، تظاهر لازم است
آن که ساکت می نشیند گوشه ای إنگار نیست
وصل یا هجران چه بی قیمت شده، نفرین به من
شمع بیدار است، پروانه ولی بیدار نیست
نور شمع نیمه جان را دیدم و آموختم
سوختن را هر کسی آموخت شامش تار نیست
شب به شب یک گوشه حُسن عاشقانش را ببین
دیدن عشّاق کمتر از وصال یار نیست
کنج عُزلت را بگیر و حُسن خود را رو مکن
چاه کنعان هر چه باشد بدتر از بازار نیست
زیر چتر این و آن رفتم ولی دریافتم
سایه ی بی منّتی جز سایه دیوار نیست
راهزن گاهی منیّت، دزد گاهی منّت است
آه دزدی دزدتر از آفت أنبار نیست
کوله باری دارم أمّا وای بر من، وای اگر
منزل آخر ببینم کوله هست و بار نیست
دل شبیه شیشه باید با تلنگر بشکند
جنسش از سنگ است ظرفی که ترک بردار نیست
جرم خود را طفل پشت گریه پنهان می کند
آن که کارش گریه و زاری ست، کارش زار نیست
گریه ما را تا مقام بی نیازی می بَرد
چشمه هر کس می زند محتاج آب أنبار نیست
چند وقتی می شود که نان ما آجر شده
کار ما گریه است أمّا گریه ای در کار نیست
سفره ی این خانواده سفره ی همسایه هاست
سنّت این قوم جز "الجَار ثُمّ الدّار" نیست
یا بیاید رحمت بسیار خود را کم کند
یا ببخشاید گناه ما اگر بسیار نیست
"علی اکبر لطیفیان"
#شعر
#عاشقانه
#مناجات
@Arshiv_Gholam
1.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
51.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عاشقانههای پیامبر🎥
🔰 شیخ محمّد مهدی طبّاخیان
❤️رابطه عاطفی و محبّتآمیز بین نبیّ أکرم و خدیجة طاهرة (علیهما السّلام)
💠...فقالت [الخدیجة (سلام اللّه علیها)] حسبك يا ميسرة لقد زدتني شوقا إلى محمد (صلّى اللّه عليه و آله)، اذهب فأنت حرّ لوجه اللّه و زوجتك و أولادك و لك عندي مائتا درهم و راحلتان و خلعت عليه خلعة سنية و قد امتلأ سرورا و فرحا،
🔸ثمّ إن خديجة التفتت إلى النّبيّ (صلّى اللّه عليه و آله) و قالت ادن مني فلا حجاب اليوم بيني و بينك، ثم رفعت عنها الحجاب و أمرت أن ينصب له كرسي من العاج و الآبنوس و أجلسته عليه و قالت يا سيدي كيف كان سفركم؟ فأخذ يحدثها بما باعه و ما شراه فرأت خديجة ربحا عظيما،
🌹و قالت يا سيدي لقد فرحتني بطلعتك و أسعدتني برؤيتك فلا لقيت بؤسا و لا رأيت نحوسا ثم جعلت تقول شعرا:
فلو أنني أمسيت في كل نعمة و دامت لي الدنيا و ملك الأكاسرة
فما سويت عندي جناح بعوضة إذا لم يكن عيني لعينك ناظرة...
📜بحار الأنوار، ج ۱۶، ص ۲۰
#فیلم
#حضرت_خدیجه
#رسول_الله
#رابطه_عاطفی
#عاشقانه
#سخنرانی
#استاد_طباخیان
@Arshiv_Gholam
@m_mahdi_tabakhian