#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_هفتم
#زمینه
#لالایی_گلم
لالایی گلم لالایی عزیز دلم
صدا هلهله میاد و میریزه دلم
بسه دیگه گریه رمق نداره صدات
اخه هیچ کسی دلش نمیسوزه برات
شاید بارون بیاد طاقت میاری
تو این غریبی من تنهام نزاری
لالایی گل پونه
کی دردم رو میدونه
یه چشمم برات اشکه
یه چشمم برات خونه
حسین جانم
اسیر خزون اسیر نامردی شدی
داری میری میدون ببین چه مردی شدی
میریزه روی صورت تو اشک رباب
شده آرزوهام برا تو نقش بر آب
باشه حواست به من از روی نیزه
تنها نمیزارمت حتی یه لحظه
لالایی گل لاله
من و گریه و ناله
خاطرات ما با هم
نشد حتی یک ساله
حسین جانم
برای دل من یه بار دیگه بخند
فقط روی نیزه علی چشاتو ببند
یادت باشه مادر به من نگفتی همین
یه وقت از رو نیزه با سنگ نیفتی زمین
میگن تو علقمه سقا شهید شد
دیدی امید دل ما نا امید شد
لالایی گل نازم
بیا دیدنم بازم
دوباره خودم واست
یه گهواره میسازم
حسین جانم