هر وقت طعنه زدن بهت چون حجاب داری...
هـر وقـت دلـتگرفـت از طعنـه هـاشون...
قـرآن رو بـاز کن...
و سـوره مطـففیـن رو بخون...🌱
آنـان که امروز بـه تـو میخندنـد فردا
گـریانـند و تـو خنـدان:))
#حجاب
#عروه_الوثقی
تبریز امروز شاهدِتشییع شهید بود
که ازآن جوان های امروزی مارکپوش وعطرزده
و البته دکتری که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی.
از پایگاه بهش زنگ زدن که انگار چند نفر میخوان بنرهای امام حسین(ع) را که درمیدان ساعت نصب شده را آتش بزنن
طاقت نیاورد
لباس رزم پوشید
ورفت
#امیر_حسین_پور
#محرم
#عروه_الوثقی
#شهیدانه
-عروةُالوثقی!
تاحالا براتون سوال پیش اومده که، زیارت عاشورا چطور به دست ما رسیده؟ 👈🏻دو طریق نقل زیارت عاشورا طر
راوی می گوید : عرض کردم یا ابن رسول الله چگونه ما با هم تسلیت و تعزیت بگوئیم ؟
حضرت فرمودند، بگوئید: «أعظم الله أجورنا بمصابنا بالخمسین لا وجعلنا و إیاكم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد»
امام باقر می فرمایند: 《اگر كسی به این دستور من عمل كند، ثواب با هزار حجه هزار عمره و رسول هزارو در خدا باشد و او را همراهی كند. صی، صدیق و شهیدی که از ابتدای خلقت شهید در راه خدا مرده یا شهید شده باشد خواهد داشت.》
#محرم #زیارت_عاشورا #امام_باقر #عروه_الوثقی #سیر_در_زیارت_عاشورا
#پارت۲
نه مثل "حُر بن ریاحی" میان واقعه!
و نه مثل "توابین" بعد از واقعه!
بلکه مثل "عباس (علیه السلام)" در تمام واقعه!
و مثل "مسلم" پیشتاز واقعه!
در رکاب کسی باشیم که به انتظارش ایستادهایم..
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِه...
ِ
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان
#محرم
#عروه_الوثقی
#یاران_امام_حسین
نامه امامحسین به حبیببنمظاهر رسید
گفته بود اگر میخواهی مارا یاری کنی، سریع بیا.
همسرش پرسید؛ میروی یا نه؟
حبیب گفت؛ نه، من نمی توانم بروم! من پیر شده ام و کر و فری ندارم؛ چه طور با او راه بیفتم؟ می دانی اگر من بروم آن وقت عبیدالله خانه مرا خراب می کند و تو را به اسارت می گیرد و می برد.
همسرش گفت: تو برو، بگذار خانه را خراب کند، بگذار مرا به اسارت بگیرد.
حبیب باز هم گفت؛ نه، من نمی روم.
اینجا بود که همسرش بلند شد، روسری خودش را انداخت روی سر حبیب و به حبیب
گفت: نمی روی؟! پس مثل خانم ها در خانه بنشین! بعد گفت خدایا، کاش من مَرد بودم و می توانستم بروم کربلا تا حسین را یاری کنم!
حبیب گفت: نه، این حرف هایی که زدم، برای این بود که می خواستم ببینم تو چه می گویی. من آن چنان هجرتی کنم که تا قیامِ قیامت نامم در تاریخ ثبت شود.
#زنان_مسلمان
#آشنایی_با_کربلایی_ها
#زنان_عاشورایی
#محرم
#عروه_الوثقی
-عروةُالوثقی!
تا باباش رو دید... گفت: بابا وضع تو از من بدتره،تو رو بیشتر از من اذیت کردن. دیگه از خودش نگفت. گ
بر نیزهها از دور میدیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟
چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق
در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را
ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه
یک بار میشد من ببوسم حنجرت را
بابا تو که گفتی به ما از گوشواره
همراه خود بردی چرا انگشترت را
با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه
دیدم کبودیهای چشم مادرت را
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
#حضرت_رقیه
#امام_حسین
#محرم
#روضه
#عروه_الوثقی
-عروةُالوثقی!
تاحالا براتون سوال پیش اومده که، زیارت عاشورا چطور به دست ما رسیده؟ 👈🏻دو طریق نقل زیارت عاشورا طر
👈🏻دو طریق نقل زیارت عاشورا
طریق دوم:
صفوان می گوید : در خدمت امام صادق به نجف رفتیم ، ایشان بالای سر حضرت امیرالمؤمنین زیارت عاشورا خواندند بعد از دو رکعت نماز به جای آوردند و دعای علقمه را قرائت کردند .
آنگاه فرمودند : 《ای صفوان مواظب این زیارت و دعا باش . من ضامن می شوم هرکس این زیارت را از راه دور یا نزدیک بخواند، زیارتش مقبول و سعیش مشکور است و سلامش به آن حضرت می رسد و محروم نمی ماند. حاجت او از طرف خدا می شود و به هر مرتبه ای که بخواهد می رسد و خدا او را ناامید برنمی گرداند . 》
بعد از امام صادق فرمودند : « ای صفوان این ضمان را از پدرم یافتم ، پدرم از پدرش و او از امام حسین و ایشان از برادرش امام حسن و او از امیر المؤمنین علیه السلام و علی از رسول خدا و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند تبارک و تعالی با همین ضمان، که خدای عزوجل به ذات خود قسم خورده ،
هرکس حسین ﷺ با این زیارت ، از دور یا نزدیک ، زیارت کند ، زیارت او را قبول میکنم .
خواهش او را هر قدر که باشد می پذیرم و درخواستش را عطا می کنم و از طرف من نا امید نمی شود
بلکه مسرور و خوشحال با حاجت روا شده برگشته و راه رستگاری و بهشت می پیماید
و از آتش دوزخ آزاد است و شفاعت او در حق هرکسی، غیر از دشمن اهل بیت مورد قبول است. »
#زیارت_عاشورا
#سیر_در_زیارت_عاشورا
#پارت۳
#محرم
#امام_حسین
#عروه_الوثقی
هدایت شده از -عروةُالوثقی!
پیغمبر تو مسجد نشسته بود دید که چهار نفر کارگر، غریبانه یک پیکری رو تشییع میکردند، پیغمبر بلند شد رفت جلوتر، فرمود: روش رو باز کنید، روش رو باز کردند! پیغمبر یه نگاهی کرد نشناخت. فرمود شما این میت رو میشناسید؟
اون چهار کارگر که تشییع میکردند گفتند نه.
پیغمبر فرمود:کی صاحب این پیکر رو میشناسه؟
امیر المومنین علی علیهالسلام فرمود: یا رسول الله من میشناسم.
_علی جان کیه؟
فرمود:یا رسول الله، این«غلام» قبیله بنی نجار هست، اینقدر غریب بوده که ارباباش برای تشییع نیومدن. پول دادن گفتن این رو ببرید خاک کنید.
پیغمبر فرمود علی جان تو چه جوری میشناسیش؟
فرمود: ایشون تو بازار منو میدید، بار رو دوشش بود، صبر میکرد من نزدیکش بشم؛ سلام میکرد و به من میگفت: یا علی انی والله احبک (یا علی به خدا من دوستت دارم)
پیغمبر فرمود: جنازه رو بزارید جلو مسجد، ندا بزنید پیغمبر میخواد نماز میت بخونه...
پیغمبر ایستاد جلو مردم پشت سرش ایستادند،
جمعیت بسیار زیادی اومده بود، بعد از نماز پیغمبر فرمود: اینقدر مَلک پشت سر شما ایستاده بود که اگر میدید میگفتید جا برای ما اصلا نیست!
پیغمبر تشییع کردند، داخل قبر گذاشتند، دعا کردند و بعد به علی فرمودند: یا علی تمام این کارهای من به این خاطر بود که این شخص شما رو «دوست» داشت...
القطره، ج اول، ص۲۷۶.
*یونس صیفی*
#مباهله
#امام_علی
#عروه_الوثقی