هدایت شده از تبلیغات ترفند و ایده
**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱
♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند.
#از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a
#داستانی زیبا و جالب👆👆 **
هدایت شده از تبلیغات ترفند و ایده
**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱
♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند.
#از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a
#داستانی زیبا و جالب👆👆 **
هدایت شده از تبلیغات بهجت 🌟
**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱
♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند.
#از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a
#داستانی زیبا و جالب👆👆 **
هدایت شده از تبلیغات ترفند و ایده
**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱
♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند.
#از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a
#داستانی زیبا و جالب👆👆 **
هدایت شده از تبلیغات ترفند و ایده
**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱
♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند.
#از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a
#داستانی زیبا و جالب👆👆 **
هدایت شده از تبلیغات ترفند و ایده
**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱
♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند.
#از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a
#داستانی زیبا و جالب👆👆 **
هدایت شده از تبلیغات ترفند و ایده
**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱
♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند.
#از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a
#داستانی زیبا و جالب👆👆 **
ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
#جشنواره_تخفیف_روز_مادر🎁 #جشنواره_تخفیف_یلدا 🎈 #کفش پریماه 😍 شیک و باکلاس نرم و طبی😍 اینو بپوشی