eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
986 ویدیو
648 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ماه مبارک رمضان و روضه‌یِ حضرت علی علیه السلام بویِ رحمت می‌رسد از قبله‌گاه‌ داده حق مخلوقِ مجرم را پناه ماهِ غفران است ماهِ بندگی ماهِ توبه ماهِ ندبه ماهِ آه واٰ شده درهایِ لطف و مغفرت بر رویِ این عبدِ زار و روسیاه‌ روسیاه و خاطی‌اَم امّا ببخش یارب این درمانده را بر حقِّ شاه حقِّ شاهِ لوُکَشَف سردارِ بدر حقِّ قدرِ لیلةُالقدرَت اِلٰه حقِّ حیدر روحِ قرآنِ مبین حقِّ آهی که شنیده گوشِ چاه حقِّ آن روزی که دستش بسته بود کوثرش شد روبه‌رو با یک سپاه حقِّ آن یاسی که شد رنگش کبود غسل شد با گریه زیرِ نورِ ماه حقِّ مولا حقِّ زهرا حقِّ شب‌ حقِّ زینب حقِّ تب در قتلگاه حقِّ اربابِ غریبم اِی خدا در جوارِ خود بده بر من پناه   ✍ . . ۲۲۲ رفتی و بعد تو ای ماه جبینم چکنم ای پدر از غم تو سخت حزینم چکنم فرق بشکسته ی تو دیدم و فریاد زدم من ز طفلی به غم و غصه عجینم چکنم هر چه آید به سرم صبر کنم پیشه ولی گر به داغ تن بی سر بنشینم چکنم گفتی ای زینب من از روی تل می افتی وای از تنگی گودال غمینم چکنم با من از حمله ی مرکب روی سینه گفتی راه رفتن به روی سینه ببینم چکنم گفته ای هر چه بجویم بدنش پاشیده ست گر ز رگهای گلو بوسه نچینم چکنم به من از کوچه و بازار سخنها گفتی آه از آن لحظه که بی یار و معینم،چکنم # . . ۲۱۱ روم از بین شما بر دلم آذر نزنید کوفیان طعنه به زخم دل حیدر نزنید سرم از ضربه‌ی شمشیر شکستید ولی من نگویم که به تن ضربه‌ی دیگر نزنید هر چه خواهید بیارید سر من امّا خواهشاً سنگ بر آن جسم مطهر نزنید همه‌ی دل نگرانیّ من از گودال است نیزه ها بر بدن لاله‌ی پرپر نزنید گوئیا در نظرم هست که زینب گوید ته شمشیر به لبهای برادر نزنید مادری را نکشانید میانِ جنجال پسری را جلوی دیده‌ی مادر نزنید اهل کوفه به خدا،ذبح شرایط دارد کاشکی با نوک پا،ضربه به حنجر نزنید سر او را نگذارید میان خورجین و دگر ساز به سوز دل خواهر نزنید به روی خار اگر کودک معصوم دوید چنگ بر گیسوی بابائی دختر نزنید همه سرها چو بریدید و اگر نیزه زدید به سرِ نیزه ولیکن سر اصغر نزنید سر عباس اگر بر سر نی جا نگرفت با طنابی سر مرکب دگر آن سر نزنید بس بوَد خنده‌ی شادی به غم زینبِ من لااقل سنگ به ناموس پیمبر نزنید . . . بگو از قول علی با همه مردم،شائق! جز درِ خانه‌ی محبوب دگر در نزنید ............ . ۲۱۹ کوفیان! طعنه به زخم جگر من نزنید حرفی از سوختن و غارت گلشن نزنید یوسفم را به تهِ چاه کشاندید اگر به تن دَرهم او نیزه ولیکن نزنید قصد دارید به گودال بَرَش گردانید لااقل با لگد اینقدر روی تن نزنید آن زمانی که نوامیس مرا آوردند سر بازار دگر داد سرِ زن نزنید زینبم را سر بازار تصدّق ندهید شعله دیگر به دلِ سوخته خرمن نزنید دخترم را سر بازار مُعطل نکنید جلوی چشم علمدار معطّل نکنید ✍ .
. ای مرا دلبر و دلدار! اَجرنا مِنْ نار آمده عبد خطاکار!اجرنا من نار تا که گردیم سبک بال الهی العفو تا که باشیم سبک بار! اجرنا من نار مُذعناً معترفا آمده ام!در وا کن بدم و می کنم اقرار!اجرنا من نار با بدی ها شده ام طرد!اغثنا یارب با گناهان شده ام خار!اجرنا من نار با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار!اجرنا من نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشته ام ای یار!اجرنا من نار شد شب سیزدهم یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار! اجرنا من نار به سحرهای حرم انس گرفتم یعنی: به دم قدسی زوار! اجرنا من نار به همان مادر مظلومه و تنهایی که ماند بین در و دیوار! اجرنا من نار به سرشکی که روان گشت ز چشمانم با روضه ی داغی مسمار! اجرنا من نار به غم شام غریبان اباعبدالله که حرم گشت شرر بار!اجرنا من نار به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد وسط شعله گرفتار! اجرنا من نار ✍ .
. ماه رمضان: بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل کریم قصد عقوبت به راحتی نکند به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل خلاف روی خلاف و گناه روی گناه بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل! ولی همین که در این نیمه های شب اینجا نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل: بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست محمدحسین مهدی پناه✍ .
. گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید: از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟” “به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت: از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم... ✍ .
. من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج عج 🎤 👇