▪️شعرمناجاتی دعای کمیل
▪️▪️❇️❇️❇️❇️❇️❇️▪️▪️
الهی بنده ای گم کرده راهم
بیا مولا بده امشب پناهم
اسیر کرده های زشت خویشم
به حق فاطمه بنما نگاهم
تهی دستم بیا و از ره لطف
ببخشا از کرم جرم و گناهم
تمام راهها را رفتم ای دوست
نموده این سیاهی ها تباهم
کجا مانند تو پیدا نمایم
که تو مولائی و من پر گاهم
نکن رد از در خود سائلت را
بجز لطفت دگر چیزی نخواهم
شب جمعه ،کمیل و یارب من
اگر ردم کنی در قعر چاهم
به یارب یارب شب زنده داران
بده یکبار دیگر توپناهم
🔷🔷🔷🔷
گریز به دعای کمیل
🔹الهـے وَ رَبـّے مَن لے غَیرُک🔹
#مناجات
#یاکریم_یارب
از بس گناه بر دل خود بار می کنم
خود را میان نفس گرفتار می کنم
پل های بازگشت خودم را شکسته ام
دارم علیه خویش فقط کار می کنم
قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست
در حیرتم چگونه لجن زار می کنم؟!
تو عاشقانه حاجت من را نمی دهی
من جاهلانه این همه اصرار می کنم
من بنده ی توام، چه کنم؟! "دوست دارمت"
باشد بزن... دومرتبه تکرار می کنم
دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر
سجده به پای حیدر کرار می کنم
تشنه شدن بهانه ی ذکر مصیبت است
یاد حسین لحظه ی افطار می کنم
یاد مدافعان حرم آه می کشم
گریه به یاد زینب و بازار می کنم
اصلا کسی به عمه ی ما ناسزا نگفت
سیلی به او زدند؟! نه... انکار می کنم
دست خودم که نیست، فقط داد می زنم
وقتی که یاد مجلس اغیار می کنم
#لایوم_کیومک_یاابا_عبدالله
#الهے_بحق_الحسین_العفو
🎤محــــفل روضــــه📽
شب جمعه
🌷🌹🌷
گریزهای مداحی مناجاتی ـ دعای کمیل
یا رب ارحم ضعف بدنی و رقه جلدی و دقه عظمی….”ای پروردگار من !بر تن ضعیف وپوست نازک من واستخوان بی طاقتم رحم کن….سلیمان بن خالد میگوید: اما صادق (ع) شبی در مهمانی یی شرکت کرد .سفره را پهن کردند. در میان ان مقداری نان بود.ظرف غذایی نزد امام گذاشتند.وقتی امام دست خود را بر روی غذا گذاشت؛چون داغ بود، فوراً دستش را بلند کرد و فرمود:”استجیر بالله من النار….”پناه میبرم به خدا از اتش دوزخ . ما طاقت این داغی غذا را نداریم؛پس چگونه طاقت اتش را داشته باشیم؟ما صبر بر این داغی نداریم؛پس چگونه بر اتش دوزخ صبر کنیم.این جمله ها را چندین بار تکرار کرد تا غذا خنک شد.انگاه از ان غذا خورد.یا الله !در جایی که امام معصوم این چنین از اتش جهنم خائف است،ما چه بگوییم وچه کنیم؟!وای برما!وای برما ! “با رب ارحم ضعف بدنی….”
من ضعیفم من ذلیلم مستکینم مستجیرم
روسیاهم بی پناهم یا غیاث المثتغیثین
یوسف روحم گرفتار است در چاه معاصی
خود برون اور ز چاهم یا غیاث المثتغیثین
از خجالت چون برارم سر به سوی اسمانت
شرم ریزد از نگاهم یا غیاث المثتغیثین
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
شب جمعه
🌷🌹🌷
گریزهای مداحی مناجاتی ـ دعای کمیل،مناجات با امام زمان(عج)
(اللهم اغفر ذنوب التی تغیرالنعم….)گاهی نعمت و رحمتی برایمان مقرر میشود؛ولی ما با گناهانمان ان را تغییر میدهیم یا موجب به تاخیر افتادنش میشویم. خدایا ! ان گناهانی راکه موجب تغییر نعمتهایمان میشوند بیامرز!خدایا! ان گناهانی راکه موجب تاخیر ظهور میشوند ،بر ما ببخش!فرمود :(انچه که موجب جدایی ما ودوستانمان گردیده وانان را از دیدار ما محروم کرده است ،گناهان وخطاهای انان نسبت به احکام اللهی است). اقا جان امشب هم شرمنده و پشیمان امدم.امشب هم دلم از گناهانم گرفته است و امده ام با شما حرف بزنم و درد دل کنم. صورتت را برمگردان امدم جبران کنم.نگو از صدایت بیزارم ونمی خواهم صدایت را بشنوم که با صدها امید امده ام ومیدانم ناامید کردن امیدوار از شیوه ی کریمان نیست.امشب هم لطفی کن و به درد دلهایم گوش کن.مولای من !من دیگر از این چشم هایم خسته شدم . من نمیخواهم ان دیده را که به هر چه هست میافتد وبرهر دیدنی می ماند.همه را میبیند همه را می یابد،جز یک نادیدنی دیدنی.یک دیدنی نادیدنی.چنین چشمی کور باشد بهتر است.به من چشم مهدی بین عطاکن.مولای من ! من این گوشها را نمی خواهم .گوشهایی که به نواها وصداهای حرام عادت کرده است،به درد من نمی خورد .گوشهایی که همه ی صداها ،غیبتها،تهمتها را میشنود،جز صدای دل نشین مهدی فاطمه (عج)به کار من نمی اید.مولای من!دستهایم را هم نمی خواهم.دستی که به دامن قبای مهدی زهرا (عج)نرسد،قطع باشد ،بهتر است. اقای من این پای را چه کنم؟پایی را که نتوان در رکاب تو گذاشت و بدانچه تو می خواهی گماشت چه باید کرد ؟پایی که برای مجالس لهو و لعب چهار نعل میتازد و برای خدمت به مهدی فاطمه (عج)لنگ است به درد نمی خورد.این پا زمین گیر باشد بهتر است. مولای من ان سر را که جولان گاه غیر توست نباشد بهتر است.سر را چه باید کرد اگر به پای تو نتوان انداخت؟ سری که دران فکر همه کس و همه چیز هست،جز فکر مهدی فاطمه ومساله ی ظهور او ، به کار نمی اید.سر را نمی خواهم اگر پیشکش راه تو نباشد.اقاجان !اصلا من اعضا و جوارحی که مهدوی نباشد نمی خواهم.اعضا و جوارح مهدوی عنایت کن؛(قو علی خدمتک جوارحی واشدد علی العزیمه جوانحی)
ای دوست مدد، خادم دربار تو باشم
با دست تهی در صف انصار تو باشم
یک برکت جانانه به جان و نفسم ده
تا با نفسم مجری افکار تو باشم
اخر چه شده روزی من این همه کم شد
محروم ز یک لحظه ی دیدار تو باشم
ترسم بود اینبار به منزل نرسانم
در وقت سفر در صف اغیار تو باشم
از امدن و رفتن خود حاجتم این است
حتی به میان کفنم یار تو باشم
شاید که دگر میکده را درک نکردم
ساقی بده جامی که گرفتار تو باشم
منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید
#ترکیب_بند ۱۲۷
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
#دعای_کمیل
من مناجات و نوای سحری می خواهم
از گنه خسته و حال دگری می خواهم
دست من خالی اگر چه ، تو کریمی اما
از تو لطف و کرم بیشتری می خواهم
تا که در حلقه ی عشاق ، تو راهم بدهی
ناله های شب و اشک سحری می خواهم
تا که خاموش کنم آتش سوزان ز گناه
آه سردِ دل و چشمانِ تری می خواهم
تا که این کوه گناهم همه سوزد یک آن
جلوه ی دلبر صاحب نظری می خواهم
به گدایان حرم اذن دخولی بدهید
بهر اعمالِ بَدَم برگ قبولی بدهید
قصه ی جرم من و بخشش تو طولانی است
قصه ی توبه ی صد باره و بد پیمانی است
هر چه تو ساخته ای ، شد ز گناهم ویران
از تو آبادی و از من همگی ویرانی است
گفته ای منتظر آمدنت می مانم
انتظار تو به برگشتن من طولانی است
عاشق و منتظر بنده ی خود هستی تو
ای خدا عشق تو بر بنده عجب نورانی است
با تو بودن همه خوشبختی و عشق است و کمال
بی تو بودن همه سرگشتگی و حیرانی است
حال، من آمده ام توبه ی جانانه کنم
رویِ دل سوی تو ای یارِ کریمانه کنم
دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمده ام
به امید کرم و جود و عطا آمده ام
همه سرمایه ی من فقر و نداری من است
من فقیرم به همین دستِ دعا آمده ام
صحنه ی رزم و جهاد است ، جهادِ با نفس
به سِلاحی که بود اشک و بُکا آمده ام
منم آن بنده ی آلوده و شرمنده ی تو
که پشیمان شده از جرم و خطا آمده ام
گرچه نالایق و غرق گناهم اما
به امید حرم کرببلا آمده ام
اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین
بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین
محمدمبشری
مناجات باخدا دعای کمیل
🌹🌹🌹
من که رو سياهم يا کريم و يا رب
غرق در گناهم يا کريم و يا رب
سيل اشک و آهم يا کريم و يا رب
گشته سد راهم يا کريم و يا رب
يا کريم و يا رب
من هر آن چه هستم بنده تو هستم
هر چه عهد بستم اي خدا شکستم
هستي ام ز دستم رفت و وَرشکستم
ده به خود پناهم يا کريم و يا رب
يا کريم و يا رب
اي خداي سبحان من ز بي نوايي
در بر تو سلطان مي کنم گدايي
بر من پريسان کن شها عطايي
چون که بي پناهم يا کريم و يا رب
يا کريم و يا رب
جز تو کس نداند راز اين دل من
عفو تو نمايد حل مشکل من
من ز ناتواني گشته ام زمين گير
فصل نوجواني رفت و من شدم پير
قامتم کماني شد ز جرم و تقصير
در طريق راهم يا کريم و يا رب
يا کريم و يا رب
ز آب ديده شب ها وصف تو ستودم
سر کشيده در هم جمله تار و پودم
آن چه راز دل بود با تو گفته بودم
آرام نگاهم يا کريم و يا رب
يا کريم و يا رب
احمدآروني
🌹🌹
موضوع شعر:دعای کمیل
شماره ۸
شعر دعای کمیل
🌷🌷🌷
گنه کارم گنه کارم گنه کار گرفتارم گرفتارم گرفتار
شده روزم سيه تر از شب تار امان از بعد راه و با سنگين
اغثني يا غياث المستغيثين
يا غياث المستغيثين يا غياث المستغيثين
روا باشد گريبان را زنم چاک بر آرم ناله و بر سر کنم خاک
شود تا نامه ي آلوده ام پاک بريزم از خجالت اشک خونين
اغثني يا غياث المستغيثين
يا غياث المستغيثين يا غياث المستغيثين
نه با کوه گناهم استقامت نه پيش آتش نارم شهامت
امان از وحشت قبر و قيامت هم از آن ديده ام گريد هم از اين
اغثني يا غياث المستغيثين
يا غياث المستغيثين يا غياث المستغيثين
امان از آتش و ضعف تن من امان از سختي جان کندن من
نگر بر اشک دامن دامن من سرشک ديده و حال دلم بين
اغثني يا غياث المستغیثين
يا غياث المستغيثين يا غياث المستغيثين
به آيه آيه قرآن مبينت به حلم رحمه للعالمينت
به اخلاص اميرالمومنينت به حق سوره ي طا ها و ياسين
اغثني يا غياث المستغيثين
يا غياث المستغيثين يا غياث المستغيثين
سازگار
🌷🌷
شماره۹
مناجات دعای کمیل
🌷🌷🌷
من بنده ? روسياهم اين کوه جرم و گناهم
اين ناله و اشک و آهم با تو سخن دارم امشب
يارب يارب يارب
با آن همه لطف و رحمت از تو نکردم اطاعت
دارم به رخ اشک خجلت ذکر توام بوده بر لب
يارب يارب يارب
اي خالق مهربانم مسکينم و ناتوانم
بنگر که افتاده جانم پيوسته در تاب و در تب
يارب يارب يارب
از تو عطا و کرامت از من سرشک ندامت
از بيم قبر و قيامت پيوسته هستم معذب
يارب يارب يارب
عزت ز تو ذلت از من لطفي کن اي حي ذوالمن
اين عبد آلوده دامن گردد به کويت مقرب
يارب يارب يارب
اي رب مولي الموالي بنگر که دارم چه حالي
تو خالق ذوالجلالي من بنده تيره کوکب
يارب يارب يارب
جرمم بود بيشماره دادم ز کف راه چاره
بر حال من کن نظاره به حق زهرا و زينب
يارب يارب يارب
سازگار
🌷🌷🌷
موضوعات مرتبط: دعای کمیل
شماره ۱۰
شعر دعای کمیل
🌷🌷
خدايا به اسم يا غفارت نظر کن به عبد گرفتارت
به ذکرت به جودت ميخوانمت که مهمان شده شب زنده دارت
به آواي عظم سلطانک
الهي و ربي من لي غيرک
خدايا تو هستي تنها يارم به خاک درت سر مي گذارم
تويي تو تمام اميد من به جز تو پناهي را ندارم
منم خاک و تو اعلي مکانک
الهي و ربي من لي غيرک
چه غم ها زدودي از دل من گشودي گره از مشکل من
بلا را گرفتي از جان و دل وِلا را سرشتي با گِل من
به والايي ظهر امرُک
الهي و ربي من لي غيرک
من و بي فايي با مهربان تو و همنوايي با همزبان
منو بي حيايي در معاصي تو و آشنايي با پشيمان
تويي صاحب خفيَ مکرُک
الهي و ربي من لي غيرک
منو کوه عصيان يارب العفو تويي ماه غفران يا رب العفو
منو درد نسيان از رحمتت تو و راه درمان يا رب العفو
پناه بر تو از غلب قهرُک
الهي و ربي من لي غيرک
من عبد گنهکار، تو بخشنده به عفو خطاکار تو زيبنده
خجالت کشم از لحظه اي که تو هستي به جاي من شرمنده
به هنگام و جرت قدرتک
الهي و ربي من لي غيرک
اگر تو نبخشي خطايم را صدا مي کنم من آقايم را
به قدري بگويم حسين حسين که سازي اجابت دعايم را
به اسمي که شد فيه قضائک
الهي و ربي من لي غيرک
من آن ريزه خوار کوثري ام گداي عطاي حيدريَم
به پايين پاي آقام سوگند که عمري عليِ اکبريَم
به عشق اميرم قداتيتُک
الهي و ربي من لي غيرک
منم ميهمان آشنايت تويي ميزبان بنده هايت
بيا و قديم الاحساني کن خودت روزي ام کن کربلايت
قسم بر تقدست اسمائک
الهي و ربي من لي غيرک
سحرها به وقت گفتگويم گهي مي نشيني رو به رويم
به غم هاي مادر که مي رسم دهد اشک روضا شستشويم
به ماه مدينه فأسئلک
الهي و ربي من لي غيرک
🌷🌷
محمودژوليده
شماره۶
#زمزمه
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
#دعای_کمیل
#شهیدان
بند ۱
قطره به قطره بارون ، از رحمت تو جاری
شد بر دلم رَوونه ، در اوج بی قراری
مثل همیشه هستم ، محتاج دست یاری
خزون شده عمرم و شد وقت غروبم
کسی رو جز تو ندارم خدای خوبم
در خونَه ت رو شبونه دارم می کوبم، دارم می کوبم
جز این خونه جایی ندارم
که رو دیوارش سر بذارم
ای همه ی دار و ندارم
ای کس و کارم۲
خدای من، خدای من، خدای من، ای مهربونم (۳)
بند ۲
چیزی ندارم ای دوست ، قلب سیاه آوردم
دلی که بی تو مونده، چه بی پناه آوردم
چشمای خیس اشک و ، یه ذره آه آوردم
جز توکسى رو ندارم دلم گواهه
خودم می دونم که دلم خیلی سیاهه
تموم سرمایه ی عمر من گناهه، حسرت و آهه
اما یه مهربون خدامه
دست محبتش باهامه
اسمش برام ذکر مدامه
حیدر آقامه ۲
علی علی ، علی علی ، علی علی ، دردت به جونم ۳
بند۳
هر کس که نور عین است ، محبوب عالمین است
هر دل که با علی است ، هر دل که با حسین است
یاد همه شهیدان ، با پیری از خمین است
یاد شهیدان شلمچه یا که مجنون
هور الهویزه یا دو کوهه غرق در خون
یاد شهید علقمه دل گشته محزون ، غم ها شد افزون
گرچه اباالفضل را اسیریم
باید اگر چه سر به زیریم
ذکر رقیه هم بگیریم
شاید بمیریم۲
مولاتنا ، مولاتنا ، مولاتنا ، رقیه جان ۳
محمد مبشری
مناجات با خدا دعای کمیل
🌷🌷🌷
محبوب مني دلدار مني دادار مني غفار مني
هم رب مني هم يار مني آگه زدل بيمار مني
يا رب ارحم ضعف بدني
قد خم شده از با گنهم شرمنده از اين بار گنهم
ازغم برهان با يک نگهم از درگه خود دورم نکني
يا رب ارحم ضعف بدني
اي با همه لطف دم به دمت امشب به علي دادم قسمت
آيا تو مرا با اين کرمت درآتش دوزخ فکني
يا رب ارحم ضعف بدني
از تو نبود بخشنده تري هرگز به سوي نارم نبري
تا ناز گنهکاري نخري اول دل او را مي شکني
يا رب ارحم ضعف بدني
سازگار
🌷🌷🌷
شعرمرتبط:دعای کمیل
شماره ۷
مناجات دعای کمیل
🌷🌷🌷
اي ز ازل آشناي من ذکر تو روح دعاي من
اين تو و لطف و عطاي تو اين منوجرموخطاي من
ظلمت نفسي خداي من
ابر کرم بر سرم ببار رفته ز جان و تنم قرار
دست گناهان بيشمار سلسله بسته به پاي من
ظلمت نفسي خداي من
روي سياه مرا ببين ناله و آه مرا ببين
درد گناه مرا ببين عفو تو باشد دواي من
ظلمت نفسي خداي من
اي همه هستم عطاي تو اي همه ذکرم ثناي تو
اي ز کرم گشته جاي تو در دل دردآشناي من
ظلمت نفسي خداي من
عبد سرافکنده توام گرچه بدم بنده توام
بنده شرمنده توام گر نپذيري تو واي من
ظلمت نفسي خداي من
جرم و گناهم همه ببخش به ساقي علقمه ببخش
به عصمت فاطمه ببخش گرچه نباشد جزاي من
ظلمت نفسي خداي من
تو خالق داور مني در همه جا ياور مني
راه مني رهبر مني بر کرمت اتکاي مني
ظلمت نفسي خداي من
سازگار
🌷🌷🌷
موضوع شعر:دعای کمیل
شماره۵