eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
989 ویدیو
648 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ ☑️ ☑️ 😭 🎤مداح :حاج میثم مطیعی جمعه ها دارند میگذرند میگذرند با غم های تو عاشقات کم کم جون میدن پیر میشن آدم های تو الهی منم مو سپیدت شم تو این نا امیدی امیدت شم یعنی میشه من هم شهیدت شم یا مولا یا مولا یا مهدی .... یا مولا جمعه ها دارند میگذرند میگذرند با غم های تو خوش به حال دیوونه هات ما کجا و دنیای تو شده زندگی بی تو بی سامون ببخشید که از ما شدی دل خون تو رو یادمون رفته آقا جون یا مولا یا مولا یا مهدی ..... یا مولا جمعه ها دارند میگذرند میگذرند با غم های تو منتظر اونه که یه روز جون بده آخر پای تو چی میشه پر از عطر رؤیا شم تو آغوش تو غرق دریاشم برات مثل بحرالعلوم باشم یا مولا یا مولا یا مهدی ..... یا مولا 🤲 ✍
میشه بگی که من هنوز نازم شونه بزن موی من و بازم دست توی موهای تو میندازم شونه بزن موی من و بازم موم سوخت، شبیه مادر تو پهلوم سوخت بابا ببین تموم بازوم سوخت میون شعله چِشم و ابروم سوخت ای کاش به گوش من نمی‌رسید حرفاش جوری زدش رو صورتم موند جاش به خدا سنگینه بابا دستاش «مَنِ ألْذَی أیْتَمنی بابا حسین!» دیگه نگم برات سرم چی شد میشه نپرسی چادرم چی شد رفتی نگفتی دخترم چی شد تاره، چشای من نمی‌بینه آره شده لباسای تنم پاره حتی واسم نمونده گوشواره فرشه زیر قدم‌های تو که فرشه ولی چرا تن تو بی سر شه گریه کنم دلم سبک‌تر شه نبودنت بهونه‌گیرم کرد فکر سر بریده پیرم کرد تو رفتی و زجر اسیرم کرد ای داد می‌زنه روی سر من فریاد می‌سوزونه زخمِ تنم رو باد خبر داری که دندونم افتاد شمردی بابا چندتا لگد خورده به پهلوی دخترت حسین وااای..
|⇦•دل پر آهه... و توسل به حضرت رقیه سلام الله دل پر آهه، طفل سه ‌ساله‌ی تو نزدیکِ یه ماهه همدم درده، روزای خوبمون دیگه برنمی‌گرده من دیگه اون رقیه‌ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم اونی که با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم من دیگه اون رقیه که بخوابه روی پرِ قو نمیشم اون که بلند حرف نمی‌زد حتی یه بار باهاش عمو نمیشم بابا! قدیم کجا، الآن کجا، عمو کجا، سنان کجا «بابا حسین، بابا حسین » خاطره‌هامون رد میشه از جلوی چشمام و غمامون یکی دوتا نیست دنیا یه چند وقته دیگه به کام ما نیست من دیگه اون رقیه‌ی روز و شبای مدینه نمیشم اونی که هیچکی حقی نداشت سایشو حتی ببینه نمیشم من دیگه اون رقیه‌ی گذشته با موی بلند نمیشم اونی که لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم بابا شبیه تو منم یه دست دندونامو زد و شکست اشک چِشامه خیلی دلم تنگه برا عروسکامه دلم گرفته روزای خوب بچگیم و غم گرفته من دیگه اون رقیه که مرگش و از خدا نخواد نمیشم اونی که توی این سه سال به عمه زحمت نمی‌داد نمیشم من دیگه اون رقیه که نرفته بود بازار شام نمیشم من دیگه اون دختری که ندیده بود بزم حرام نمیشم بابا! بازم میخوای بری سفر خسته شدم منم ببر ..
حق بده اینجور اگه نامرتبم/اگه پریشونم اگه یه شب دیگه تو رو نبینمت /زنده نمی مونم چقد دلم میخواد یه بار دیگه منو /بغل کنی بابا چقد دلم میخواد  دوباره بشینم /رو شونه ی سقا می زدنش زیر دست و پا می گفت بابا بابا بابا جونی نداشت اما بی صدا می گفت بابا بابا بابا .................. نمی تونم راه برم اما بابا جون /می کِشٓنم زوری مگه یه دختر که پر از زخم پاهاش /هُل میدن اینجوری روی سر عمه ی من داد نکشین/ما هم خدا داریم شبا توو کابوس می بینم با عمه هام /میون بازاریم نیمه شب از خواب که می پرید می گفت بابا بابا بابا پاشو روی زمین می کشید می گفت بابا بابا بابا .................. من که خودم گوشوارمو میدم بهت/چی می‌خوای از جونم مگه خودت دختر نداری بی حیا /ببین چه حیرونم هر کاری کردم خاطرات بزم می /نشد فراموشم چجوریه هر کسی  از راه می رسه /میزنه توو گوشم با دست بسته می خورد زمین می گفت بابا بابا بابا با چش خیس و دل حزین می گفت بابا بابا بابا احسان نرگسی
176.8K
شور حضرت رقیه سلام الله ای نور خدا شمس الهدی اوج حیا رقیه شه بانو ای بااقتدار والاتبار بردل قرار رقیه شه بانو باب حاجات دنیارقیه جان ایت الله العظمی رقیه جان هرکی به هرکی می نازه تو عالم مامینازیم به تو یارقیه جان والا نسبی مهتاب شبی به چه لقبی عزیزالله یارقیه دل می بری از بابا می پوشی چادرعربی عزیزالله یارقیه یارقیه شه بانو ای والا گهر فرخنده فر زهرا اثر رقیه شه بانو ای که صورتت از فاطمه می ده خبر رقیه شه بانو می بره از حسین دل نگاه تو می زنم تکیه بر تکیه گاه تو این تعجب نداره بگم حتی عالم وآدمن در پناه تو ختم کرمی چه محترمی تاج سرمی عزیزالله یارقیه تو ناامیدی تنها امید و یار دلمی عزیزالله یا رقیه یارقیه شه بانو ای گریه ی تو جذبه ی تو رتبه ی تو رقیه شه بانو ای درس وفا داده به ما خطبه ی تو رقیه شه بانو دلبر نازنین یا رقیه جان ماه عشق آفرین یا رقیه جان واسه کربلا رفتن نوکر بانی اربعین یار رقیه صیرت فاطمه صورت فاطمه شوکت فاطمه عزیزالله یارقیه مثل فاطمه دل رو می کنه وصل فاطمه عزیز الله یارقیه یارقیه شه بانو سعید پیغمبری
56017_1398522133716_2707352.mp3
3.15M
حرم سوخت دلم سوخت چادره روی سرم سوخت چشام سوخت پاهام سوخت توی خیمه معجرم سوخت آروم آروم آروم باقد خمیده دنبال تو میدوم نفس بریده پدری رو نیزه دختری تو صحرا جز سکینه بابا جون بگو کی دیده آروم آروم آروم میگیره نفسهام چی بگم نمونده سو بابا تو چشمام هرچی بابا میگم نمیدی جوابم میبینی زخمی شده بابایی پاهام بابا میشنوی صدامو ، سوز گریه هامو ، گوشوارمو بردن بابا ،چادرو کشیدن ، گوشمو دریدن ، معجرمو بردن ۲ نمیدی جوابم اولین باره نمیگیری سراغم یادت هست میگفتی که تویی چشم و چراغم آروم آروم آروم میباری رو نی ها ینفر داره میاد با تازیونه خوبه بسته چشمات نمیبینی بابا روی صورتم گذاشته یک نشونه بابا ، کاش بشه برگردیم ، مدینه بهتربود ، حرمله ول کن نیست بردن ، گهواره رو بابا ، زنده نمیمونه رباب نه، ممکن نیست ۳ تو رو نی من اینجا نمیدونم نیزه بهتره یا خارا خوبه اون بالایی به موهات نگیره شعله های صحرا آروم آروم آروم پیر میشه سکینه کاش میشد بیای برگردیم مدینه آروم آروم آروم میمیرم باباجون رسم مهمون نوازیه کوفه اینه غمای دل من غمای ربابه میبینی هنوز پی دو قطره آبه همسفر میشم من با شما بابا جون بازار کوفه و شام کنج خرابه باهم همسفریم اما ، یه فرقایی داره ، این دفعه باباجون مارو باعزت آوردی ، الان میشیم کنج خرابه ها مهمون اجرا:کربلایی مصطفی مروانی شاعر: مصطفی مروانی
شور جدید حضرت رقیه سلام الله علیها هرکجای عالمم که باشم دل سوی حریمته بی بی جان سائل ملتمس قدیم دستای کریمته بی بی جان پدرت سفینه النجاته، ناخدای این سفینه هستی کربلامون وبه تو سپردیم بگیراز دست گداتون دستی رقیه شه بانو می زنند عالمیان به محضرت زانو به تو اقتدا دارن حضرت زهرا خو رقیه شه بانو به کرامت شما کرده دلم عادت دست من درازه سمت تو نگردون رو توگوهر نایابی به دلم می تابی باعث الاسبابی یا رقیه جمع همه آدابی به شبام مهتابی غزل اربابی یارقیه یارقیه بی بی جان ___________________________ از روزی که خودمو شناختم کار من لعنت بر امیست دوای دردای لاعلاجم گریه توی روضه رقیه است مادرم نذر رقیه کرده زندگی پسرش رو دربست دست من درازه سمت بی بی هر جایی که می‌خورم به بن بست ای غزل ارباب به چه نازی داری توی بغل ارباب با یه خندت می‌بری ماحصل ارباب ای نفس ارباب واسه دلبری فقط تویی بس ارباب توی زندگی تویی کار و کس ارباب تومنشا اعجازی با دلا دمسازی عالم هر رازی یا رقیه به چه مقامی داری که جناب عباس با تو ئه همبازی یا رقیه یا رقیه بی بی جان _______________________ کربلای بچه هیئتی‌ها به رقیه جان شده حواله می‌رسی به هر چیزی تو دنیا با نگاه بی بی سه ساله من میدم جوونیمو تو این راه راضیم که پیر روضه باشم اوج آزادگی من اینه تا ابد اسیرروضه باشم سلاله ی ارباب الدخیلم به تویاسه ساله ارباب میرسه ازدست توپیاله ارباب سلاله ارباب دل وبردی باغمت غزاله ارباب همه می گن به توئه حواله ارباب محول الاحوالی ،فاطمه تمثالی، روزی هرسالی یارقیه توی سرشت نوکر سرنوشت نوکر کوکب اقبالی یارقیه یارقیه بی بی جان سعید پیغمبری
روضه اول ماه صفر حجت الاسلام میرزا محمدی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....