#قاسم_ابن_الحسن__ع__نوحه
بي تابم اي عمو جان اين بار كن صدايم
من كمترين فدايي از سوي مجتبايم
سر مي نهم به پايت بوسه زنم به دستت
بهر دفاع از تو مشتاق نيزه هايم
ويران كنم سپاهي با اينكه نوجوانم
مانند اكبر تو من شير كربلايم
رخست بده عموجان تاكه شوم فدايت
اهلا من العسل هست تقديم جان برايم
قاسم ابن الحسن (ع)
نوحه
#قاسم_ابن_الحسن__ع__نوحه
شيشه شيشه تو بقل - حسن حسن روي لبام
راهيه شهادتم - قدم قدم با نفسام
ميون خيمه ها زره - اندازه ي تن نبود
چاره براي کفنم - به غير پيرهن نبود
بادلي مضطر ، توي دستمه نامه ي بابام
از روي خواهش ، مي افته به پاي عمو دستام
اذن ميدونه ، همه خواسته ي اشکهاي چشام
اي عمو حسين جان
--
شبيه شير جمل - به قلب لشگر ميزنم
وسط ميدون جنگ - نعره ي حيدر ميزنم
نقلاي داماديه من - سنگهاي کوفيا ميشه
سر تا سر تنم داره - طعمه ي نيزه ها ميشه
آهوي خيمه ، زير چکمه ي شوم صياده
بارون نيزه ، پذيرايي از تازه دوماده
رشته ي موهام ،توي پنجه ي گرگها افتاده
اي عمو حسين جان
--
هر کي اومد رو تنم - يه ذخم سرخي جا گذاشت
رو سر و صورت من - غبار غصه پا گذاشت
به زير دست و پا شده - زخميه نيزه ها تنم
شکسته تو هجوم اسب - استخونهاي بدنم
اي عمو جانم ، توي حمله ي اسبهاي دشمن
زير دست و پا، مثل اکبرت قد کشيدم من
مونده ازقاسم ، فقط رو زمين پاره پيراهن
اي عمو حسين جان
--
قاسم ابن الحسن (ع)
نوحه