.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_علی
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
مسجد کوفه در سوز و گداز علی است
چشم اهل سما محو نماز علی است
گشته از خون خضاب صورتِ بوتراب
علی علی جانم** علی علی جانم
*************
تیغ دشمن سرِ ساقی کوثر شکست
درجنان قلب صدیقه اطهر شکست
گشته از خون خضاب صورتِ بوتراب
علی علی جانم** علی علی جانم
************
بوی خون آیداز مسجدو محراب تو
اشک ریزد فلک بر دل بی تاب تو
گشته از خون خضاب صورتِ بوتراب
علی علی جانم** علی علی جانم
*************
پایه دین زخون سر تو محکم است
اشک زینب به زخم سر تو مرهم است
گشته از خون خضاب صورتِ بوتراب
علی علی جانم** علی علی جانم
************
#شیدا_نیشابوری✍
#شب_قدر
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#زمینه : اشفع لنا #جدید
#امام_علی
#علیحاجیانفر
#بنداول🎼
🍃مولانایاعلی
دست ما و دامان شما
ای ولی خدا اشفع لنا
🍃مولانا یاعلی
ضربان قلب ما همه
نقش بازوی یل علقمه
شیر کردگار/تویی الگوی صبر و اقتدار
تویی صاحب تیغ ذولفقار/جانم علی
قبله عالمی عشق مجسمی
ذکر دمادمی یاحیدر
بود و نبودمی ذکر سجودمی
همه وجودمی یاحیدر
مشکل گشای شیعه ها
علی مدد یامرتضی
🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂
#بنددوم🎼
🍃مولانایاعلی
تویی گوهر و قلب ما صدف
دل ما تنگه واسه نجف
🍃مولانا یاعلی
خیلی ممنونیم آقا ازت
تویی باعث عزت مملکت
یا ابوتراب/مارو امشب کردی انتخاب
میمونیم همه پای انقلاب/جانم علی
(میبرم با ذکر تو ثواب)
روزی سالمی / برکت مالمی
تو پرو بالمی/ یاحیدر
مهرو مهتابمی/ باده ی نابمی
ابالاربابمی یاحیدر
امضا بزن یک کربلا
علی مدد یامرتضی
🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂ـــــ🍂
✍شعر از : #علی_حاجیان_فر
یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
#شب_قدر
👇
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت
#بصیرت
#علیرضا_خاکساری
▶️
در کوفه معنای هدایت را نمی فهمند
آن بی محبت ها محبت را نمی فهمند
عدل است نام دیگرت ای حیدر کرار
اصلا برو وقتی عدالت را نمی فهمند
از فرط سجده پینه ها بسته جبین شهر
اما چرا روح عبادت را نمی فهمند ؟؟
گفتی سَلونی... ساده لوح از ریش خود پرسید
افسوس فحوای کلامت را نمی فهمند
بر جان معصومی نچسبد وصله ی دزدی
لعنت به کوفه اصل عصمت را نمی فهمند
از سوز " الدهر انزلنی..." های تو پیداست
این طایفه فرق اصالت را نمی فهمند
فخرالقضاتی و گواهم نیز بیت الطشت
قدر تو قاضی ها قضاوت را نمی فهمند
از نان جو خوردی بفهمی حال مسکین را
اهل تجمل حال رعیت را نمی فهمند
بالاتر از زهد تو زهدی نیست پس زهاد
توصیف دریای قناعت را نمی فهمند
لَيسَ عَنِ الـمَوْتِ مَحيدٌ... را به گوش خلق
هر بار میخوانی روایت را نمی فهمند
اَکثَرُهُم لایَعلَموُن ای هادِیَ الاُمَّه
زحمت نکش دیگر نصیحت را نمی فهمند
امروز همراه تو فردا را علیه تو
عهد و وفاداری و بیعت را نمی فهمند
فردا بلنگد پای توحید کسانی که
امروز فرمان امامت را نمی فهمند
هستی امیرالمومنین ما به کوری
چشم کسانی که ولایت را نمی فهمند
قومی که با خویشان تو در رفت و آمد نیست
شیرینی طعم رفاقت را نمی فهمند
دیوارهایی که نشد نام تو بر آن قاب
زر را نمی فهمند زینت را نمی فهمند
آن ها که محروم اند از دیدار ایوانت
وارد شدن در باغ جنت را نمی فهمند
جز فاطمه که پابرهنه تا نجف آمد
زوار تو اجر زیارت را نمی فهمند
سی سال و اندی داغ دار فاطمه هستی
نسل سقیفه این مصیبت را نمی فهمند
آن ها که نه مسمار دیدند و نه شمشیری
پس مطمئنا درد ضربت را نمی فهمند
بچه یتیمانی که نزدت حرمتی دارند
در وادی طف هتک حرمت را نمی فهمند
آشفتگی زینبت را مردم کوفه
وقتی نباشد گیسوانی شانه می فهمند
با روضه خلخال و معجر خوب فهمیدیم
بی چشم و رویان اجر خدمت را نمی فهمند
مزد پدر را به پسر در کربلا دادند
با چکمه و سرنیزه و تیر و عصا دادند
|⇦•عاقبت جان به لبِ صبر...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر•✠•
عاقبت جان به لبِ صبر رساندند، علی!
پای آن قول که دادند نماندند، علی!
واقعاً مَردمِ این شهر نمک نشناسند
جایِ جبران به دلت داغ نشاندند، علی!
اُجرتِ این همه چاهی که تو کَندی این بود
قطرهای آب به اصغر نرساندند، علی!
پسرت را ته گودال کشیدند به زور
دخترت را سَرِ بازار کشاندند، علی!
تازه با اینکه حُسینت سرِ نِی قرآن خواند
بهتر از خارجیاش کوفه نخوانند، علی!
کودکانی که عسل خورده ی دستت بودن
برتنِ بی کفنش اسب دواندن، علی!
*اون آقایی که با یه دست،دَرِ قلعه ی خیبر رو بلند کرده،دیدن زانوهاش دیگه توانی نداره،عباس سر به محراب گذاشته،ابی عبدالله کناری نشسته،آقا امامِ مجتبی فرمود: این گلیم یا حصیر رو بیارید، بابا رو رویِ گلیم قرار دادن،اطراف گلیم رو بلند کردن، کوچه پس کوچه های کوفه یه وقت چشماش رو باز کرد،حسن جانم! بایست می خوام خودم بیام،دخترم تحمل نداره من رو در این حال ببینه...
بعضی ها نقل میکنن:امام حسن با شالش خونهای سر و رویِ بابارو پاک کرد،با این حال نوشتن تا چشم زینب به باباش افتاد، از حال رفت.
یا صاحب الزمان! یه ساعتی رسید،همین زینب،ازبالایِ بلندی،نگاه کرد،دید نیزه دار با نیزه میزنه*
این همه راه دویدم پیِ دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنارِ بدنت جان بدهم
فکرِ همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پایِ خود از سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/HGJuxSpsTBrAGx0Ix5GM4E
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/ElKk3RwpbzZJaJuX4Xul4J
گروه مداحی ترکی
#امیرالمومنین_واحد
#واحد
.
مسجد کوفه.ماتم سراشد.
مظلوم عالم. حاجت روا شد
در همه عالم.محشر به پا شد.
فرق حیدر با.ضربه دوتا شد
واویلا حیدر
.........
وا شده از هم.طاق ابرویت
.خون نشسته بر.هر تار مویت
رسیدی دیگر.برآرزویت.
شفا گرفته.زخم پهلویت
واویلا حیدر
.......
در بین بستر.افتاده حیدر.
دخترش گوید.با دیده تر
میروی بابا.غمگین و مضطر.
رسان سلام.زینب به مادر
واویلا حیدر
......
حال و روز تو.دارد تماشا.
فاتح خیبر.افتاده از پا
عاقبت راحت.گشتی ای بابا.
از ماجرای.کوچه و زهرا
واویلا حیدر
#قاسم_نعمتی