لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب دلها همه شاداست
غمها و غصه بر باد است
عروس زهرا، علی داماداست
شادمان پیمبراست
خدای منان با دست پیغمبر
هدیه ای داده فاطمه بر حیدر
علی علی مولاعلی علی مولاعلی علی یاحیدر(۲)
گلریزان همه دنیا شد
در شادی شهر بطحاشد
لبخند بر لب زهرا شد
با دیدار همسرش
رحمت حق نازل بر زمین آمد
شاهد عقدش روح الامین آمد
علی علی مولا علی علی مولا علی علی یا حیدر
باریده بر زمین رحمت
بیت حیدر چنان جنت
همسرش بانوی عصمت
با مولا شد همنشین
نور خدا جلوه گر شده امشب
فاطمه یار حیدر شده امشب
علی علی مولا علی علی مولا علی علی یا حیدر
حیدر مشتاق دیدارش
تا بیندرخ دلدارش
زهرا شد یار و غمخوارش
گل ریزید به زیر پاش
همه جهان شد معطرازبویش
نگاه حیدر فتاده بر رویش
علی علی مولا علی علی مولا علی علی یا حیدر
زهرا نور خدا دارد
نشان از مصطفی دارد
بر لب ذکر و دعا دارد
برعالم مشکل گشاست
حاجت عالم به دست زهرا رواست
سجیه ی اوجودو کرامت ،عطاست
علی علی مولا علی علی مولا علی علی یا حیدر
چون احمد خلق و خوی او
چون احمد ماه روی او
چون احمدعطروبوی او
دخت مصطفی رسید
همسر مولا مادر سادات است
ای اهل عالم او باب حاجات است
علی علی مولا علی علی مولا علی علی یا حیدر
حیدر برهمه مولایی
مولا همسر زهرایی
آرام همه دلهایی
جان ما فدای تو
تو مظهر ذات کبریایی علی
نور وجود اهل ولایی علی
علی علی مولا علی علی مولا علی علی یا حیدر
نامت ورد زبان حیدر
ای آرامش جان حیدر
امشب مارامران حیدر
بر ما یک نظری کن
مولای عالم از همه خوبان سری
فخر من این است حیدریم حیدری
علی علی مولا علی علی مولا علی علی یا حیدر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات_امام_رضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام_و_عاشوراء
#زیارت_مخصوص
ای که چون من هزارها داری
آسمانی پُر از دعا داری
دست هایم دخیلتان هستند
بس که دستِ گره گشا داری
از گدا هم کریم می سازی
بس که اعجاز کیمیا داری
من هوای تو را به سر دارم
تو هوای دلِ مرا داری
هر چه بیمار هم بیاید باز
تو برایِ همه دوا داری
دل شکسته کسی به من می گفت :
خوش به حالت امام رضا داری
درِ این خانه را زدم عشق است
کفتر جلدِ مشهدم عشق است
ما ندیدیم بام از این بهتر
هیچ جا احترام از این بهتر
آهوی دامِ آهویت هستم
نیست صیاد و دام از این بهتر
از تهِ دل سلام همسایه
ای سلام اَلْسلام از این بهتر
با جُزامی ، غلام ، هم سفره
من ندیدم مرام از این بهتر
برتر از حاکمی ، سلیمانی ست
تو بگو که کدام از این بهتر
نوکر خانه ی تو باشم من
که نباشد مقام از این بهتر
غیر نوکر شدن چه می خواهم ؟
جز کبوتر شدن چه می خواهم ؟
باز دارم به سر هوای ضریح
دل من تنگ شد برای ضریح
دوست دارم رها شوم از خود
در میان سر و صدای ضریح
دست هایِ پر از تمنایی
می خورد رویِ حلقه های ضریح
می شود خوب تر خدا را دید
در همان یا رضا رضای ضریح
واجب است به هر عاشق
سجده ی شکر پیش پای ضریح
حرم ثامن الحجج رفتم
میلیون مرتبه به حج رفتم
اشک با من سرود غم با تو
نوحه ی گریه دار و دَم با تو
گفتن شعرِ روضه ها با من
جلوه دادن به محتشم با تو
ناله از دل زدن بُوَد با من
کربلا کردن دلم با تو
گذری کن شبی به روضه ی ما
چشم با این گدا ، قدم با تو
دست با من ، به سر زدن با من
زدنِ خیمه و علم با تو
روضه خواندن برای تو با من
گریه های مُحَرمم با تو
روضه خواندی تو ای امام غریب
جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب
جَدِّ ما را سوارها کشتند
بین گودال بارها کشتند
جَدِّ ما یک نفر ولی او را
لشگری از هزارها کشتند
نعل ها گرد و خاک می کردند
جَدِّ ما را غبارها کشتند
خواهرش را پس از بریدن سر
خنده ی نیزه دارها کشتند
وای از عصرِ روزِ دهم
وای از ضربه ی دوازدهم
#مناجات_امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص
(هر بار کارم زار شد
گفتم علی موسی الرضا)
وقتی گره در کار شد
گفتم علی موسی الرضا
آهویم و در دام تن
وقتی به گرداگرد من
غم حلقه ی پرگار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای بضعه ی مدفون به طوس
ای آسمانت خاک بوس
نامت امان از نار شد
گفتم عای موسی الرضا
باب حرم اذن دخول
اادخل یاابن الرسول
تا فرصت دیدار شد
گفتم علی موسی الرضا
بر زائرانت ای صنم
گفتی سه جا سر می زنم
من نیز بختم یار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای شاهد بزم ازل
ای نامت احلی من عسل
چه لذتی تکرار شد
گفتم علی موسی الرضا
صد رنگ و بو دادی مرا
تو آبرو دادی مرا
یک بار چون اظهار شد
گفتم علی موسی الرضا
دیوارها شد پنجره
با اشک خود بستم گره
چشمم پر از گفتار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای عرش از تو منجلی
ای اسم اعظم یا علی
مکشوف این اسرار شد
گفتم علی موسی الرضا
هر بار با یاد غریب
با روضه ی ابن شبیب
این دیده گوهر بار شد
گفتم علی موسی الرضا
(مصرع اول از آقای غفور زاده شفق است)
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص
شکسته آمده در رأس ساعتی مخصوص
دوباره زائری و عرض حاجتی مخصوص
به چشم اشک و به دل خنده و به لب شِکوه
رسیده است به وقت زیارتی مخصوص
برای توست که با خشت قلب ساخته اند
شمال شرقی ایران عمارتی مخصوص
به روضه خوانی نقاره و به گریه ی حوض
گرفته اند در این صحن هیئتی مخصوص
رسیده ام که بگویند مشهدی هستم
به روی من بگذارند قیمتی مخصوص
امام من تویی و شرح کاملی دادی
امام را تو خودت در روایتی مخصوص
تو نیز طعم خوش منحصر به خود داری
حسینی و حسنی،طعم غربتی مخصوص
برای گرگ هم این مرتبه قرار بده
میان این همه آهو ضمانتی مخصوص
#مهدی_رحیمی_زمستان
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
#مناجات_امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوص #مدح #روضه #زمزمه
خوشم از رعایای شمس الشموسم
گرفتار عشق انیس النفوسم
کجا بی پناهم در این وادی عشق
پناهنده ی لطف سلطان طوسم
اگر بدترین بنده باشم که هستم
میان حریمش سراپا خلوصم
شفا می دهد خاک روی لبانم
اگر خاک صحن رضا را ببوسم
ز بس با شراب محبت عجینم
بدون محبت خمارم، عبوسم
دهان وا نکردم به مدح بزرگی
فقط حرف سلطان شود، چاپلوسم
امیر عطوفم سلامٌ علیکم
امام رئوفم سلامٌ علیکم
چه خوب است پشت و پناهم تو هستی
همیشه فقط تکیه گاهم تو هستی
اگر رو سپیدم غلام تو هستم
امیدم اگر رو سیاهم تو هستی
چه پیوند خوبی است بین من و تو
منم رعیت و پادشاهم تو هستی
کسی که برایم نموده همیشه
بساط دعا را فراهم، تو هستی
نمی خواهم از تو به غیر از خودت را
تمنای اشک نگاهم تو هستی
جنون من از حد گذشت و پس از این
تمام ثواب و گناهم تو هستی
خودت تا به مشهد دلم را کشاندی
غبار دلم را به لطفت تکاندی
به این دل که پر زد سویت عاشقانه
بده گوشه ای از حرم آشیانه
رضاجان، رضاجان، رضاجان، رضاجان
شده ذکر تسبیح مان دانه دانه
رسیده به ما عشق، سینه به سینه
کشیدیم این بار، شانه به شانه
نوای مرا می خری از کرامت
میان نواهای نقاره خانه
ز بس جامعه خوانده ام، هر فرازش
شده بین آب و گلم جاودانه
رئوفی و طاقت نداری ببینی
شود اشک چشم گدایی روانه
به من دل بریدن نمی آید اصلا
به تو راندن من نمی آید اصلا
دلت را شکسته گناه زیادم
ولی آمدم، پشت باب الجوادم
زمین خورده ام من، ولی با نگاهت
به شوق طواف حرم ایستادم
همیشه زدم بوسه بر آستانت
سرم را به خاک سرایت نهادم
بزرگانِ خدامِ صحنِ شمایند
خلیل و سلیمان و یعقوب و آدم
تو عیسی دمی؟! نه... به قرآن قسم که
مسیح است در معجزاتش رضا دم
زمانی که جان می رسد بر دهانم
بیا و برس آن دقیقه به دادم
چه کم می شود از تو من را بخوانی؟
مرا مثل سلمانی خود بدانی؟
امان از دمی که مصیبت چشیدی
زمین خوردی اما زمین را ندیدی
اباصلت بر صورتش زد همین که
عبا را به روی سر خود کشیدی
چه تکرار سختی است در بین کوچه
نشستی... دویدی... نشستی... دویدی...
الا ای امیری که شمس الشموسی
چه خاکی شدی تا به حجره رسیدی
لبت تشنه بود و چنان اشک شمعی
به یاد غریبی جدت چکیدی
خودت روضه خواندی که ای شمر ملعون
لبِ تشنه جد مرا سر بریدی
چه خوب است در لحظه ی احتضارت
جواد الائمه رسیده کنارت
#محمد_جواد_شیرازی
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
#روضه
روضه شد مُجمل و كوتاه"نشست و برخاست"
رفـت در قـصـر به اكـراه نشـست و برخاسـت
وقتِ برگشت ، سـرش زيرِ عـبا پنهـان بـود
بـاز با يك غم جانكاه نشست و برخاست
ياد آن لحظه كه مادر به زمين افتـاد و---
پـسري ديد كه با آه نشست و برخاست
تا رسـد بر درِ خـانه ز جـفاكاريِ زهـر
بارها در وسـط راه ، نشـست و برخاسـت
وسط حجره ي خود گاه به خود مي پيچيد
و به شوق پسرش گاه نشست و برخاست
مـثلِ خورشيد ، روان جانب مغرب مي شُد
آنكه پيش قـدمش ماه ، نشست و برخاست
غبطه بر شـأن اباصلت ، مـسيحا مي خورد
داشـت چون با ولي الله ، نشست و برخاست
كس نديده ست سرِ خوان كـسي سائل را
كه سرِ سفره ي اين شاه نشست و برخاست
#محمد_قاسمی
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام_و_عاشوراء
#زیارت_مخصوص
یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما
خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین
بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب
یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب
٭٭٭
یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن الشبیب پیکر جد غریب ما
در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد
یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
٭٭٭
یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
یابن الشبیب تَر َک روی آئینه دیده ای؟
جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟
٭٭٭
یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن
یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
٭٭٭
یابن الشبیب آتش قلبم زبانه زد
نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد
هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود
دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد
یابن الشبیب لاله ی پژمرده دیده ای ؟
یابن الشبیب طفل کتک خورده دیده ای ؟
#محمود_اسدی_شائق
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!
هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَواد
#امام_جواد_علیه_السلام_شهادت
#ابن_الرضا علیه السلام #توسل
خون شد از غم دلِ خدا جویم
درد بسیار وُ نیست دارویم
میفشانم سرشك وُ می گویم
#یا_جوادالائمه_ادركنی
سینه ای پُر شرار دارم من
دل و جانی فكار دارم من
دو جهان با تو كار دارم من
#یا_جوادالائمه_ادركنی
روزگارم ز غم تباه شده
قلبم از معصیت سیاه شده
راهِ من منتهی به چاه شده
#یا_جوادالائمه_ادركنی
خسته و دلشكسته و زارم
گره افتاده است در كارم
جز به كویت كجا پناه آرم؟
#یا_جوادالائمه_ادركنی
ای كه روح عبادتی ما را
عذر خواهِ قیامتی ما را
جانِ زهرا عنایتی ما را
#یا_جوادالائمه_ادركنی
تشنه ام تشنه بر من آب بده
گنهم را ببر ثواب بده
به گدای درت جواب بده
#یا_جوادالائمه_ادركنی
دردِ من را دوا كنی چه شود؟
حاجتم را روا كنی چه شود؟
قسمتم كربلا كنی چه شود؟
#یا_جوادالائمه_ادركنی
عزت عالمین می خواهم
نجف و كاظمین می خواهم
طوفِ قبر حسین می خواهم
#یا_جوادالائمه_ادركنی
من كه چون شمع بر فروخته ام
از غم غربت تو سوخته ام
چشم بر رحمتِ تو دوخته ام
#یا_جوادالائمه_ادركنی
همسرت كرد نامراد تو را
ساخت مسموم از عناد تو را
ای كه خوانده پدر جواد تو را
#یا_جوادالائمه_ادركنی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#امام_جواد_علیه_السلام_شهادت
#جوادالائمه
#گریز #حضرت_عباس_علیه_السلام
از بد حــادثــه اینـجا وسط هلهله ها
عشق مانده تک و تنها وسط هلهله ها
ذره ذره بدنش روی زمیـن می ریـزد
مـردی از عالـم بــالا وسط هلهله ها
جگر و زهر دوباره تنشان خورده به هم
چه بساطی شده برپـا وسط هلهله ها
باز هم دست زمان پنبه به گوشش کرده
داد غــربت نــزن آقــا! وسط هلهله ها
این جهان کوری اش انگار که مادر زادیست
که رهـا کـرده شمـا را وسط هلهله ها
عمه ات را تـو صدا کن، ولی اینقدر نگو
"جگـرم سوختـه بـابـا" وسط هلهله ها
وارث آینــه هــا، آب شــدی، افـتــادی
تشنه لب، "حضرت دریـا" وسط هلهله ها
بیـــن حجــره چقَـدَر بــوی عطش پیچیده
تــازه شد روضه ی سقـــا وسط هلهله ها
مشک، یک تیر سه شعبه و کمی بعد از آن
آمده حضرت زهرا وسط هلهله ها....
#محمد_جواد_مهدوی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴