#شب_ششم
#حضرت_قاسم.ع
#زمینه
#هاتف_نیکپور
#منصوره_محمدیمزینان
#پرازعشقوجنم
#حلقه_ادبی_ریان
#بند1
پُر از عشق و جَنم//قدم، پشتِ قدم
بَرا رخصتِ جنگ//می ره سمت حرم
با دستِ خطِّ کرامت
می باره بارون رحمت
که عمو داده رضایت
ای جانم ای جانم
کرده بال و پرش و باز
میشه آماده ی پرواز
یلِ حسن شده سرباز
ای جانم ای جانم
میره به میدون... نوه ی مرتضی
میگه غزلخون ،بِکَ یا حسن/ بِک یا حسین
#بند ( ۲ )
جمال حسنی /کمال نبوی
تو هیبتِ نگاش/ جلال علوی
می زنه تو دل لشکر
نوه ی فاتح خیبر
رجزِ ماه دلاور
یا حیدر یا حیدر
پسر شیر جَمله
سَراپا قند و عسله
ذکرِ اون خیرالعمله
یا حیدر یا حیدر
تو دل میدون//قیامت شد بپا
می ره غزلخون //یل کربلا//تو دل بلا
#بند3
بریده ،بریده/ تنش قد کشیده
جواب عموشو / چرا پس نمیده؟
وسط میدون جنگه
روضه ی کوچه ی تنگه
رو سرش بارونِ سنگه
واویلا ....واویلا
شبیهِ لاله ی لیلا
پاشیده تو دل صحرا
بدنش به زیرِ نعلا
واویلا واویلا
غرقِ تویِ خون....پسرِ مجتبی
زار و پریشون....
یه طرف حسن یه طرف حسین
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر.س
#واحد
#لیلا_علیزاده
#صالحی_پور
#اینورچشمانترم
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
ای نور چشمان ترم
آیینه ی پیمبرم
ای حاصل عمر پدر... جانم علی اکبرم...
بیا و رحمی کن به حال من
برابر بابا قدم بزن
گذشتم از تو دگر چاره ای نیست
برو علی جان
تو را به دست خدا میسپارم
برو به میدان
تو میروی و میرود
جان پدر همراه تو
تو میروی و مانده است
چشم پدر به راه تو
علیِ اکبر من (۵)
#بنددوم
ای یوسف کرب و بلا
اینگونه برگشتی چرا؟
ای کاش علی در خاک و خون هرگز نمی دیدم تو را
ترک ترک خورده لبان تو
چه آتشی دارد زبان تو
علی سرت وا شده مثل حیدر
غریب بابام
شکسته پهلوی تو مثل مادر
غریب بابا
هر سو فتاده پیکرت
چیزی نمانده از تنت
باید خدا یاری کند
من را برای بردنت..
علیِ اکبر من(۵)
#بندسوم
بی تو زمین گیرم علی
از زندگی سیرم علی
برخیز و بابا را ببین از گریه میمیرم علی
کنار بابایت کمی بمان
موذنم باز هم اذان بخوان
تو میروی،میرود جان من هم
عزیز بابا
تو میروی ،میشود پشت من خم
عزیز بابا
عمری تو را دیدم علی
با چهره ی پیغمبرم
این لحظه ها اما شدی
خیلی شبیه مادرم
علی اکبر من(۵)