eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
935 ویدیو
588 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
ای چاره‌سازِ مردم عالم، حسین جان آرامِ قلب‌های پُر از غم، حسین جان بابِ نجات مردم درمانده از گناه شرط قبول توبه‌ی آدم، حسین جان خواندیم آیه‌آیه غمت را و سوختیم تفسیر سرخ سوره‌ی مریم، حسین جان فرصت کم است! روزی چشم مرا بده آقای گریه‌های دمادم، حسین جان جانِ تمام مرثیه‌خوانان فدای تو ای شور روضه‌های محرم، حسین جان در پای روضه‌های تو جانْ نذر کوچکی است ما را ببخش بابت این کم، حسین جان ** افتاده‌ای میانه‌ی گودال روی خاک تسبیح دانه‌دانه‌ی درهم، حسین جان بر روی نیزه‌های غریبی چه می‌کنی؟! خورشید نسل‌های مکرم،‌ حسین جان 👉
3. امام حسین ع.mp3
4.26M
( علیه السلام ) توو مجلس پسر ، مادر صاحب عزاست ، توو مجلس پسر ، مادر خوش آمد میگه ، توو مجلس پسر ، مادر میگه « بُنَیَّ » ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... مادر روضه میخونه ... هر کسی امشب صدای مادرش رو میشنوه ، خوشا به حالش ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... « وَ ما عَرَفوک » این جمله ی آخرش جگر رو میسوزونه ... « وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک » مادرآبت ندادند ، حسییین ... این ناله های شما واشک های شما تسلای دل داغدار مادره ... چون وقتی پیغمبر خدا (ص) ، خبر شهادت ابی عبدالله رو به بی بی داد ، بی بی شروع کرد به گریه کردن ، خوب که گریه هاشو کرد ، سرش رو بلند کرد گفت بابا یه سئوال ازتون دارم ، باباجان اون روزی که حسینم رو میکُشند ، شما هستین ؟ پیغمبر (ص) فرمود : نه دخترم ، نه من هستم ، نه باباش علی هست ، نه تو هستی ، نه برادش حسن هست ، صدای گریه ی بی بی بلند شد ، باباجان یه سئوال دیگه دارم ، بابا پس کی برا حسینم گریه میکنه ؟ ... صدات رو نشون بده به بی بی ، بگو من براش گریه میکنم ، بی بی من حسینت رو غریب می بینم ... پیغمبر(ص) دلداریش داد ، فرمود آرام باش دخترم ، مادر حسین ، عزیز دل بابا ، ... مردان امت من دور هم جمع میشن ، برا حسین گریه میکنن ... زنهای امت من ، مثل مادران جوان مرده ، دور هم می نشینند ، به سینه می زنند میگن حسین ... لب تشنه سر بریدند سلطان کربلا را در خاک و خون کِشیدند عطشان نینوا را ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰
( علیه السلام ) نه تنها خودش رو لب تشنه سر بریدند ، نماینده و سفیرش حضرت مسلم ابن عقیل رو ، با دستای بسته می آوردند ، وقتی بهش امان دادند ، حیله زدند ، نیرنگ به کار بردند ، گفتند تو در امانی ، حضرت پذیرفت ، شمشیرش رو گرفتند ، سپرش رو گرفتند ، اما تا شمشیرش رو گرفتند ، دستاشو بستند ... ریسمان و طناب آوردند ... کجایی گریه کنه اباعبدالله ؟ ریسمان و طناب آوردند یاد دستان بسته افتادم هر زمانی که من زمین خوردم یاد پهلو شکسته افتادم دیدند داره گریه میکنه ، گفتند مسلم چرا گریه میکنی ، گریه برا مرد جنگجو معنا نداره ، میدونید چی جواب داد ؟ گفت گریه ام برا خودم نیست ، گریه برا اون آقائیه که نامه نوشتم بهش بیا ، الان دست زینبش رو گرفته داره میاد ... نامه نوشتم ، بیایی آقا کاشکی نیایی مسلم رو تنها بزاری من التماست میکنم ارباب اگر میایی ، زن و بچه رو نیاری یکی داره تیر سه شعبه برای حرمله میسازه یه عده هم میگردند اینجا به دنبال نعل های تازه خونه به خونه کوچه به کوچه گشتم ولی یه سرپناه پیدا نکردم از این محله به اون محله دنبال یه قطره آب دارم میگردم عهدشون رو با من شکستند دستم رو بینِ کوچه بستند برای کُشتن تو آقا اینجا همه کمین نشستند آوردنش بالای دارالاماره با دستای بسته ، مردم پائین دارالاماره ایستادند ، ببینند با مسلم چه میکنند ؟ دلای آماده ... یه مرتبه دیدند بدن بی سرِ مسلم ، از بالای دارالاماره ، ... جانم ، یه لحظه دلت رو بفرست کوفه ، توو حرم باصفای حضرت مسلم ... بدن بی سرِ مسلم ابن عقیل از بالای دارالاماره روی زمین افتاد ، بدنش رو توو کوچه های کوفه میگردوندند ، میکشیدند ، اما بمیرم برا اون بدنی که کربلا ، ده نفر آمدند ... اگه اشک هم نداری ، نفس داری ناله بزنی ، ... این حرفِ خودشونو ، گفتند امیر « نَحْنُ رَضَضْنا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْرِی ... » اول پشت حضرت رو زیر سم اسب ها کوبیدند ، بعد بدن رو برگرداندند ... حالا هر کجا نشستی به قصد فرج فریاد بزن یا حسیییین ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰
ای در اندیشه‌ات هوای حسین ای که در کوفه‌ای صدای حسین از تمام جهان گذر کردی از همه ماسوا سوای حسین بعد ساقی تشنگان هستی صاحب پرچم و لوای حسین بچه های بزرگ و کوچک تو همه قربان بچه های حسین تو اسیری فدای خواهر او بی کس و خسته‌ای فدای حسین با غریبی خویش خرسندی هست اگر غربتت رضای حسین گیسوان تو بر سر نیزه اولین پرچم عزای حسین خبر توست اول مقتل مقتل توست مبتدای حسین خیر پیش و خدا نگهدارت بود پشت سرت دعای حسین نامه دادی بیا، نیاید کاش بعد تو چیست ماجرای حسین با زنان سوی کوفه می‌آید بود در گوش تو ندای حسین مردمانی که پیش از این بودند در همین کوچه ها گدای حسین حال دنبال غارتش هستند نقشه دارند اگر برای حسین پی خلخال دختران هستند گرچه هستند آشنای حسین همه که سیم و زر نمیخواهند عده ای را هدف عبای حسین سنگ و شمشیر و نیزه ‌می‌بارد کوفه‌ی‌ توست کربلای حسین دوره ات کرده اند وحشی ها آمده بر سرت بلای حسین با تو تمرین ذبح میکردند مُثله ات کرده‌اند جای حسین به قفای تو خورد تا شمشیر گفتی ای وای از قفای حسین از سر بام تا زمین خوردی بند بند تو گفت وای حسین پ‌ن: شاعر به ایراد قافیه‌ی بیت آخر واقف است 🏴🏴🏴🏴🏴🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤خادم اهلبیت کمالی
۱ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) مسلمم من مسلمم،غم یارم مشکلم به که گویم غصه ام،از غم و درد دلم۲ من سفیر پسر فاطمه هستم مردم از بو و عطر گل فاطمه مستم مردم یا حسین کوفه میا کوفه میا کوفه میا۲ کوفیان بی وفا،می کنند بر من جفا در ره عشقت حسین،می شوم من سرجدا۲ نایبت را روز اول همه احسان کردند روز آخر بدنم را سنگباران کردند یا حسین کوفه میا کوفه میا کوفه میا۲ مسلم دلخسته،بر رهت بنشسته همچو باب تو علی،گشته دستم بسته۲ گشته ام از غم هجران تو من جان بر لب سوختم بهر غریبی تو درد زینب یا حسین کوفه میا کوفه میا کوفه میا۲ کوفیان نامردند،بی وفایی کردند یا حسین با مسلم،چه جفایی کردند۲ مردم کوفه به پیشانی خود ننگ زدند روز دیگر ز در و بام به من سنگ زدند یا حسین کوفه میا کوفه میا کوفه میا۲
۲ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) من مسلمم ابن عقیل هستم حامی یار و بی بدیل هستم با اذن آقایم،سفیرقرآنم حامی دین هستم،با دادن جانم کوفه میا مولی۲ در کوفه من به شور و شین هستم سفیر و سردار حسین هستم مردم بی دردند،ز بس که نامردند کنار جسم من،کف زده می خندند کوفه میا مولی۲ از دست کوفیان شدم تنها کوفه میا ایا گل زهرا با خدعه و نیرنگ،عرصه به من شد تنگ به جای استقبال،زدند به رویم سنگ کوفه میا مولی۲ مردم کوفه بی حیا هستند دشمن دین و بی وفا هستند صبح همه پیوستند،پیمان به تو بستند شب مانده ام تنها،بس بی وفا هستند کوفه میا مولی۲ حمله نموده اند به سوی من سنگ می زنند بر سر و روی من گفتن چه دشواره،عطش شده چاره ز کینه ی دشمن،لبم شده پاره کوفه میا مولی۲ گرچه ز کین جانم بود بر لب هستم به فکر غربت زینب رخساره ی طفلان،ز کین شود نیلی زنند به پیکرها،کعب نی و سیلی کوفه میا مولی۲
۳ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) من مسلمم پور عقیلم من قهرمانی بی بدیلم سفیر مولایم حسینم در کوفه من اول قتیلم کوفه میا حسین زهرا۲ سفیر شاه کربلایم او رهبر است و مقتدایم اسیر نامردان کوفه زندان کوفه گشته جایم کوفه میا حسین زهرا۲ این کوفیان حیا ندارند نامردها وفا ندارند بر میهمان خود ز کینه کاری به جز جفا ندارند کوفه میا حسین زهرا۲ مردم کوفه بد و پستند دستان مسلم تو بستند آن ضد دین ها با شرارت دندانم از کینه شکستند کوفه میا حسین زهرا۲ شکر خدا با عز و جاهم سوی تو باشد این نگاهم گردیده از ظلم عدویت دارالعماره قتلگاهم کوفه میا حسین زهرا۲ در کوفه جان رسیده بر لب ذکرم شده هر لحظه یا رب سوزم از این غم یا حسین جان بسته شود دستان زینب کوفه میا حسین زهرا۲ مردم کوفه کینه دارند خصومت دیرینه دارند اهل سقیفه اند تمامی بغض خود از مدینه دارند کوفه میا حسین زهرا۲ آماده کردند تیغ و خنجر بهر جدایی تن و سر تیر عدو آماده گشته بهر گلوی علی اصغر کوفه میا حسین زهرا۲
۴ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) مسلم سفیر پور زهرا گشته اسیر دست اعدا آمد به کوفه،سفیر مولی گشته اسیر،ظلم و ستم ها میا به کوفه،مولی حسین جان۲ مسلم شده تنهای تنها گشته اسیر کوه غم ها روز اهل کوفه،با پور زهرا شب گشته مسلم،تنهای تنها میا به کوفه،مولی حسین جان۲ کوفه میا عزیز زهرا زینب شود اسیر غم ها کوفی نامرد،وفا ندارد جز ظلم و جور و،جفا ندارد میا به کوفه،مولی حسین جان۲ گشته سفیرت جان بر لب مهمان طوعه گشتم امشب جز تو حسین جان،کسی ندارم امشب به دیوار،سر می گذارم میا به کوفه،مولی حسین جان۲ همچون علی دستم ببستند دندانم از کینه شکستند دیگر ندارم،من راه چاره شد مقتل من،دارالعماره میا به کوفه،مولی حسین جان۲
۵ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) مسلمم تنهای تنها مانده ام با کوه غم ها من سفیر شه کربلایم این بود ذکر و شور و نوایم تو میا کوفه مولی حسین جان۲ تو میا کوفه حسینم من به فکر زینبینم کوفیان مردمی بی وفایند میهمان کش ز راه جفایند تو میا کوفه مولی حسین جان۲ گرچه بر مولی سفیرم دست این مردم اسیرم کوفیان حرمتم را شکستند چون علی هر دو دستم ببستند تو میا کوفه مولی حسین جان۲ بین دشمن ها غریبم ظلم و کینه شد نصیبم یا حسین کار مسلم تمام است قتلگاهم حسین روی بام است تو میا کوفه مولی حسین جان۲ من به عشقت مبتلایم در ره تو جانفدایم دشمن از کین بریده سر من می کشد بر زمین پیکر من تو میا کوفه مولی حسین جان۲
۶ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) منم مسلم سفیر کربلایم گرفتار غم و درد و بلایم الا ای نور عینم ببین در شور و شینم میا کوفه حسینم۲ در این عالم تو بودی تکیه گاهم شده دارالعماره قتلگاهم به کوفه من اسیرم برای تو بمیرم میا کوفه حسینم۲ حسین جان کوفیان چه بی وفایند تمامی اهل تزویر و ریایند غمت آرام جانم زده آتش به جانم میا کوفه حسینم۲ همان نامردمان بی همیت نمودند دعوتت از بهر بیعت به روز پیمان ببستند به شب پیمان شکستند میا کوفه حسینم۲ رسیده جان من بر لب حسین جان میاور با خودت زینب حسین جان تمامی بی وفایند همه اهل جفایند میا کوفه حسینم۲
۷ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) بر دلم داغ غم شکوفه زده سری امشب به شهر کوفه زده یاد مردی چو مسلم بن عقیل سری کنج مسجد کوفه زده میا کوفه حسین حسین مولی۳ منم ای کوفیان سفیر حسین یار و سردار بی نظیر حسین من ز طفلی ز لطف خاص خدا بوده ام کوفیان اسیر حسین میا کوفه حسین حسین مولی۳ بیعت خود را ز تو بگسستند کوفیان دستان مرا بستند موقع تشنگی و خوردن آب در دندان ز کینه بشکستند میا کوفه حسین حسین مولی۳ مردمان کوفه جفا کردند بین کوچه ها مرا رها کردند روی دارالعماره یا مولی سر من از بدن جدا کردند میا کوفه حسین حسین مولی۳ بام دارالعماره قتلگهم به سوی کاروان تو نگهم می کشند پیکر مرا بر خاک شده بازار کوفه جایگهم میا کوفه حسین حسین مولی۳ جان من بر لبم رسیده حسین کسی چون من ستم ندیده حسین بین این مردمان نیرنگ باز پیکر من به خون تپیده حسین میا کوفه حسین حسین مولی۳ ای شه با صفای کرب و بلا میا کوفه کوفی نداره وفا پیش چشمان خواهرت زینب می شود از ستم سر تو جدا میا کوفه حسین حسین مولی۳
۱ (ورود امام حسین ع به کربلا) باز محرم آمده،دوره ی غم آمده بر عزیز فاطمه،رنج و ماتم آمده۲ شاه مظلومان حسین آید به دشت کربلا زینب غمدیده اش بیند رنج و ابتلا کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ شور ماتم شد به پا،غرق در غم ماسوا بوی خون می آید از،سرزمین کربلا۲ می رسد آوای مظلومی به صد شور و نوا از مدینه آمده یک کاروان در نینوا کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ محشر کبری شده،خون به قلب ما شده هر نوا در کربلا،آه و واویلا شده۲ یاوران دین و حق و حامی قرآن رسید در زمین کربلا هفتاد و دو قربان رسید کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ اهل دل جان بر لب است،شیعه در تاب و تب است از غریبی حسین،خون به قلب زینب است۲ همه ی عمر تو بودی به من خسته توان ترسم آخر تو شوی کشته ی دست عدوان کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ آمدی روح روان،اکبر تازه جوان در کنار خواهرش،اصغر شیرین زبان۲ آمده جعفر و عون قاسم و عباس رشید تا که گردند به ره دین خداوند شهید کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲
۳ (ورود امام حسین ع به کربلا) آمد محرم،غرق غم عالم بر سر زنانند،زهرا و خاتم شیعه غرق نوا شد مهدی صاحب عزا شد حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳ کاروان غم،از ره رسیده این چنین ماتم،کسی ندیده جان هاشان بر لب آمد غمدیده زینب آمد حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳ وارد به دشت،کرب و بلا شد دل های طفلان،محنت سرا شد گوید که غم نصیبم ای بابای غریبم حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳ زینب بگوید،ای جان خواهر جانم رسیده،بر لب برادر حسین بر تو اسیرم دعا کن من بمیرم حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳
۱ (حضرت رقیه س) من چو شمع سوخته،غم به قلبم ریخته از فراق باب خود،چشم بر در دوخته۲ کی شود آن گل زیبای من آید ز سفر تا ببوسم رخ زیبای پدر بار دگر ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ ای پدر خوش آمدی،از سفر خوش آمدی ای پدر پیش من،دیده تر خوش آمدی۲ آمدی تا که زنم بوسه بر آن روی مهت جان دهم بهر غم و درد تو و یک نگهت ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار شادم از این موهبت،دارمت اندر کنار۲ شاملم گشته ز تو لطف و عنایت بابا بر رقیه تو زدی سر ز محبت بابا ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ بر لبم این زمزمه،آمده جان همه من رقیه هستم و،یادگار فاطمه۲ زد عدو با لگد و کعب نی و هم سیلی همچو زهرا رخ من گشته کبود و نیلی ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ من ز عمه خجلم،حل نموده مشکلم کن از او دلجویی،ای تمام حاصلم۲ گر نبود عمه من از رنج و محن می مردم از عدو کعب نی و سیلی کتک می خوردم ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲