.
#استاد_حیدرزاده
تا خاکِ مرا سرشت، یا معصومه
رویِ دلِ من نوشت : یا معصومه
یک پنجره پرواز مرا خواهد برد
از صحنِ تو تا بهشت ، یا معصومه
#یوسف_رحیمی
#شعر_دوم :
شجرِ نور، نوبرآورده
بحرِ توحید ، گوهرآورده
آسمانِ ولایت و عصمت
بهرِخورشید ، اختر آورده
لالهای سرزده ،که از فیضش
صد بهارِ معطرآورده
دخترآورده ، بانوی اسلام
یا که بر خلق مادرآورده
نجمه، خورشید عالم افروزی
بهرِموسی بن جعفر آورده
یا مگر دخترِ رسولالله
زینب از بهرِحیدرآورده
پدر و مادرم ، فدایش باد
که چو معصومه دخترآورده
حبّذا حبّذا که بر سه امام
عمّه و دخت و خواهرآورده
اوّلِ صبحِ ماه ذیقعده
آفتابی منّورآورده
آفتابی که ماه و خورشیدش
بوسه ازآستان برآورده
جبرئیل ازخدا بر این دختر
صلوات مکررآورده
صدق و اخلاص و صبرِ زینب را
با جلالِ برادرآورده
شاعر : #حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_سوم
عصمتِ کبریاست معصومه
قبله یِ اولیاست معصومه
بضعه ی پاک موسیِجعفر
جسم و جان رضاست معصومه
پای تا سر، چو عمهاش زینب
دختِ زهرانماست معصومه
همه خلقند زیر سایه یِ او
آفتابِ خداست معصومه
دُر تقوی و گوهرِ عصمت
یمِ حلم و حیاست معصومه
زخمِ دل را زِمرحمت مرهم
دردِ جان را دواست معصومه
بویِ عطرِ بهشت ، در نفسش
همچو خیرُ النساست معصومه
این ندا سر دهند قمّیون
روز محشرکجاست معصومه
روضهاش جان فزاتر از کعبه
قبله یِ جانِ ماست معصومه
بینِ صحنِ طلا وآینهاش
جای سعی و صفاست معصومه
شاعر : #حاج_غلامرضا_سازگار
حبذایعنی : چه خوب است ،
چه نیکوست ، آفرین ، خوشا
👇
2. قسمت اول.mp3
زمان:
حجم:
9.75M
#خداحافظ_ماه_خدا
#استاد_حیدرزاده
#جمکران_قسمت_اول
کم کم غروب ماه خدا
ديده مي شود
صد حيف ازين بساط
که برچيده مي شود
در اين بهار رحمت و
غفران و مغفرت
خوشبخت آن کسي ست
که بخشيده مي شود ...
#شعر_دوم
رمضان مى رود و
مى بَرد از کف دل ما
آن که یک ماه
صفا يافت از او محفل ما
رمضان رفت و
دريغا که به امضا نرسد
طاعتِ ناقصِ ما ،
روزه ی ناقابل ما
رمضان ، عقده گشا بود
گنه کاران را
واى اگر او رود و
حل نشود مشکل ما
#شعر_سوم
خسته ام منو نگاه کن آقا جون
حاجت من و روا کن آقا جون
تو که آبرو داري پيش خدا
فکري هم به حال ما کن آقا جون
یابن الحسن ...
تو عزيز علي و فاطمه اي
يه شبي من و دعا کن آقاجون
عشقم و صفام و مديون توأم
تو بيا باز هم وفا کن آقا جون
یابن الحسن ...
تو بگو ، خدا منو رد نکنه
ما رو با او آشنا کن آقا جون
یابن الحسن ...
4. زمینه.mp3
زمان:
حجم:
4.93M
#شهادت_امام_باقر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_دوم_زمینه
سرتاسرِ مدینه را
ماتم گرفته
ازداغِ باقرُالعلوم
عالَم گرفته
( آجَرکَ الله
بقیهَ الله ... ) تکرار
از این غم و داغ عظیم
آه و واویلا
حضرت صادق شد یتیم
آه و واویلا
( آجَرکَ الله
بقیهَ الله ... ) تکرار
#شعر_دوم
یک جهان گُل
در درونِ پیرهن دارد بقیع
دردِ دلها از برایِ
مرد و زن دارد بقیع
نام گلهایش اگر
خواهی بگویم یک به یک
سوسن و نسرین و یاس و یاسمن
دارد بقیع
#مرحوم_ژولیده_نیشابوری
#شعر_سوم
گرچه می تابد بر او
خورشیدِ سوزان حجاز
از پر و بالِ ملائک
سایبان دارد بقیع
این مبارک بُقعه را
حاجت بنور ماه نیست
در دلِ هر ذره
خورشیدی نهان دارد بقیع
شب که تاریک است و در
بر روی مردم بسته اند
زائری چون مهدیِ
صاحب زمان دارد بقیع
راز مخفی بودن قبر تورا
با ما نگفت
تا به کی مُهر خموشی
بر دهان دارد بقیع ؟
سالها بگذشته از این ما جرا
اما هنوز
داغ هجده ساله
زهرای جوان دارد بقیع ...
#محمد_جواد_شفق
( شهید وا اماما
مظلوم وا اماما ) تکرار
وای حسین ...
3. باز کامم.mp3
زمان:
حجم:
17.74M
#حضرت_قاسم_بن_الحسن
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
باز کامم به مدح تو وا شد
دفتر شعر من مُصفا شد
باز شوری به سینه ام افتاد
صدف طبعِ من ،گُهر زا شد
نی فقط ما اسیر زلف توایم
عاشق تو ، حسینِ زهرا شد
نفسِ تو ، رسیده اش به مشام
پورِ مریم ، اگر مسیحا شد
درسی از تارِ زلف تو آموخت
یوسف ار این چنین دل آرا شد
بی خبر بود از گُل رویت
گر که مجنون اسیر لیلا شد
سرو ، گر قامتی چنین دارد
از اَزل ، پیش پای تو پا شد
شاعر: #محمد_رافع
#شعر_دوم
نسبی از کریم ها دارد
از همان کودکیش ، آقا شد
سیزده سال زندگی کرد و
همه ی اعتبار دنیا شد
با اباالفضل ، بودنش این شد
شکل رزمش شبیه سقا شد
با عمو بود و از همان اول
در دلش شور کربلا جا شد
بعد از این که حسن ز دنیا رفت
همه ی دل خوشیِش ، مولا شد
#تک_بیت
هر که بُغضی از حسن
در سینه داشت
نیزه ای برجسمِ قاسم میگذاشت
#شعر_سوم
ای با غمِ من همنشین ، قاسم
پاشو غریبی مو ببین ، قاسم
اینقدر مقابل چشام با آه
پاتو نکِش روی زمین قاسم
ان تَنکُرونی ، بازم میخونی
تا که آروم بشه ، دلِ پریشون
به حق زهرا ، بی رمقم تا
یه بار دیگه صدام بزن عموجون
کنارِ تو ببین شدم ، مُضطر
تو هم شدی مثلِ علی اکبر
یاد مدینه افتادم اینقدر
با سینه ی زخمی نگو مادر
آئینه ی تو ، این سینه ی تو
شکسته و بوی مدینه داره
چشاتو بستی ، عمو شکستی
قلبِ حرم رو با غمت دوباره
دل عزاداره ، دل عزاداره ...
3. نام خالق.mp3
زمان:
حجم:
4.77M
#امام_حسین (علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#شعر_دوم :
نام خالق همیشه بر لب تان
آسمان محوِ ذکر یارب تان
به خداوند می شود نزدیک
هر دلی که شود مُقربتان
تن به ذلت نمیدهد هرکس
که نشسته به پای مکتب تان
سایه اش را ندیده همسایه
این بود افتخار زینب تان
داخل کشتی نجات توایم
از در خانه تو سوا شده ایم
درس عشق و وفا به عالم داد
ادبِ ساقیِ دلاورتان
چون طلا میشود زمینی که
پای بر آن نهاده مَرکب تان
دستگیرِ زُهیرها بوده اند
هست تفسیر صبح تا شب تان
معنیِ راه مستقیم تویی
چون خداوندِ خود ، کریم تویی
#شعر_سوم :
ما به عشقِ تو مبتلا شده ایم
نذریِ روضه هایتان بودم
که پس از سالها اَدا شده ایم
شکرِ حق از حسینیون هستیم
در حسینیه ی تو جا شده ایم
داخلِ کشتیِ نجات توایم
از تمام جهان سوا شده ایم
جز درِ خانه ی تو خیری نیست
چون تو شاهی ، همه گدا شده ایم
با عنایات حضرت زهرا
روضه خانِ سرِ شما شده ایم
ما عزادارهای آن بدنِ
خفته در بینِ بوریا شده ایم
ای دو عالم گدای محضرتان
به فدایِ وجودِ پرپرتان ..
3. بیمارت ای علی جان.mp3
زمان:
حجم:
4.48M
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بیمارت ای علی جان
جز نیمه جان ندارد
میلی به زنده ماندن
در این جهان ندارد
بگذار تا بمیرد ،
زین باغ پر بگیرد
مرغی که حقِ ماندن
در آشیان ندارد
شهری که در امان است
قوم یهود در آن
حتی به خانه ی خود
زهرا امان ندارد
بگذارد تا بمیرد ،
این مرغ پر بگیرد
مرغی که حق ماندن
در آشیان ندارد
بگذار کس نفهمد
در پشت در چه دیدم
من لب نمی گشایم
محسن زبان ندارد
خواهم که اشک خجلت
از صورتت بگیرم
شرمنده ام که دیگر
دستم توان ندارد
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#شعر_دوم
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه میرود گه کربلا
#مرحوم_آقاسی
#شعر_سوم
از ازل در طلبت
چشم ترم گفت حسین
هركجا بال زدم
بال و پرم گفت حسين
مادرم داد به من
شیرمحبت اما
من حسيني شدم از
بس پدرم گفت حسين
هرچه دارم همه از
لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم
گفت حسين
شاعر :
#رضا_حمامي_آراني (صفير)
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا ...
:
#نوحه #حضرت_زهرا
#زمینه
#حاج_نریمان_پناهی
به سمت زهرا از
حجره دویدم من
#عدو جلوتر بود
دیر رسیدم من
فاطمه افتاد و
ناله کشیدم من
لگد به پهلوش خورد
دیر رسیدم من
صدایی از بینِ
شعله شنیدم من
سینه ی زهرا سوخت
دیر رسیدم من
دود فراگیر بود
خوب ندیدم من
محسنِ من سقط شد
دیر رسیدم من
رو بدنِ زهرا
عبا کشیدم من
فاطمه از حال رفت
دیر رسیدم من
صدای سیلی از
کوچه شنیدم من
چشم ، پر از خون شد
دیر رسیدم من ...
#شعر_دوم
به سمت گودال از
خیمه دویدم من ؛
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود
نعره کشیدم من
سرِ تورو بردند
دیر رسیدم من
#شعر_سوم
خستگی از بدنت می ریزه
داره نیزه به تنت می ریزه
مگه چی گفتی عدو سنگت زد
داره خون از دهنت می ریزه
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
#فاطمیه #حضرت_زهرا