🔷 #طبیب_باش_و_برو
▫️گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره
🔹رسیده بودم سر دو راهی انتخاب؛
یک طرف پیشنهاد رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسۀ دینی باکو بود؛ و طرف دیگر مسئولیتی سنگین و رنگین در همین قم خودمان.
اینکه از فضای معنوی قم دور شوم و در باکو که فضایش با قم زمین تا آسمان فرق داشت زندگی کنم، نگرانم میکرد.
برای مشورت پیش آقای بهجت رفتم.
توی دلم گفتم: «خُب معلوم است که میگوید بمان قم!»
حرفهایم را که شنید، گفت: «طبیب باید آنجا برود که مریض زیاد است؛ بروید باکو!»
دوباره تاکید کردم و گفتم: «اگر از امور معنوی دور شوم چه؟»
محکم گفت: «نخیر آقا! ویرانیهای آنجا را در نظر بگیرید. خیال میکنید سیر و سلوک به این است که تسبیحِ هزاردانه دست بگیرید و ذکر بگویید؟! این نیست آقا، بروید...»
📚 به شیوه باران، ص١٨ (بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان)
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#مردی_با_زنی_از_اجنه_ارتباط
#همسری_داشت
فاضل «تنکابلی» در قصص العلماء در ضمن ترجمه شیخ جعفر عرب نقل نموده که: در زمانی که شیخ جعفر در لاهیجان اقامت داشت شخصی به خدمت آن بزرگوار آمد، عرض کرد با جناب شیخ سخن محرمانه ای دارم.
در این هنگام شیخ مجلس را خلوت نمود. آن شخص عرض کرد من مردی هستم در حباله خود دو زن دارم. روزی به صحرا رفتم، دختری دیدم در غایت حسن و جمال، از دیدار او در آن بیابان هراسان شدم، و از او سوال نمودم که تو کیستی و در اینجا چه می کنی؟ در جواب من گفت که من از طایفه اجنه می باشم و عاشق تو گشته ام، چون به خانه رفتی یک باب خانه جداگانه ترتیب بده، که من هر شب به نزد تو می آیم و از مال دنیا هر چه بخواهی برای تو می آورم لکن به دو شرط اول: آنکه از زنان خود به کلی کناره گیری کنی و با ایشان مجامعت ننمایی.
دوم: آنکه این راز را به کسی اظهار نکنی و اگر از هر یک از این دو شرط تخلف کنی تو را هلاک می کنم و اموال خود را هم خواهم برد.
من همان طور که او گفته بود عمل کردم و تا به حال از زنهای خود قطع علاقه کرده ام، و اموال بسیای هم آورده است.
لکن از مقاربت او ضعفی بر من عارض شده که خود را نزدیک به هلاکت می بینم و از ترس او جرات کنارگیری را هم ندارم زیرا می دانم هم مرا از بین میبرد و هم مالی که آورده خواهد برد، فعلاً کار من به اضطرار کشیده برای خلاص از این مهلکه جز شما پناه و مرجعی ندارم اکنون تو نائب امام زمان (ع) هستی، مرا از این مهلکه باید نجات بدهی.
شیخ بزرگوار دو نامه نوشته و به آن مرد داد و فرمود: که یکی از اینها را بربالای اموال خود بگذار و آن دیگری را در دست خود بگیر و در مقابل آن خانه بنشین و چون آن دختر آمد، بگو این نامه را شیخ جعفر نجفی نوشته است.
آن شخص می گوید به دستور شیخ بزرگوار عمل کردم. چون دختر آمد، آن نامه را به او نشان دادم و گفتم آقا شیخ جعفر این نامه را نوشته، چون این حرف را شنید دیگر پیش من نیامد و به نزد اموال روانه گردید وقتی نامه دیگر شیخ را روی اموال دید برگشت به من متوجه شد و گفت:
اگر شیخ بزرگوار نامه ننوشته بود تو را به جهت افشای این راز هلاک می کردم و این اموال را هم می بردم لکن بر امر شیخ مخالفت نمی توانم بکنم و قادر هم نیستم.
این جمله را گفت و رفت و دیگر او را ندیدم. 1
#مردی_که_با_زنی_از_اجنه_ارتباط_داشت👆
#العبد_بود_نه_آیت_الله_العظمی
رساله اولیه آیت الله بهجت را که نوشتند پشتش چاپ کردند العبد محمد تقی بهجت ، راضی نبود کسی پشت کتاب هایش برایش القاب قائل شود ، ایشان می فرمود تمام القاب حضرت علی را دیگران برداشتند و فقط ابوترابش ماند و کسی نخواست این لقب را ...
📕العبد 64
#مردی_با_زنی_از_اجنه_ارتباط
#همسری_داشت
فاضل «تنکابلی» در قصص العلماء در ضمن ترجمه شیخ جعفر عرب نقل نموده که: در زمانی که شیخ جعفر در لاهیجان اقامت داشت شخصی به خدمت آن بزرگوار آمد، عرض کرد با جناب شیخ سخن محرمانه ای دارم.
در این هنگام شیخ مجلس را خلوت نمود. آن شخص عرض کرد من مردی هستم در حباله خود دو زن دارم. روزی به صحرا رفتم، دختری دیدم در غایت حسن و جمال، از دیدار او در آن بیابان هراسان شدم، و از او سوال نمودم که تو کیستی و در اینجا چه می کنی؟ در جواب من گفت که من از طایفه اجنه می باشم و عاشق تو گشته ام، چون به خانه رفتی یک باب خانه جداگانه ترتیب بده، که من هر شب به نزد تو می آیم و از مال دنیا هر چه بخواهی برای تو می آورم لکن به دو شرط اول: آنکه از زنان خود به کلی کناره گیری کنی و با ایشان مجامعت ننمایی.
دوم: آنکه این راز را به کسی اظهار نکنی و اگر از هر یک از این دو شرط تخلف کنی تو را هلاک می کنم و اموال خود را هم خواهم برد.
من همان طور که او گفته بود عمل کردم و تا به حال از زنهای خود قطع علاقه کرده ام، و اموال بسیای هم آورده است.
لکن از مقاربت او ضعفی بر من عارض شده که خود را نزدیک به هلاکت می بینم و از ترس او جرات کنارگیری را هم ندارم زیرا می دانم هم مرا از بین میبرد و هم مالی که آورده خواهد برد، فعلاً کار من به اضطرار کشیده برای خلاص از این مهلکه جز شما پناه و مرجعی ندارم اکنون تو نائب امام زمان (ع) هستی، مرا از این مهلکه باید نجات بدهی.
شیخ بزرگوار دو نامه نوشته و به آن مرد داد و فرمود: که یکی از اینها را بربالای اموال خود بگذار و آن دیگری را در دست خود بگیر و در مقابل آن خانه بنشین و چون آن دختر آمد، بگو این نامه را شیخ جعفر نجفی نوشته است.
آن شخص می گوید به دستور شیخ بزرگوار عمل کردم. چون دختر آمد، آن نامه را به او نشان دادم و گفتم آقا شیخ جعفر این نامه را نوشته، چون این حرف را شنید دیگر پیش من نیامد و به نزد اموال روانه گردید وقتی نامه دیگر شیخ را روی اموال دید برگشت به من متوجه شد و گفت:
اگر شیخ بزرگوار نامه ننوشته بود تو را به جهت افشای این راز هلاک می کردم و این اموال را هم می بردم لکن بر امر شیخ مخالفت نمی توانم بکنم و قادر هم نیستم.
این جمله را گفت و رفت و دیگر او را ندیدم. 1
#مردی_که_با_زنی_از_اجنه_ارتباط_داشت👆
🔷 #طبیب_باش_و_برو
▫️گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره
🔹رسیده بودم سر دو راهی انتخاب؛
یک طرف پیشنهاد رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسۀ دینی باکو بود؛ و طرف دیگر مسئولیتی سنگین و رنگین در همین قم خودمان.
اینکه از فضای معنوی قم دور شوم و در باکو که فضایش با قم زمین تا آسمان فرق داشت زندگی کنم، نگرانم میکرد.
برای مشورت پیش آقای بهجت رفتم.
توی دلم گفتم: «خُب معلوم است که میگوید بمان قم!»
حرفهایم را که شنید، گفت: «طبیب باید آنجا برود که مریض زیاد است؛ بروید باکو!»
دوباره تاکید کردم و گفتم: «اگر از امور معنوی دور شوم چه؟»
محکم گفت: «نخیر آقا! ویرانیهای آنجا را در نظر بگیرید. خیال میکنید سیر و سلوک به این است که تسبیحِ هزاردانه دست بگیرید و ذکر بگویید؟! این نیست آقا، بروید...»
📚 به شیوه باران، ص١٨ (بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان)
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#العبد_بود_نه_آیت_الله_العظمی
رساله اولیه آیت الله بهجت را که نوشتند پشتش چاپ کردند العبد محمد تقی بهجت ، راضی نبود کسی پشت کتاب هایش برایش القاب قائل شود ، ایشان می فرمود تمام القاب حضرت علی را دیگران برداشتند و فقط ابوترابش ماند و کسی نخواست این لقب را ...
📕العبد 64
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید_تا_متوجه_شید_مردم_آزاری
#چقدر_سخته_و_عواقب_داره❗️
✅تو جلسه امام حسین فضولی نکن
#استاددانشمند
#بفرستید_برا_دیگران
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جلوی_پای_عروس_گوسفند_نکشید
⁉️ #ذبح گوسفند در مَلأعام فضیلت است یا رذیلت؟!
🔺وقتی که غرق خرافات و انحرافات شویم ، شنیدن این حرف ها عجیب بنظر خواهد آمد ..
#آيت_الله_فاطمی_نیا
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#تا_از_یادشان_نرود_فاتحه_بخوانن
توی اتاق آقا(آیت الله بهجت ره) معمولاً عکسی به دیوار نصب نشده بود. حالا ممکن بود یک کنار، عکس لولهشدهای را نگه میداشتند مثل عکس مرحوم کمپانی یا برخی از علما را. ولی به دیوار نصب نمیکردند. بین کاغذهای لولهشدۀ کنار اتاقشان، یکسری اعلامیۀ فوت افراد هم موجود بود. اعلامیهها را نگه میداشتند تا از یادشان نرود فاتحه بخوانند.
(براساس خاطره یکی از مرتبطین)
📚 ذکرها فرشتهاند، ص۶٩
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
#دلایل_قانع_کننده_تجار_اروپایی
#برای_معامله_نکردن_با_ایرانیها❗️
💠آیت الله بهجت (ره):
🍃به اروپاییها گفتند: چرابا ایرانی ها معامله نمی کنید؟ گفتند: به جهت اینکه آنها اهل خیانتند! مثلا روی صندوق های خشکبار از نوع خوب محصول می چینند و در زیر آن خراب ها را.
🍁در صورتی که اگر نوع کالا مختلف باشد باید روی کارتن بنویسند مثلا ده دانه عالی، ده دانه متوسط و ده دانه بد در داخل این جعبه موجود است.
🌿اینگونه کارها از دنیاشان هم عقب می اندازد. آیا می دانیم قطع تجارت با ایران چه قدر برای تاجر ایرانی و ایران خسارت است.
📚در محضر بهجت/ج1/ص166
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
.#قسمت دوم
زنی که شوهرش را با اسید سوزاند
بدانم ان خانه متعلق به کیست و شوهرم آنجا چه کار داشته زنگ زدم. از طبقه اول شروع کردم، کسی جواب نداد. زنگ دوم را زدم، مردی از پشت آیفون جواب داد. بلافاصله اسم شوهرم را گفتم، اما گفت: اشتباه آمدهاید، ما اینجا چنین کسی را نداریم.
زنگ طبقه سوم را که زدم، زنی جواب داد. گفتم: منزل آقای …
گفت: بله، ولی الآن تشریف ندارند.
سرم گیج رفت. به سختی خودم را نگه داشتم و به دیوار تکیه کردم. زن از پلهها پائین آمد و در را باز کرد. نگاهم که به صورتش افتاد، از حال رفتم. چند دقیقه بعد درحالی به هوش آمدم که زن جوان لیوان آب قند در دست داشت. تقریباً هم سن و سال خودم بود، پسربچه کوچکی هم کنارش ایستاده بود و او را مامان صدا میزد. همان روز فهمیدم این زن همسر دوم شوهرم است. او چهار سال قبل شوهرش را از دست داده بود و از یک سال قبل به عقد موقت بهروز درآمده بود. هرچه فکر کردم این کار بهروز مجازات کدام گناه من است، به نتیجهای نرسیدم. از تمام زجر و سختیها، گذشت و قناعتها و احترام و توجهاتی که در این زندگی و برای بهروز متحمل شدم، احساس پشیمانی کردم. به ۱۵ سال عمر تباه شدهام فکر کردم، از اینکه جوانی را در این زندگی تباه کرده بودم، احساس خوبی نداشتم. نمیتوانستم مثل بعضی زنها خودم را فریب دهم، حتی اگر شوهرم آن زن را رها میکرد و از کارش هم ابراز پشیمانی میکرد، باز هم نمیتوانستم او را ببخشم. مزد زحمات من در زندگی این نبود. تصمیم گرفتم از او جدا شوم. بهروز حاضر به طلاق من نبود. اول فکر می کردم به خاطر عشق و علاقه یا شاید هم به خاطر بچههایمان نمیخواهد این زندگی از هم بپاشد، اما وقتی فهمیدم مشکل بهروز شرطی است که ضمن عقد با هم داشتیم و بر اساس آن او مجبور است علاوه بر پرداخت مهریه، نیمی از داراییاش را هم به من ببخشد، غرورم جریحهدار شد. فهمیدم که از آن همه عشق و محبت سالهای اول زندگی مشترک حتی سر سوزنی هم باقی نمانده است. داشتم دیوانه میشدم، وضع بچهها هم از من بهتر نبود. درس و مدرسه را رها کرده و دنبال من به خانه پدرم آمده بودند. از این همه آشفتگی و نابسامانی در حال ویرانی بودم. دیگر حاضر نبودم حتی یک لحظه با بهروز زندگی کنم. اما نمیخواستم به راحتی هم از زندگیاش خداحافظی کنم. باید او هم مثل من طعم بدبختی را میچشید. افکار شیطانی یک لحظه هم رهایم نمیکرد. به هر راهی که بتوان با آن از بهروز انتقام گرفت، فکر کردم، به عاقبتش نمیاندیشیدم، فقط تشنه انتقام بودم. همین شد که به سراغ آن ماده لعنتی رفتم. میخواستم سر تا پای وجودش را بسوزانم. سوختنی که تا ابد رنگ آرامش را نبیند. بهروز همیشه به صورت جذاب و ظاهر دلپسندش افتخار میکرد. حالامن با ریختن اسید روی صورتش، او را تا ابد خانهنشین کردهام. اکنون که یک سال از آن روز سیاه میگذرد، بهروز همچنان خانهنشین است و من خاکسترنشین. او در میان فامیل و دوستان مورد ترحم و دلسوزی قرار گرفته و من در کنار دیوارهای سرد و سیاه زندان حتی از محبت فرزندانم نیز محروم ماندهام. اعتراف میکنم که اشتباه کرده ام. هرچند بهروز در حق من جفا کرده بود، اما من کاری کردم که نه تنها آرامش را از او که از خودم، بچههایم و پدر و مادرم تا ابد گرفتم. نمیدانم چه سرنوشتی در انتظارم است. شاید قصاص، شاید هم…
چند ماه است که بچههایم را ندیدهام. برایم پیغام فرستادهاند که من زندگی شان را تباه کردهام. دخترم گفته: وقتی بابا ما را رها کرد و زنی بیگانه را به ما ترجیح داد، هنوز دلخوش بودیم که مادری مهربان و دلسوز داریم، تکیهگاهی که میتواند جای خالی پدر را برایمان پر کند، اما حالاکه تو هم پشت میلههای زندان در انتظار سرنوشت نامعلومی نشستهای، به چه کسی امیدوار باشیم. در این دنیای مهربان تنها و بیپناه ماندهایم. ای کاش مادر، ای کاش قبل از این اقدام عجولانه برای یک لحظه به آینده ما و خودت هم فکری میکردی، همین!
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅استاد یعقوبی قائنی(ره):
🔻سیره و روش انبیا و اولیای الهی همه بر این بوده است که اگر حادثه ای برای آنان رخ می داد فورا درصدد بر می آمدند بفهمند چه علت و چه خطایی باعث آن ابتلا شده است.
📚سفینه الصادقین
🆔 @tazkienafss
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتما_گوش_کنید
☑️حجت الاسلام دارستانی
▪️روضه جانسوز امام سجاد(علیهالسلام)
#التماسدعا
🆔 @tazkienafss
✅مرحوم شالچی تبریزی(ره):
🔻آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی اینجا در قم بودند و فوت شدند. قبرشان هم در شیخان است.
🔻من حالا هم از قبرش استفاده می کنم. بروید سر قبرش، فاتحه بخوانید، حوائجتان را هم بخواهید. گمان می کنم که نتیجه بگیرید.
🔻من حالا هم گاهی شده است که عرضی داشته باشم می روم سر قبر ایشان و نتیجه می گیرم. خواب هم می بینم و استفاده می کنم.
📚کتاب طبیب دلها
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅مرحوم شالچی تبریزی(ره):
🔻آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی اینجا در قم بودند و فوت شدند. قبرشان هم در شیخان است.
🔻من حالا هم از قبرش استفاده می کنم. بروید سر قبرش، فاتحه بخوانید، حوائجتان را هم بخواهید. گمان می کنم که نتیجه بگیرید.
🔻من حالا هم گاهی شده است که عرضی داشته باشم می روم سر قبر ایشان و نتیجه می گیرم. خواب هم می بینم و استفاده می کنم.
📚کتاب طبیب دلها
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتما_گوش_کنید
☑️حجت الاسلام دارستانی
▪️روضه جانسوز امام سجاد(علیهالسلام)
#التماسدعا
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅استاد یعقوبی قائنی(ره):
🔻سیره و روش انبیا و اولیای الهی همه بر این بوده است که اگر حادثه ای برای آنان رخ می داد فورا درصدد بر می آمدند بفهمند چه علت و چه خطایی باعث آن ابتلا شده است.
📚سفینه الصادقین
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅آیتالله بهجت(ره):
🔹هنگامی که حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) از اسب بر روی زمین افتاد و لشکر اعداء به خیام حرم هجوم بردند، با زانو مقداری بهسوی خیمه رفت و جمعیت را به نبرد با خود دعوت کرد و فرمود:
🔻اى دنبالهروان آل ابیسفیان، اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، آزاده باشید و اگر عرب هستید، همانطور که چنین میپندارید، به نژادهای خود بازگردید. من با شما مىجنگم و شما با من و بر زنان گناهى نیست.
📚رحمت واسعه،ص109
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅آیتالله بهجت(ره):
🔻ترک صلوات و دعا کردن به دعاهای شخصی، مانند رها کردن سرچشمه و به دنبال جوی آب و یا حوض گشتن است؛
🔻زیرا وقتی برای وسعت مقام و درجه، واسطه فیض دعا میشود، دعاهای شخصی هم در آن گنجانده شده است.
📚نکتههای ناب از آیتالله بهجت(ره)ص٧٧
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅استاد فاطمی نیا:
🔹امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه میفرمایند:
🔻خدایا به من کمک کن که مانند هیبت یک سلطان مقتدر که همه از او میترسند و حساب میبرند از پدر و مادرم حساب ببرم و آنچنان که مادری مهربان به فرزندش نیکی میکند به آنها نیکی کنم.
🔻پروردگارا کاری کن که این خدمت هایی که من به پدر و مادرم میکنم شبیه خوابی که یک آدم خسته میکند شیرین باشد و گواراتر از نوشیدن یک شربت خنک برای یک آدم تشنه باشد.
🔻پروردگارا کاری کن تا من خواسته های آنها را نسبت به خواسته های خودم مقدم بدانم و رضای آنها را بر رضای خودم مقدم بدانم.
🔻پروردگارا کمک کن من نیکی های آنان را هرچند کم هم باشد زیاد حساب بکنم و نیکی خودم را به آنها کم بشمرم حتی اگر زیاد باشد.
➰➰➰➰➰➰➰➰
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅امام جعفرصادق(علیهالسلام):
🔻مَن كانَت لَهُ الی اللهِ عزَّوَجلَّ حاجةٌ فَلیبدأْ بِالصَّلوةِ عَلی محمدٍ وَ آلهِ ثُمَّ یسأَلُ حاجَتَهُ ثُمَّ یختِمْ بِالصَّلوةِ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّدٍ (علیهمالسلام)
🔻هر کس به سوی خدای متعال حاجتی دارد در آغاز بر محمد و آل محمد (علیهمالسلام) صلوات بفرستد بعد حاجت خود را بخواهد و با یک صلوات دیگر آن را ختم نماید (تا باعث اجابت گردد).
✍🏻وسائل،ج٤،ص١١٣٧
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
✅آیت الله بهجت:
🔻اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند به جایی که باید برسد خواهد رسید.
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
حاج آقا صدیقی:
🌹🌿 بیداری در دل شب عزت دنیا و آخرت را نصیب انسان میکند
🌻🍃 رسول خدا (صلى اللّٰه علیه و آله) پرچمدار هدایت همه نسلها بود و به همین دلیل خداوند نماز شب را بر ایشان واجب کرد.
🌹🌿 دستور الهی بر ایشان بود که شب را انتخاب کند، زیرا قرار بر این بود که ایشان به والاترین مقام برسند
🌻🍃 باید توجه داشت که با حرف زدن تنها نمیتوان شکار دلها کرد، کلامی که همراه عمل نباشد هیچ سودی ندارد.
🌹🌿 نجات، استغفار و استجابت دعا در سحر است
🌻🍃 اگر میخواهید نور حلقه صالحین باشید نماز شب را الگوی زندگی خویش قرار دهید و در شب انرژی بگیرید تا صبح انرژی دهنده باشید.
🌹🌿 بیداری و عبادت در دل شب ویژگی کسی است که میخواهد دلها را رهبری کند
🌻🍃 در روایات از امام حسن عسگری (علیه السّلام) نقل شده است، کسی که نماز شب نمیخواند از ما نیست، بنابراین مسلمانی که بخواهد با ولایت علی (علیه السّلام) همراه باشد باید نماز شب را بر پا دارد.
📚 نخستین همایش حلقه صالحین، مشهد، اسفند ۱۳۹۲
#نماز_شب
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
💠 محمداسماعیل دولابی :
✅عزت و آبروی مومن خیلی ارزش دراد . برای همین است که ثواب قرض الحسنه بیشتر از صدقه است. چون در قرض الحسنه، عزت مومن محفوظ است.
✅خوب است کسی که قرض الحسنه می دهد ، در دل قصد کند که پس نگیرد مگر اینکه خود قرض کننده بخواهد پس بدهد. اما در ظاهر به او بگوید که این پول را به شما قرض می دهم تا هر وقت داشتید یا پس از فلان مدت به من پس بدهید؛ تا عزت قرض کننده محفوظ بماند.
#آبروی_مومن
#قرض
#کلامی_از_بهجت
@behjat135
شهیدانه
آقاابراهیممیگفت:
آدم هرکاری که میتواند باید برای بنده های خدا انجام دهد.
مخصوصا این مردم خوبی که ما داریم.
هرکاری که از ما ساخته است،
باید برایشان انجام دهیم.
#شهید_ابراهیم_هادی
#کلامی_از_بهجت
@behjat135