eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
990 ویدیو
648 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
آه از این درد و از این غم قامتم زهرا شده خم بعد تو دل غرق ماتم بعد تو ای یار خوبم من شدم تنهای تنها بی تو من بشکسته بالم گرد غربت رو سر و روم از فراق تو نشستم رفتی و کردی چو داغم زهرا با رفتنت روزام شده چو شب سیاه زهرا رفتی علی رو از خودت کردی جدا زهرا بعد تو من چطور روزامو سر کنم زهرا میون غصه ها به کی نظر کنم برگرد ای مهربون این دل شده خزون نگذار علی رو تنها زهرا توان من ای جسم و جان من کردی چشامو دریا ... زهرا بی تو علی غریب میشه ... زینبت آروم نداره چادرت رو برمیداره هِی روی سرش میذاره جون به لب میشم میبینم روی سجادت می ایسته منو یاد تو میاره عزیزم از وقتی رفتی خونه بی نورِ تو خانوم خدایی صفا نداره زهرا این رسمشه که تو بری من بمونم زهرا راسته باید شعر جدایی بخونم زهرا باور نمیکنم که رفتی از پیشم زهرا ببین چطور دوریت زده به آتیشم زهرا دلبر من یاس پرپر من شمع و چراغ خونم ای بانوی علی ای نیروی علی برگرد که نیمه جونم ... زهرا بی تو علی غریب میشه ... @Asheghane_hazrat_zeynab
💥سبک: 🎙مداح: 🏴 مادر به فدای تو ای مادر بی حرم مادر یه بارم که شده صدام کن پسرم مادر به پر چادرت گره خورده دلم مادر فقیرم یتیمم اسیرم سائلم روزی عالم تو دستاته مایه فخر و مباهاته گردنبند تو با تو رقم خورد سرنوشتم ای همه هستم ای بهشتم یک لبخند تو تو ازم راضی باشی خدا ازم راضیه سلام الله علیکِ ایها المرضیه مادر امید اول و آخری واسه من مادر اسم تو شده ذکر مقدس من مادر چراغ خونه ی زندگی منی مادر بارون رحمت بندگی منی سایه ی لطفت بی کرونه ممنونم مادر نمونه ای آرامشم هر باری که اشکامو دیدی دل شکستمو خریدی فداتون بشم هوامو داری مادر نگاه تو مرحمه سلام الله علیکِ ایها العالمه مادر عمریه که منم زیر دین توام مادر نوکر خونه زاد حسین توام مادر من از دست تو حاجتمو میگیرم مادر یه روزی برای حسینت میمیرم دنیا نشون داده همیشه مثل حسین هیشکی نمیشه یار باوفا پشت سرم دعای خیرش من یاری ندارم بغیرش توی سختیا گدا جز خونه ی تو کجارو داره بره سلام الله علیکِ ایها الطاهره @Asheghane_hazrat_zeynab
گروه مجمع الذاکرین شهید سردارسلیمانی در پیام رسان ایتا🎤 فقط مطالب مداحی،🎤 https://eitaa.com/joinchat/2755133533C7933b51f9a چت کردن و استیکر گلیپ وعکس 🚫 فحاشی و توهین به شخص ، قوم ، فرقه ، مقدسات و مذهب 🚫 توهین به ادمینها و اعضای گروه 🚫
|افضل الاعمال من گریه .. روضه و توسل به ساحت مقدسِ حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها اجرا شده در افتتاحیه حسینیۀ بیت الاحزان فاطمیه ۹۹ _ حاج محمدرضا غلامرضازاده• افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است برکت این زندگی از روضه های فاطمه است درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است منکر این روضه ها! بشنو که گفته رهبرم روزی یک سالِ کشور در عزای فاطمه است چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است هیچ کس با پایِ خود در مجلس روضه نرفت هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است *میبینم من هنوز روضه نخواندم ،چشما همه گریانه .. خدا این اشک برا فاطمه رو لحظه به لحظه زیادتر کنه ..* خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود نار، جای منکرینِ بی حیای فاطمه است بین قبرم دو ملک تا سینه ام را بو کنند پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است» *یا فاطمه الزهرا .. وقتی بی بی رو صدا میکنی همه بچه هاش میان .. امام حسن میاد ، امام حسین میاد .. امیرالمومنین میاد .. از همه بالاتر صاحب الزمان میاد .. دم در می ایسته میگه خوش آمدید مجلس مادرم فاطمه .. هرجا نشستی صدا منو میشنوی صدا بزن : یا فاطمه الزهرا .. * بود و نبودم زهرا چرا ورم گرفته بازوت میریزه خون همش از پهلوت ترک نشسته رویِ اَبروت باسِ کبودم زهرا داره میسازه حیدر تابوت چرا میخندی تو بر تابوت امان از دلِ حیدر .. سه ماهِ رو میگیری ببین سه ماهِ نا آرومم چه پرپری گلِ معصومم کنارِ من بمون خانومم .. دردِ دل من زهرا دیگه بدون تو با چاهِ نصیبِ من همیشه آهِ غم نبودنت جانکاهِ امان از دلِ زینب .. روضه بخوانم و از همه التماسِ دعا .. صدا زد اباذر به همۀ مردم بگو برن خانه هاشون ، همچین که مردم متفرق شدن اسماء رو صدا زد .. اسماء مقداری آب گرم کن میخوام بدن زهرامُ غسل بدم .. تو خونه آرام آرام آب گرم کرد .. به بچه هاش گفت بلند بلند گریه نکنید .. بچه های با ادبِ فاطمه آستین به دهان گرفته بودن .. علی آماده شد غسل دادن .. یه موقع اسماء میگه دیدم مولا شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. آقا مگه شما نفرمودید آرام گریه کنید ؟! .. فرمود اسماء دستم به بازوی شکستۀ زهرام خورد .. اسماء، زهرا به من نمیگفت .. به هر طریقی بود بدن رو غسل داد ، کفن کرد .. یه مرتبه خطاب رسید علی اجازه بده بچه ها برا آخرین بار با مادرشون وداع کنن .. همین که فرمود بچه ها برید با مادرتون وداع کنید .. روایت داره دستای فاطمه از کفن بیرون آمد بچه هاش رو در بغل گرفت .. زینب خودشَ رو سینۀ مادر انداخت .. حسن بالاسرِ مادر نشست .. اما ابی عبدالله رفت پاهای مادر رو در آغوش گرفت .. صدا اومد هاتفی ندا داد ، علی عرش به تلاطم افتاده .. بچه ها رو از رو بدنِ مادر جدا کن .. همۀ روضه ها باید ختم به کربلا یشه .. بریم کربلا .. من نمیدونم اینجا سخت بود زینبُ از رو بدن جدا کردن ؟! یا وقتی سنان و خولی اومدن زینبُ از بدنِ حسین جدا کردن .. ای حسین ... از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین @Asheghane_hazrat_zeynab
‏این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
وفات حضرت البنین سلام الله علیها کی مدینه ز یاد خواهد برد صحن چشمان گریه پوشت را صبح تا شب کنار خاک بقیع ناله و شیون و خروشت را چشم‌های تو پر شفق می‌شد در کنار چهار صورت قبر مصحف دل ورق ورق می‌شد در کنار چهار صورت قبر خوب فهمیده حال و روزت را آنکه امُ البکا تو را خوانده مادر اشک، مادر ناله پاره‌های دلت کجا مانده آه وقت غروب مادر جان تو و زینب چه عالمی دارید یکی از دیگری پریشان تر حال محزون و درهمی دارید می نشیند عجب غریبانه ام کلثوم در کنار رباب می شود روضه خوان مجلستان روی زرد و نگاه تار رباب یکی از میهمان نوازی شان یکی از تیر و دشنه می‌گوید یکی از هُرم آفتاب و عطش یکی از کام تشنه می‌گوید پیش چشمان خون گرفته‌ عشق از نگاهی کبود می‌گوید یعنی از ماجرای بی کسی و خیمه‌ی بی عمود می‌گوید حرف سقا که پیش می آمد گریه های سکینه دیدن داشت ماجرای شهادت عباس با لب تشنه اش شنیدن داشت: او به سمت شریعه می‌رفت و روح از پیکر حرم می‌رفت همه‌ی دلخوشی خون خدا صاحب بیرق و علم می‌رفت همه در آستانه‌ی خیمه چشمها خیره سمت علقمه بود ناگهان عطر و بوی یاس آمد به گمانم شمیم فاطمه بود بانگ أدرک أخا در آن لحظه مثل تیری به قلب بابا خورد رفت سمت فرات اما حیف بیقرار و خمیده بر می‌گشت کوه غم روی شانه‌هایش بود با دو دست بریده بر می‌گشت ام البنین گفت: بشیر چند تا سوال ازت دارم، فرمود: به من بگو عباسمُ چطوری کشتن؟ گفت: ام البنین رفته بود برای گُلای حسین آب بیاره، اونقده بچه تشنه بودن بعضی از حال رفته بودن، بعضی ها لباس ها رو بالا برده بودن شکماشون رو خاک گذاشته بودن، رفت آب بیاره، مشک زد تو آب، مشک پر کرد، ام البنین کیف می کرد بشیر اینو می گفت، هی می گفت: باریک الله عباسم، خانم جان مشک گرفت از شریعه بیرون زد، باریک الله عباسم؛ اما خانم جان وسط را یه دست عباس تو بریدن، اما عباس با دست دیگه اش مشک گرفت، باریک الله عباسم؛ خانم جان تیر به چشمش زدن اما مشک رها نکرد، باریک الله عباسم؛ خانم دست دیگرش بریدن، رنگ ام البنین پرید، گفت: خانم جان اما عباس خم شد، آروم آروم مشک به دندونش گرفت اومد سمت خیمه ها، باریک الله عباسم؛ یه مرتبه یه جمله ای گفت صدای ناله ی ام البنین بلند شد، گفت: تیر به مشک عباس زدن، یه وقت گفت بیچاره عباسم. میگن ام البنین اومد جلو سکینه و رباب گرفت، عباسم حلال کن نتونست برا علی اصغر آب بیاره، هی اینو می خوند دیگر مرا ام البنین نخوانید زیرا که من دیگر پسر ندارم وقتی برگشتن مدینه خانم حضرت زینب روضه می گرفت، همه زن ها میومدن شروع می کرد روضه خوندن، مردم نبودید آقام حسین تشنه کشتن، علی اکبر اربعاً اربا کردن، مردم نبودید دستای عباسم بریدن، به شیر خوارمون رحم نکردن؛ یه مرتبه میدیدن از دم در صدای یه خانمی میاد، هی میگه بمیرم برا بچم از خجالت آب شد، نتونست آب بیاره، شاید زیر لب می گفت: خانم جان یا فاطمه الزهرا، شرمنده ام کردی شنیدم از تو کوچه وقتی سیلی خوردی نتونستی تا خونه بیای، اما از زینب شنیدم رفتی علقمه عباسم بغل کردی، حسین... ام البنین کجایی بشیر خبر آورده  مژده بده که عباس یه قطره آب نخورده
‍ سبک دشتی روضه حضرت ام البنین(س) 🏴 الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی ای وای.. گل ام البنین شیرم حلالت آخ..... شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخنها را شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند آی...‌ مسلمانان حسین ع مادر نداره غریب است و کسی بر سر نداره آخ، (ز جور ساربان بی مروّت)۲ دگر انگشت و انگشتر نداره آی... گل احساس را از من مگیرید شمیم یاس را از من نگیرید همه دار و ندارم را بگیرید فقط عبّاس را از من مگیرید...
🎤🌹متن روضه وتوسل به حضرت ابالفضل (ع) ومادرش حضرت ام البنین (س) بسته ام احرام خون تلبیه ام زمزمه زمزم من تشنگى، کعبه ى من علقمه حضرت زهرا قبول کرده به فرزندى ام زاده اى ام البین شد پسر فاطمه!   یکدفعه دید یکى در علقمه داه مى گه دادش! جگر حسین آتیش گرفت… آخر یک روز صدا زد: عباسم! مگر من برادرت نیستم؟ چرا به من داداش نمى گى؟! سرش پائین است مقابل ابى عبدالله. خداى ادب است عباس. بغض کرد، خجالت کشید عرق شرم به پیشانیش نشست… آقا جان! سیدى و مولاى! من کجا، شما کجا؟! مادر شما فاطمه(س)… مادر من کنیز فاطمه (س)! مادرم گفته غلامت باشم… آقا جان! دستور باشه به چشم! اما: مادرم گفته غلامت باشم خودم درگه مامت باشم به احترام مادرش ابى عبدالله چیزى نمى گفت. آخه این مادر، کسى است که وقتى وارد خانه ى حضرت امیر شد – اسمش «فاطمه ى کلابیه» بوده – آقا دید بغض کرده فاطمه ى کلابیه… عرضه داشت: آقا جان یه خواهش ازتون دارم… این خواهش خیلى مهمه! جا داشت امیر المؤمنین یاد حضرت زهرا سلام الله علیها بیفته! چون پیغمبر به فاطمه فرموده بود چیزى از على نخواد مبادا یه وقت على نتونه و خجالت بکشه. فاطمه هم سعى مى کرد چیزى از على نخواد… اما فاطمه کلابیه همون روزاى اول گفت: آقاجان! یه خواهش ازتون دارم… خوب فاطمه ى کلابیه باید سائل درگاه على باشه! همه ى عالم سائل درگاه على اند… امیر المؤمنین فرمود: بگو! عرضه داشت: آقاجان! مى شه خواهش کنم دیگه به من فاطمه نگید… امیر المؤمنین بغض کرد – یاد زهراى مرضیه – فرمود: این اسم به این قشنگى! چطور؟! عرضه داشت: افتخارم اینه همنام دختر پیغمبرم اما اینجا خونه ى دختر پیغمبره! شما که به من مى گى فاطمه، من از زینب، خجالت مى کشم! مى ترسم زینب، غصه دار بشه! من کنیز فاطمه ام! امیرالمؤمنین وقتى این اظهار و ابراز همدردى رو که شنید خیلى خوشحال کرد و دعا کرد براى همسرش. فرمود حالا که اینجوره دیگه بهت مى گم «ام البنین»؛ گفت: آقا جان! ام البنین یعنى مادر پسران؛ من که هنوز فرزندى ندارم؟ فرمود: صبر کن! خدا چهار تا پسر بهت مى ده؛ تو این چهار تا پسر، یه گلى سرسبده!… همچین که عباس را داد دست آقا، دید امیرالمؤمنین گریه مى کنه و دستهاى عباس رو مى بوسه…گاهى دست رو مى بوسه گاهى مچ دست شو مى بوسه گاهى چشم ها شو… این حالت رو دید غصه دار شد… آقا جان فرزند من مگه عیبى داره؟ فرمود نه! ام البنین این بچه – به قول ما – گله! اگه مى بینى دستا شو مى بوسم سرى داره، این بچه ات فدایى حسینمه! این فرزندت علمدار حسین منه! اینجاها رو که مى بوسیدم جاى شمشیر بود. یه روزى این دستارو مى برن این فرق، شکافته مى شه… اینقدر خوشحال شد که شنید فرزندش فدایى زینب و حسینه. قنداقه شو برداشت دور حسین مى گردونه… زبان ساده بخونم:   من بلاگردون تو    چون من قربون تو عباس جان! الا مادر به قربون جمالت    رخ چون بدر و ابروى هلالت شنیدم کام عطشان جان سپارى   گل ام البنین! شیرم حلالت!   خیلى خودش را نگه داشت؛ در سخت ترین شرایط به حسین نگفت برادر! همش مى گفت مولاى من! آقاى من! آقا خیلى بده آدم فامیل بد داشته باشه! وقتى شمر ملعون امان نامه آورد، همه مى دونن عباس، پارکاب حسینه و جداشدنى نیست اما عباس خجالت کشید… خدا! این دیگه کى بود اومد؟! امام حسین فرمود: عباس دشمنته اومده، مى دونم اما بى جواب نگذارش… رفت و آنچه سزاوارش بود بهش گفت… دست تو نگرفت امان نامه را… حالا شب عاشورا ست داره دور خیمه ها مى گرده یه وقت دید یک سیاهى از دور نمایان مى شه هى مى گه داداش جونم عباسم! دید بى بى زینبه! خانم! شما کجا اینجا کجا؟! فردا خیلى کار دارین امشب نوبت منه – زبان حال مى گم – فردا کسى نیست همه ى کارها دست شماس… فرمود عباس جان! اومدم باهات حرف بزنم. شنیدم برات امان نامه آوردن… حسین غریبه! عباس خجالت زده شده بدنش مثل بید مى لرزه… فرمود عباس جان! مى خوام برات یه خاطره بگم ؛ عباس جان! مادرم از دنیا رفته بود بعد از مدتى بابام به عموم عقیل فرمود علم النساب دارى در عرب بگردى همسرى برام انتخاب کنى از او صاحب نسلى بشم که اونا یاور حسین باشن. فاطمه کلابیه را براى بابام گرفت. اول پسرى که بابام مى گفت یاور حسینه، تویى… گریه اش گرفت عباس… بى بى جان! من نوکر حسینم! غلام شمام! تو که مى دونى دست از حسین بر نمى دارم خیالت راحت باشه تا من هستم نمى ذارم کسى به این خیمه ها تعدى کنه… تا من هستم آقام حسین، غریب نیس… حالا مى بینه تو علقمه، یکى داره مى گه داداش – روضه ى ما اینجا بود –   حضرت زهرا قبول کرده به فرزندی ام زاده ى ام البنین شد پسر فاطمه العطش کودکان قلب مرا پاره کرد ورنه ز شمشیرها نیست مرا واهمه کاش همان دم که تیغ آمد و بر مشک خورد تیغ اجل داده بود عمر مرا خاتمه 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 @Asheghane_hazrat_zeynab
حضرت ع 🌹بر مادر با وفــای ســقا صلوات 🌹رخسارِ مه و ستاره ها راصلوات 🌹آن چار شهید و مادرپاک سرشت 🌹بر گلشــــن و باغبانِ والاصلوات السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ، رَسَولِ الله السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ، عَلَیهَا السَّلام السَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین ▪️من مادر سالار غیرت در زمینم ▪️من غصه‌دار فاطمه، امّ‌البنینم ▪️من قلب مجروحُ پراحساس دارم ▪️شادم در این دنیا که یک عباس دارم  (میخوای بدونی عباس کیه؟) ▪️عباس من مشکل‌گشای عالمین است (اگه گره به زندگیته همین الان نیت کن) ▪️عباس من مشکل‌گشای عالمین است به من نگومریض داری.. به من نگو جوون گرفتار دارم... دم خونه آقایی که خودش ناامید شد ، کسی رو ناامید نمیکنه.... ▪️عباس من مشکل‌گشای عالمین است (بگم) ▪️عبّاس من خاک کف پای حسین است ▪️من مادری کردم برایش از وجودم ▪️او را نمک پروردۀ زهرا نمودم  (اینو بخونمو التماس دعا...جوونا رو مد نظر بیار... مادرا برا جووناشون دعا کنند.... ) ▪️وقتی که افتاد از فرس بر خاک صحرا ▪️در علقمه پیچید عطر و بوی زهرا ▪️او را ارادتمند زینب پروریدم ▪️شکر خدا در پیش زهرا روسفیدم ⬅️قربان ام البنین... وقتی آقا ابالفضل العباس به دنیا اومد...... ام البنین با چه ذوقی قنداقه ابالفضلُ داد دست امیرالمومنین..... علی جان ببین چشای عباسم چقدر قشنگه....... علی جان ببین عباسم چقدر رشیده..... اما بمیرم ... امیرالمومنین وقتی قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت... آستینای دستای ابالفضل رو زد بالا....... دست ها رو میبوسه به رو چشم می ذاره...... ( مادره دیگه یه لحظه دلش لرزید.. ...) ◀️ علی جان مگه دستای عباسم عیبی داره؟.... نه ام البنین بهترین دستهایی که خلق شده..... آقا پس چرا داری میبوسی به چشم میذاری و گریه می کنی.... ⬅️ صدا زد ام البنین دو دست ابالفضل به یاری حسینم از بدن جدا میشه ..... قریان ادب ام البنین...... قنداقه ابالفضل رو بغل گرفت...... دپرزسر حسین میگردونه...... آخ حسین جان عباسم به قربانت حسین جان..... (دشتی) 🔘الا مادر به قربون جمالت 🔘 رُخ چون بَدرُ ابروی هلالت آخ، مادر شنیدم کام عطشان جان سپردی 🔘 گل ام البنین شیرُم حلالت ⬅️وقتی آقا ابالفضل بزرگتر شد خانم ام البنین صدا زد عباسم بیا مادر...... آقا ادب کرد، نشست مقابل مادر (چیه مادر) مادرجان ... عزیز دلم... ابالفضل اگه مادر چیزی ازت بخواد قبول میکن یا نه..... (چیه مادر) مادر... عباسم... نکنه حسینو برادر صدا بزنی... ( چرا مادر مگه حسین برادر من نیست) همیشه بگو آقای من... مولای من... یابن رسول اللّه..... ( چرا مادر) مادر من کنیز فاطمه ام تو هم غلام حسین باش.... لذا ابالفضل همیشه صدا میزد سیدی، آقای من، مولای من،این آرزو تو دل حسین موند چرا ابالفضل برادر صداش نمیزنه.... ⬅️ ای گریه کنای ابالفضل...آی حاجت دارا ...جوون دارا..... هیچ وقت امام حسینُ برادر صدا نزد... آی کربلائیا فقط یه جا برادر صدا زد... (کجا بود) اونم اون لحظه ای بود که کنار نهر علقمه، لحظه ای که امیدشو ناامید کردن.... اون موقعی که تیر به مشک زدند... تیر به چشم زدند ... دو دست از بدن جدا شد... مثل فرق باباش علی فرقشو شکافتن... بمیرم همچین که از رو اسب با صورت به زمین افتاد، صدا زد: اخا ادرک اخا...... برادر... برادرت رو دریاب امام حسین اومد کنار بدن ابالفضل... فرمود.. الان انکسر ظهری و قَلَت حیلتی... عباسم کمرم شکست 💔کمتر بزن بازوی خود را بر زمین (ابالفضل)3 💔شرمنده ام کردی گل ام البنین (ابالفضل)3 ⚫️اي مادر چار آفتاب ادرکني 🔴زهراي سراي بوتراب ادرکني ⚫️ما دست به دامان توأيم اي بانو 🔴يا فاطمه ي بني کلاب ادرکني هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت به اشک و سوز جگر ام البنین صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین...... @Asheghane_hazrat_zeynab