Akbari_Shab4Moharram1403[01].mp3
7.22M
🔖 #زمینه | مثل وهب شبیه جون
🎤 بانوای | حاج #مهدی_اکبری
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب سیدالشهدا علیهمالسلام
مث وهب شبیه جون
مث حبیب مث زهیر
الهی که ، به راه تو
همه شویم ، عاقبت بخیر
باید رها شد از قفس
تا عاشقی شود ، آغاز
باید گذر کنیم از خود
به کربلا کنیم پرواز
ای امامم
مخاطب همیشهی سلامم
به شوق وصل تو کَندم از جان
فقط به عشق تو در قیامم
...............................
مث سعید ، شبیه حر
مث انس ، مث بریر
الهی که ، به راه تو
همه شویم ، عاقبت بخیر
باید رها شد از این نفس
رها شد از دل زندان
نمیفروشم آن دل که
فقط تو باشی در آن
آخر راه
باید رسید به خیمه شهنشاه
فداییش کنیم جان خود را
باید گذشت از این عمر کوتاه
.........................
مث نعیم ، شبیه زید
طریق دوست ،رویم نه غیر
الهی که ، به راه تو
همه شویم ،عاقبت بخیر
صدای اَین الهانی
صدای این مسلم
به گوش می رسد، باید
به قتلگاه شویم مُحْرِم
ادخلوها
باید گذر کنیم از آبروها
و ما رایت الا جمیلا
چه باکی از بریدن گلوها
#حسین_روشنازاده ✍
.
#نوحه
#واحد
#شهادت_امام_سجاد
ای خدا شد خزان گلشن من
آمده وقت جان دادن من
بر غریبی ی من خون بگرید
جای زنجیر روی تن من
آه شب غم سر آمد
آه اجل از در آمد
آه بوی مادر آمد
یا سید الساجدین
قد گردون ز داغم خمیده
فلک از غم گریبان دریده
دیده ام نوح و دریایی از خون
دیده ام یوسفی سر بریده
آه لاله هایم چیدند
آه غربتم را دیدند
آه به غمم خندیدند
یا سید الساجدین
#امام_سجاد
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#واحد
خدایا وارث خون خدایم
ملائک نوحه خوان با گریه هایم
وای غریبم وای غریبم
شب و روزم به اشک و ناله سر شد
فلک از دیدن من دیده تر شد
منم یعقوب و هجده یوسف من
همه یک روزه در خون غوطه ور شد
وای غریبم.....
خدایا وارث.....
خدایا حرمت ما را شکستند
دل ما را ز زخم طعنه خستند
به لب "یا لیت امی لم تلدنی"ست
که ناموس خدا را دست بستند
وای غریبم.....
خدایا وارث.....
خودم دیدم که عمه دست بسته
میان خیمه با قلب شکسته
ز پا افتاده و احیا گرفته
نماز صبر می خواند ، نشسته
وای غریبم.....
خدایا وارث....
#امام_سجاد
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#زمینه #واحد
#شهادت_امام_سجاد
من باغبانم اما
گلهایم از جفا سوخت
در بین خیمه ها سوخت واویلا
من حجت خدایم
که حرمتم شکستند
دستم ز کینه بستند واویلا
غربتم با اشک و خون شد تفسیر
دست و پایم بسته شد در زنجیر
من غریبم آه و واویلتا
با اذن من در عالم
گردد خورشید و افلاک
می روید لاله از خاک واویلا
اما باید ببینم
میخورد ظالمانه
ناموسم تازیانه واویلا
دیده ام با خاطری افسرده
کاروانی همه سیلی خورده
من غریبم آه و واویلتا
کی میرود ز یادم
بوسه بر جسم بی سر
دفن آن پاره پیکر واویلا
با بوریا شده جمع
آن زخم بی شماره
آن جسم پاره پاره واویلا
دیده ام با داغ بی اندازه
روی زخمش جای نعل تازه
من غریبم آه و واویلتا
#امام_سجاد_علیه_السلام
#امام_سجاد
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.👇
.
#شهادت_امام_سجاد
#شور به سبک : راس تو می رود بالای نیزه ها
#سبک_راس_تو_میرود_بالای_نیزه_ها
ای دل شرار زهر شد میهمان من
آه ای اجل بگیر این نیمه جان من
گریه کن ای فلک با دیده ی ترم
آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم
من غریبم.......
گرید به حال من چشمان روزگار
روزی که غرق تب گشتم شتر سوار
شد دست و پای من بسته به سلسله
نامحرمان شدند همراه قافله
من غریبم......
با دست بسته ام رفتم به شهر شام
در کوچه ی یهود در اوج ازدحام
خاکستر عزا بر چهره ام نشست
با سنگ کینه ها آیینه ام شکست
من غریبم.....
#حضرت_سجاد_علیه_السلام
#امام_سجاد
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#امام_حسین
نگاه از زائر خود بر نداری
ز گریه نوحهای بهتر نداری
زیارتنامۀ بالای سر را
کجا باید بخوانم؟ سر نداری
#میثم_مؤمنینژاد ✍
.
.
#پنجم_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند
فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند
منزل به منزل، عاطفه اَش غرقِ آه شد
هر جا رسید، کعبِ نِئی سدّ راه شد
وقتی شبیهِ مادرِ سادات شد مفید
از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید
کوچکترین، بزرگِ حرم شد ز داغ و درد
تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد
از بسکه دید محنت و غمهای عالمین
شد پیر راهِ قافله ی زینب و حسین
حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد
مانند فاطمه به تنش تازیانه شد
تا گفت یاعلی، کتکی خورد بی هوا
یافاطمه که گفت، چَکی خورد بی هوا
هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت
سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنُفت
خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید
خسته شد از اِهانتِ زشتی که میشنید
مویی که بارها دلِ باباش، آب شد
در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد
از مُشتِ محکمی، که دهانش بخون نشست
دندان و لَثّه ها و زبانش بخون نشست
لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود
شیرین زبانِ قافله لُکنَت گرفته بود
برگشته بود لهجه ی، بابایی گفتنَش
داداشی اَش کجاست، به لالایی گفتنَش
بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید
غَش کرد و خوش زبانیِ لالایی اَش پَرید
در آخرِ مسیر، شد از یک نظاره شاد
بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد
این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید
وقتی سری، به دیده ی تر در خرابه دید
بعد از یکی دو درد دل، انگار جان گرفت
در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت
لب های پاره پاره به اشکش که شُسته شد
چشمانِ خسته اَش، ز همان بوسه بسته شد
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#محمود_ژولیده ✍
.