|⇦• بنای سوختن امشب اگر..
#مناجات و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بنای سوختن امشب اگر نداشته باشد
چه بهتر است که پروانه پر نداشته باشد
نه سرزنش نکنید، این دلی که سوخته شاید
به غیر آه کشیدن ، هنر نداشته باشد
هنوز آب نخوردهاست خاک خشک دل من
بعید نیست درختم ، ثمر نداشته باشد
خدا نیاورد ، آنکه ز چشم یار بیفتد
خدا کند که ز ما دست بر نداشته باشد
هزار نافله خواندن به هیچ کار نیاید
اگر به بندگی ما نظر، نداشته باشد
شبانه بر سر و سینهزدن، چه فایده دارد
ضرر نمود کسی که سحر، نداشته باشد
چه خاک بر سر خود میکند کسی که سحرگاه
به قدر بال مگس، چشمِ تَر، نداشته باشد
*آقا شیخ جعفر شوشتری میفرماید نگید شبِ علی اکبر بگید شب جون دادن حسین .. واقعا هم اگر زینب نیومده بود حسین اونجا جون میداد .. همچین که بی بی اومد دست گذاشت رو سر شونۀ حسین آقا جونِ دوباره ای گرفت پاشد خواهرم تو اینجا چیکار میکنی ..*
فقط اجازه بده، پیش خانهات بنشینم
بد است که شاه، گدا پشت در نداشته باشد
مرا بغل کن و، با بوسه غرق عاطفهام کن
شبیه آن پسری که، پدر نداشته باشد
چقدر ندبه بخوانیم و أینَ أینَ بگوییم
روا نبود دعاها اثر، نداشته باشد
تو را به حنجر خشک حسین فاطمه برگرد
بیا که شیعه دگر خون جگر، نداشته باشد
|⇦•میبینی که حالم ، چه بد حالیه..
#زمزمه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
میبینی که حالم ، چه بد حالیه
سر به زیر اومدم ، دست من خالیه
شده گردنم کج ، که راهم بدی
بیپناه اومدم ، تا پناهم بدی
ازم رو نگیر ، شرمسارم
کنارم بمون ، کم نیارم
تو داری مثل من ، ولی من
به جز تو کسی رو ، ندارم
درسته خرابم ، عذابم نکن
پیش خوبایِ عالم ، خرابم نکن
نبر آبروم و ، پناهم بده
سر به راهم کن و ، سوز و آهم بده
نمیخوام که از تو ، جداشم
میخوام توی راهت ، فداشم
اگه آخر عمرمه ، کاش
عاشورا فقط ، زنده باشم
باباش اومده ، با قد خم شده
سایۀ یک علی ، از حرم کَم شده
نخندید بهش ، که عزاداره این
خنده مرحم واسه اون ، که جا خورده نیست
حسین و صدا زد ، علی حیف
صداش تو شلوغیها ، گم بود
میگن که غریبونه ، جون داد
خداحافظیش ، زیر ثُم بود
جوونا بیاید که ، حسین ماتشه
تیکه تیکه شده ، وقت خیراتشه
بیاید که داره ، فاطمه میرسه
اونقده پخشه که ، به همه میرسه
کنار تنت ، پاره پاره
شکسته شده ، داغ داره
زیر بازوهاش و ، بگیرید
حسین نایِ رفتن نداره
🕊﷽🕊
💔 روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🖤 دفتری_علی_اکبر ع
⭐️به آیه آیه قرآن محمدی صلوات
⭐️به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات
⭐️به اهل بیت رسول گرامی اسلام
⭐️به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات
(دعای فرج)
💥🌾السلام_علیک_یا_مظلوم_یا_اباعبدالله_یاحسین_یا_حسین_یا_حسین
🍁السلام_علیک_یا_علی_ابن_الحسین_ایها_الشهید_بکربلا
💥🍂السلام_علیک_یا_علی_اکبر_امام_حسین_ع
▪️داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت
▪️جز خالق اکبر که زِ دل حسین خبر داشت
▪️تا آن دم آخر که بریدند سرش را
▪️او دیدهٔ حسرت به سوی جسم پسر داشت
میسوخت خود از تشنگی و در دم مُردن
▪️از سوز لب خشک پسر دیدهٔ تر داشت
⬅️از امام صادق علیه السلام پرسیدند..
آقا جان اَلَّذَ الذائذ...
آقا جان لذت بخش ترین لذتها تو دنیا چیه؟
فرمود اگه فرزند پسری داشته باشی بزرگش کنی جلو چشم پدر و مادر راه بره نگاه به قد و بالای پسر کنی...
( لذت بخش ترین لذتهای دنیا آینه)
پرسیدند آقا جان سخت ترین مصیبت ها چیه؟؟
فرمود اگه همون جوون جلو چشم پدر و مادر از دنیا بره...
💔امان از دل حسین3..
🖤بمیرم برا دل داغدارت یا ابا عبدالله....
💔داغ علی اکبر چه کرد با دل حسین...
امان امان امان امان...
⬅️نقل می کنند آقایی تو حرم امام حسین ع روضه علی اکبر ع خوند میگه شب خوابیدم،، امام حسینُ ع خواب دیدم..
دیدم همه بدن امام مجروحه...
پرسیدم آقا جان...
این زخمها چیه به بدنتون..
فرمود نیزه ها و شمشیرهاییه که به من زدند...
گفتم آقا آیا مرحمی داره؟؟
فرمود بله..
وقتی شیعیانم بر منه حسین ع گریه می کنند زخمهای تن من خوب میشه...
🔹(سوز/اوج)
میگه یه مرتبه دیدم رو قلب امام حسین ع یه زخم عمیقه...
آقا این زخم چیه؟
فرمود از این زخم سوال نکن این زخم هیچ وقت خوب نمیشه...
هیچ وقت خوب نمیشه...
این زخم داغ پسرم علی اکبره...
💔بمیرم برا دل ابی عبدالله...
⬅️اگه جوون داری جوونتو بیمه علی اکبر امام حسین ع کن...
⬅️مادرایی که جوون دارین...
خدا براتون نگه داره ..
الهی نبینی داغ جوونتو...
هر پدری...هر مادری.. هزار آرزو داره برا جوونش..
هی نگاه قد و بالای جوانش میکنه...
مادر الهی داغتو نبینم مادر...
الهی عصای پیریم باشی مادر...
(اما دیدی؟؟)
اون مادری که داغ جوون میبینه...
هی مُشت به سینه میکوبه...
هی میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر...
💔قربون دل داغدارت برم یا اباعبدالله...
💔چه کرد داغ علی اکبر با دل حسین ع...
آی آبرومندا...آی حاجت دارا..
⬅️ روایت میگه هر کدوم از اصحاب که صدای ناله شون بلند می شد...
(وقتی از سمت میدان
ابی عبدالله را صدا میزدند)
آقا سریع می آمد کنار بدنها
اما آی جوون دارا...
همچنین که صدای ناله علی بلند شد...
💔ابَتا عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ
روایت میگه ابی عبدالله افتاد رو دو کُنده زانو..
دیگه نتونست قدم از قدم برداره...
از وسط خیمه صدا زد،ولدی علی، باباصبر كن اومدم...
اوج مصیبت علی اكبر ع میدونی کجاست...
امام حسین رحمةالله الواسعه است...اینا خانواده کرمند خانواده رحمتن...
ولی امام حسین عتو كربلا یه جا نفرین كرد...
(کجا)
تا اومد بالا سر علی یه نگاه به لشكر كرد،گفت:عمر سعد،
💔 قَطِعَ الله رَحِمَک
چیكار كردی با بچه ام...
با میوه ی دلم چیكار كردی...
حسین نفرین كرد،
💔قَتَلَ الله قَومً قَتَلوک
امان امان...
نمی دونم،چه جوری ابی عبدالله اومدکناربدن
🔹(سوز/اوج)
آخ اومد کنار بدن علی.....
هرچه کرد دلش آرام نگرفت...
سر علی رو به دامن گرفت دلش آرام نشد...
سر علی رو به سینه چسباند دلش آرام نگرفت....
اگه جون داری بسم الله ....
اگر ناله داری بسم الله ....
که حاجت داری بسم الله...
📒(بگمو التماس دعا)
یه وقت دیدن حسین خم شد
💔وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ
صورت به صورت علی گذاشت....
اینجا ابی عبدالله ناله کرد گریه کرد
(یکی از جاهایی که امام حسین تو کربلا بلند بلند گریه کرده کنار بدن اربا اربای علی اکبر ع بود)
هی صدا میزد...
ولدی علی... ولدی علی..ولدی علی...
🍁تا کنارت با دو زانو اومدم...
🍁عزیز لیلا
🍁جلوی چشای بابا...
🍁دستُ پا مزن مسیحا
🍁ارباً اربا زیر تیغا...
🍁نمیدونم چی کشیدی
🍁اولین باره میبینم...
🍁جلوی بابا خوابیدی
🍁مثل بارون اشک میریزم..
🍁 آبرو دارم عزیزم...
🍁تا که یک بابا نگویی..
🍁 از کنارت بر نخیزم...
🍁 غرق آه آتشینم...
🍁کنارتنت میشینم...
🍁 تیکه تیکه بدن تو رو...
🍁من روی عبا می چینیم..
هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله به اشک و آه و ناله امام حسین به حق اون لحظه ای که تو کربلا بلند بلند گریه کرد....حاجتتو مد نظر بگیر..صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگوووو
یا حسیــــــن...یا حسیـــــن
تشنه لب کربلا وای حسینم حسین
راس تو بر نیزه ها وای حسینم حسین
کشته صد پاره تن وای حسینم حسین
قاری خونین دهن وای حسینم حسین
زینت دوش نبی وای حسینم حسین
پاره قلب علی وای حسینم حسین
کن نگهی بر رباب وای حسینم حسین
ذکر لبش آب آب وای حسینم حسین
شد سر تو دست به دست وای حسینم حسین
تیر به سینه ات نشست وای حسینم حسین
سینه تو اطهر است وای حسینم حسین
قبر علی اصغر است وای حسینم حسین
رهبر نیزه نشین وای حسینم حسین
جسم تو روی زمین وای حسینم حسین
شد کفنت بوریا وای حسینم حسین
زینت سر نیزه ها وای حسینم حسین
حضرت خیر النسا فاطمه یا فاطمه
همسر شیر خدا فاطمه یا فاطمه
کشته دیوار و در فاطمه یا فاطمه
مادر کشته پسر فاطمه یا فاطمه
شهید راه ولا فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
قد تو از غم خمید فاطمه یا فاطمه
میخ تنت را درید فاطمه یا فاطمه
پشت و پناه علی فاطمه یا فاطمه
صبر و قرار علی فاطمه یا فاطمه
تکیه گه مرتضی فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
یار وفادار من فاطمه یا فاطمه
ای تو علمدار من فاطمه یا فاطمه
زد وسط کوچه ها فاطمه یا فاطمه
بر سر تو نعره فاطمه یا فاطمه
سهم تو سیلی شده فاطمه یا فاطمه
روی تو نیلی شده فاطمه یا فاطمه
⚜ ذکر صالحین ⚜
🔴کاغذهای برات از آتش برای اموات!
✅آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود.
🔆در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان میریزد و مردگان جمع میکنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آنها نمیکند!!
💠جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟
جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که میگویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان میآید؛
🌀این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.
❇️پرسیدم: چرا شما استفاده نمیکنید؟
♦️ گفت: من پسری دارم که شبهای جمعه یک کاسه آب برای من میفرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، میگذارم.
🔰 پرسیدم: اسم پسرت چیست؟
گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن میکند.
🔷 صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.
گفتم: شما پدر دارید؟
جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.
🔶 پرسیدم: برایش خیرات میفرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شبهای جمعه یک کاسه آب به نیت او میدهم.
♻️پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمیداشت، برمیداشت.
☘ پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی میگذارم که کسی برایشان خیرات نمیکند، پس چرا حالا برمیداری؟
❄️گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده...
💥صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.
🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
#حتما_بخونید
حکایتی بسیار زیبا 🌺
اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند.
بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند.
مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری
رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود:
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
(برگرفته از خاطرات آن مرحوم)
التماس دعا 🌺🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
مداحی آنلاین - اباصالح التماس دعا -.mp3
2.32M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃اباصالح التماس دعا
🍃هر کجا رفتی یاد ما هم باش
💔 #جمعه_های_دلتنگی
😔😔😔آقا بیا 🙏😭
🌷لبیک یامهدی🌷
☘🌾روضه جانسوز شب نهم🌾🌿
بنفس👇👇👇👇
سید مهدی
میرداماد
🍃➖🍃➖🍃➖🍃➖🍃➖🍃➖🍃➖
" یا کاشِفَ الْکَرْب، عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن، اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْن"
عباس "بابُ الحسینِ" هر وقت میری کربلا،قبل از اینکه بری حرم ابی عبدالله،اول میری حرم اباالفضل اجازه می گیری بعد وارد حرمِ سید الشهدا میشی،اینکه شب تاسوعا،قبل از شب عاشوراست،دلیلش همینِ،امشب عباس اومده وسط،به من و تو بگه:هر حرفی داری به من بزن،هر حاجتی داری بگو،من باب الحوائجم،فردا شب دیگه همه برا حسین گریه کنن،فردا شب دیگه کسی حاجت نیاره،فردا شب دیگه کسی مریض نیاره،درد نیاره،گرفتاری نیاره،فردا شب شبِ آخرِ حسین و زینبِ،امشب هر کار داری،تو می دونی و عباس،حالا با این حالت بگو:
" یا کاشِفَ الْکَرْب، عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْن، اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْن،...."
*امام زمان می فرمایند:مجلسی که به نام عَموم باشه خودم رو میرسونم...شب تاسوعایی نمیشه دعامون این نباشه:
"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن...."
میگه:شاگردای علامه بحرالعلوم دیدن روز تاسوعا،علامه عمامه از سرش برداشته،پا برهنه تو بین الحرمین،هی به سر میزنه،هی میگه:"علی العباس واویلا.." گفتن:آقا! شما عالمید،مو سفید کردید،این همه شاگرد،چرا اینجوری عزاداری می کنید؟ علامه فرمود:برید کنار،شما ندیدید اونی که من دیدم..چی دیدی آقا؟ میگه: دیدم روز تاسوعا حجة بن الحسن،سرِ برهنه،هی به سر میزنه،هی میگه:"علی العباس واویلا.."
حالا دستت رو بذار رو سرت،اگه 9 شب دست رو سرت نذاشتی،امشب بذار،اصلاً یادت باشه،از امشب به بعد،دست رو سر گذاشتن از عباس به بعد باب شد،تا عباس بود کسی دستش رو روی سرش نذاشت،این دست رو سر گذاشتن یعنی:چه خاکی به سرم شد،چه بلایی سرم اومد...
زینب تا دید عباس رفت،دو تا دست رو سرش گذاشت....
"یاصاحب الزمان،اَلغوثُ اَلاَمان......."
اگر شبی ز جمالش نقاب بردارد
فَلَك نگاه خود از آفتاب بردارد
به غیر نام ابالفضل هیچ نامی نیست
كه اینچنین ز دلم اضطراب بردارد
*تو سخترین لحظات فقط کافیِ،بگی: یا اباالفضل..آدم بی اختیارم میگه،انگار ما اینجور بزرگ شدیم... فقط من و تو اینجوری نیستیم ،ابی عبدالله هم کربلا هر وقت گیر می کرد،می گفت: یا اباالفضل..عباس کجاست؟...*
{خروشِ رود و دریا، یا اباالفضل..
پناهِ اهلِ دنیا، یا اباالفضل..
به حق دستایی که قلم شد
بگیر این دست ها را یا اباالفضل..}
"سقای دشتِ کربلا،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل
آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل"
___.
#سید_مهدی_میرداماد
4_5963010346112254245.mp3
5.16M
ابالفضل،یل دلاور من،امیر لشکر من،پاشو برادر من
❗️روضه ای فوق العاده جانگداز و جانسوز
😭😭😭😭😭😭😭😭
💥💥با نوای گرم و دلنشین حاج عباس طهماسب پور
ی قلب .mp3
6.33M
🌾#سینه_زنی_حضرت_عباس علیه السلام
🍂#آقای_کریمی
یه قلب مبتلا تواین سینه ست مریضمودوام ابالفضله
سینه ماسینه زناوقف موقوفه آقام اباالفضله
اون که چشیده طعم این عشق و غیرتو هیچ کس ونمیشناسه
حک میشه روی سنگ قبرم این سینه زنه رایت العباسه
🌾سرم مال ابالفضله
🍂دل تنگم دنبال ابالفضله
💔ابوفاضل
چه نعمتی بالاتر ازاین که گدای خونه علمدارم
من از تو چیزی نمیخوام آقامن به تو تاابد بدهکارم
برای این گدافقط این که باتو بمونه بهترین اجره
هر شب من باتو شب قدره ذکر تو
حتی مطلع الفجره
🌾شب قدرم ابالفضله
🍂چراغ نور قبرم ابالفضله
💔ابوفاضل
ارمنیا میان درخونت بس که تو دردا رو دوا کردی
هر چی گره به کارمون افتادبا دستای بریده واکردی
فقط تویی که پرچمت قده پرچم شاه کربلابالاست
ما کی باشیم وقتی به تو ارباب میگه بنفسی انت یا عباس
🌾مینابم ابالفضله
🍂علمدار اربابم ابالفضله
💔ابوفاضل
رفتی ستون خیمهها افتاد رفتی و موج علقمه خون شد
شبیه چشم غرق در خونت دل حسین فاطمه خون شد
تو رفته بودی و تک و تنها برادرت میون اون گودال
حسین دست و پا زد و زینب رو تل زینبیه رفت از حال
🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌾
،روضه شب تاسوعا،
حضرت ابالفضل (ع)
یک حرم هست و یک علمداراست
پاسبان خیام بیداراست
گرچه عباس هست پس چرااینجا
حال هرکس که دیده ای، زار است؟!
کودکان بین خیمه میلرزند
وَ گمانم رباب تب دار است
خواب از چشمها پریده،حرم
فکر فردا،به فکربازار است
عمه از کارمان خبرداری؟!
ازعلمدار مان خبرداری؟
دورخیمه،امیر تنهابود
چشمهایش به سمت صحرابود
ناگهان دید یک صدایی را...
ناگهان دید قبله آنجا بود
*شب عاشورا پاسبان خیام عباسه یه مرتبه دیداز دور یه سیاهی میاد کیه جرات کرده وقتی عباس قدم میزنه نزدیک خیمه ها بشه ؟!*
ناگهان دیدقبله آنجابود
ازصدای علی دلش لرزید
* کی بود صدای علی داشت؟! *
خواهرش بود؟! یاکه زهرا بود؟!
سربه زیر است زیرچشمی دید
چشم زینب شبیه دریا بود
گفت عباس این چه هنگام است؟!
همه جا صحبت امان نامه است
*شنیدم برات امان نامه آوردن عباس جان اومدم برات خاطره بگم؛یادته شب 21ماه رمضان بابام همه رو بیرون کرد فرمودفقط بچه های فاطمه کنارمن باشن؟ آره خانم جان، یادمه؛یادته حسن دنبالت اومد،گفت:بیا! گفتی فقط بابا گفته بچه های فاطمه! بابام گفت عباسم پسرفاطمه هست؛آره خانم جان یادمه،عباس جان یادته بابام دستت گرفت با یه دست دست حسین گرفت یادمه، یادته دستت رو تودست حسین گذاشت؟ گفت: عباس جان یه روزی کربلا همه حسین روتنها میذارن عباس جان یادته؟ بله خانم جان، یادمه، اما شنیدم برات امان نامه آوردن نکنه آقام تنهابذاری!تاگفت انقدربه اباالفضل برخورد؛ انگاری آسمون رو سرش خراب شد یه مرتبه رفت توخیمه، یه وقت دیدن عباس شمشیربیرون آورد هی صیقل میده بخداامروز روز مدینه نیست اون روزی که آن نامرد جلو مادرمون گرفت من عباسم گردنش میشکنم هرکی مقابل زینب بایسته هی شمشیرتیز میکرد اگه داداشم اجازه بده نمیذارم یه نفر ازکربلا پاشو بیرون بذاره، همه رو میکشم؛منتظرشد،گفت: فردا دمار از روزگارشون درمیارم یه مرتبه دیدم حسین صدازد عباس بیا! مودب اومد گفت آقاجان صدازد جلو خیمه ها کارت دارم اومد جلو خیمه دید سکینه یه مشکی آورد عموجیگرمون داره میسوزه حالاعمو داره میره آب بیاره؛یه قهرمان وقتی زمین میخوره چون ازش میترسن همه از ترسشون میزنن؛ میفهمی من چه میگم یانه؟!ده نفرمنتظرن میگن یه حریف غدری داریم تامیشینه همه از ترسشون میزنن یادت باشه که اباالفضل تاافتاد همه ازترسشون تیر زدن؛ عباس روزمین افتاده دست نداره هی بازو بریده رو به خاک میزنه تیربه چشمش زدن یه وقت شنید تو این گیر ودار صدای پایی میاد ؛خدا کیه که داره نزدیک میشه؟! یه وقت حس کرد یکی پا رو پاش گذاشت گفت: بلندشوببینم !تویی که یه کار کردی لشگر جرات نمیکنه نزدیک بشه؟! تو عباسی؟!همه ازتو میترسن ؟بلندشو ببینم! یه مرتبه آقاصدازد: نامرد حالاوقتی اومدی که دیگه دست ندارم ،میدونی چی گفت؟ گفت تودست نداری، من دارم عمود بالابرد یه جور به فرق عباس زد که وقتی سرا بالای نیزه زدن سرعباس
پاشو برادرم...پاشوامیدم...
پاشو ای تموم لشگرم...
پاشوبرادرم! سکینه انتظارتو میکشه توحرم...
پاشوبرادرم...بگو چراپیچیده اینجا بوی مادرم؟
پاشو برادرم...
پشت وپناه حسین، ای تکیه گاه حسین
پرکرده کربلا رو صدای آه حسین
ازآسمون ماهمو، عمود آورده زمین
تن رشیدت داداش چه جوری خورده زمین؟!
بیابریم داداش... تو دستشون زره ومشک پارته
بیابریم داداش زنده ای اما،چشماشون دنبال غارته
بیابریم داداش... دل نگرونیم واسه زینب واسارتش همه توخیمه گاه دارن برات دعا میکنن
از گوشای همدیگه گوشواره وا میکنن
بلند شده صداشون؛ به خیمه ها نگاشون
منتظره غارته؛دستای بی حیاشون
داداش بلندشوسکینه منتظره علمداره
تابشیر گفت: ام البنین عباست دستاشو بریدن گفت باورنمیکنم توعرب کسی جرات نمیکرد به چشمهای عباس نگاه کنه مگه میشه نزدیک بشه دستاشو ببره!! صدازد ام البنین آخه اول چشماشو تیرزد... حسین...
4_485612946928435637.mp3
5.35M
😭روضه ی مقتل😭
😭گلهای نبوت😭
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
زمین از خون یاران غرق خون بود
خودم دیدم فضای آسمانها
پر از انا الیه راجعون بود
خودم دیدم که نور چشم زهرا
جراحات تنش از حد فزون بود
خودم دیدم که بر هر برگ لاله
نوشته این سخن با خط خون بود
گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم اورا2
اگر چه در کنار نهر علقم
زگریه منع کردم خواهرم را
خودم دیدم که زهرا ناله میکرد
خودم دیدم سرشک مادرم را
😭امان از دل زینب😭
مکن منعم که با این همه داغ
زنم بر چوبه ی محمل سرم را
وایی😭 گلی گم.....
خودم دیدم که دلها مرده بودند
خودم دیدم همه افسرده بودند
خودم دیدم کبوتر های معصوم
همه سر زیر پرها برده بودند
خودم دیدم که گلهای نبوت
زبی آبی همه پژ مرده بودند
همان جایی که فرزندان زهرا
بجرم عشق سیلی خورده بودند
گلی گم کرده ام.......
خودم دیدم زمین دریای خون بود
خودم دیدم که عالم لا له گون بود
خودم دیدم گلوی اصغرم را
خودم در بر کشیدم اکبرم را
خودم دیدم حسینم تشنه جان داد
چه جانی بر لب آب روان داد
خودم دیدم کنار نعش اکبر
حسبنم می زند بر سینه وسر
خودم دیدم زبالای بلندی
که محبوب خدا راسر بریدند
خودم دیدم طناب ظلم بستند
به دست وبازوی آن شیر زنها
میان این همه گلگون کفن ها
کنون من مانده ام تنهای تنها
کنار قتلگه آمد به یادم
که بی خود گشتم واز پافتادم
به رگهای برادر بوسه دادم
به جای مادرم زهرا حسینم
حسین جانم حسین جانم ....
😭التماس دعا😭
.
#شب_هشتم_محرم
#سینه_زنی
#زنجیر_زنی
#زمزمه
#حاج_رضا_یعقوبیان
ای مه تابان میروی میدان
شده ام بابا در غمت گریان
یا علی اکبر(۲)
در فراق تو در حرم غوغاست
پسرم امروز غربتم معناست
یا علی اکبر
تو سوی میدان میروی اکبر
دل من را هم می بری اکبر
یا علی اکبر
جگرم خون شد با صدای تو
می کنم گریه در قفای تو
یا علی اکبر
ای گل پرپر از غمت سوزم
بر دل عالم شعله افروزم
یا علی اکبر
پیکرت بابا اربا اربا شد
در غمت گریان چشمباباشد
یا علی اکبر
شده صد پاره پیکرت اکبر
پدرت آمد در برت اکبر
یا علی اکبر
در کنار تو قامتم خم شد
در فراق تو صبر من کم شد
یا علی اکبر
زد شرر داغت بر دلم بابا
شده داغ تو قاتلم بابا
یا علی اکبر
از غمت گشته جان من بر لب
بهر تسکینم آمده زینب
یا علی اکبر
#مشهد_مقدس
اجرا در دو سبک
👇👇
تویی گل ام البنین ،جان امیرالمومنین
در وفا و جود وسخا هستی مولاتو بی قرین علمدار حسینی و نام زیبای تو عباس
جانم عباس(۴)
در حلم و صبرت مجتبی در شجاعت چون حیدری
جنگاوری یکتا تویی با یک لشکر برابری
درمیان اهل حرم مولا تویی حسین شناس جانم عباس
هستی علمدارحسین فرمانده ی کل قوا
آب آور طفلان تویی سقای دشت کربلا
برحسین واهل بیتش مولای من هستی حساس
جانم عباس
بهر یاری برادر یابن حیدر بی قراری
بهرطفلان تشنه لب اشک چشمت گشته جاری
غربت برادرت را در کربلا کردی احساس جانم عباس
ای یار و یاور حسین با آن همه نام آوری رفتی به سوی علقمه بهر طفلان آب آوری
از تو گل ام البنین دشمن تو دارد هراس جانم عباس
درحال برگشتن عباس دستانت ازتن جدا شد
با یک عمود آهنین فرق سر تو دوتا شد
در راه عترت و قرآن جانت فداگشته عباس جانم عباس
با دستان از تن جدا افتاده ای در علقمه
تو در کنار پیکرت حس کردی بوی فاطمه
برمشام تومی رسیدعطروبوی گلهای یاس جانم عباس
تا افتادی از صدر زین گفتی اخا ادرک اخا سراسیمه در کنارت آمد حسین خون خدا ریزدکنارپیکرت اشک حسین همچون الماس جانم عباس
#مشهد_مقدس_
#رضا_یعقوبیان_
4_5814582667273832280.mp3
5.37M
🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
متن نوحه کان کرم صاحب علم از علیرضا اسفندیاری
آواره قالمشام اوتوروم یا دوروم گیدیم
صد پاره نعشیوی کیمه من تاپشوروم گیدیم
[آغلیا آغلیا دیردی عباس مگر بالالارن سسینی ایشیدمیسن؟دو گیداخ خیمه لره گور نه عالمدی رباب یانایانا دییر آی علی]
صدپاره نعشیوی کیمه من تاپشوروم گیدیم
کان کرم صاحب علم
آچ گوزوی باخ منه سقای حرم
صاحب علم ماه حرم
کیم بو اوزون قوللاری ایلوبدی قلم
ای سرویم نه گلوب خوللاره
من قربان بو دوشن قوللاره
طوفاندی خیمه ده آی قارداش
قیزلاریم گوز تیکوب یوللاره
[قان اولدی غصه دن گوز یاشیم
دلداریم مهربان قارداشیم
سن سیز من نیلرم بو چولده
آی منیم قهرمان قارداشیم]
آی یارالی جان یارالی
اوخ داغیدان بو گوزه قربان یارالی
قلبیم اولوب قان یارالی
قیل منی بیر بوسیه مهمان یارالی
قان ایچره یاتما ای مهپاره
هجروندن قلبیم اولدی یاره
دشمنلر ال چالور میداندا
دورقارداش قالمیشام اواره
🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
4_1089252716137414730.mp3
8.35M
✔️نوحه حضرت ابوالفظل(ع)
گلدیم هرایه قارداش ، ای قهرمان ابوالفضل
سندی بلیم غمیندن ، یاتما اویان ابوالفضل
بزم وصاله قارداش ، باشین یارا گئدیرسن
سن بیل رقیه جانی ، من سیز هارا گدیرسن
بیر بوسه ور حسینه ، گولدن گوزل ئوزوندن
گولسوز نچه چکیب سن ، اوچ پراوخی گوزندن
ای کاش یئره آتیدین ، مشکی اوزون گلیدین
اصغر اولیدی سنده ، گوزیاشیوی الیدن
باب المراد ابوالفضل
باب النجاه ابوالفضل
اوخ سینه وی اوپوبدی ، مین دفعه مین طرفدن
اوچ شعبه اوخدان آرتیق ، داشلار اپوب هدفدن
باش کاسه سی سینیبدی ، آهن عمودن الدن
گویا اولوب دی پر پر، گول شاخه سی چمنده
کربوبلایه قارداش ، آتش ووران سسیندیر
آز اوپ ایاقلاریمدان ، شرمنده لیق بسیندی
صدپاره سین اولی اوسته، دشمن باخیر سورونمه
قلبیم آلیشدی قارداش ، گوزیاشیوه بورنمه
باب المراد ابوالفضل
باب النجاه ابوالفضل
قالسام اگر یانیندا ، بیکس رقیه م آغلار
گئتسم اگر خیامه ، بس کیم گوزومو باغلار
بیر دسته تشنه جیران ، الان یولا باخیلار
سقّانی آختاریرلار ، هِی ساغ سولا باخیلار
گلدیم هرایه قارداش ، ای قهرمان ابوالفضل
سندی بلیم غمیندن ، یاتما اویان ابوالفضل
بزم وصاله قارداش ، باشین یارا گئدیرسن
سن بیل رقیه جانی من سیز هارا گدیرسن
باب المراد ابوالفضل
باب النجاه ابوالفضل
گلدی سسین خیامه ، دیل دوشدی پیچ و تابه
قیزلار بیر آیری نوحه ، اورگَدیلر ربابه
بیر عدّه سی دییردی ،گولسوز سواره لای لای
بیر عدّه سی دییردی ،وای شیرخواره لای لای
باب المراد ابوالفضل
باب النجاه ابوالفضل
✔️شعر : غفاری
#گلدیم_هرایه_قارداش
#حضرت_ابوالفضل
#غفاری