.
#زمزمه (#واحد_سنگین)
#مقتل
#فاطمیه #حضرت_زهرا
خیلی شلوغه کوچمون
رسیده دود به آسمون
از در خونه شعله میره بالا
جلوی چشمای ترم
داره میسوزه مادرم
حالا باید چیکار کنم خدایا
آدمای بی حیا
اومدن تو کوچه مون با داد و فریاد
با لگد زدن به در
پشت در روی زمین مادرم افتاد
تو همین شلوغیا
همه گفتن که دیگه فاطمه جون داد
غصه رو دلم نشسته
پهلوی مادرم شکسته
راه گلومو گریه بسته
پهلوی مادرم شکسته
یه عده ای برا ثواب
رسیدن از راه با طناب
دستای بابامو میخوان میبندن
چجور باید کنار بیام
ک عده ای جلو چشام
به اشک چشم مادرم بخندن
میکشن از یه طرف
سمت مسجد بابامو چهل تا نامرد
مادرم یک نفره
بابامو رها نکرد با اون همه درد
اما قنفذ اومدو
یه جوری زد که دیگه کارو تموم کرد
غصه رو دلم نشسته
بازوی مادرم شکسته
راه گلومو گریه بسته
بازوی مادرم شکسته
#محسن_میرزایی ✍
👇
.
#شور
#زمینه
#مقتل
۱۴۰۲
#بند_اول
واسه نفس گرفتن _تا خیمه برنگشته
کمتر بهش بخندین _سنی ازش گذشته
ماه حرامه....
رهاش کن؛ مگه نمیدونی امامه؟
ماه حرامه....
حسین زیر دست و پای ِ ازدحامه.....
وقت اذونه
همه بمونن ولی شمر نمونه ....
وقت اذونه
هرچی که خواهر تو میکشه از اونه....
____
#بند_دوم
بی یار و بی پناهی _ ای سرپناه زینب
تکیه زدی به نیزه _ ای تکیه گاه زینب
کجای کاری
خیمه قیامته حسبن... خبر نداری.....
کجای کاری
نبودی شمر ُ از تو خیمه در بیاری .....
بمیره زینب
چجوری پیرهنت رو پس بگیره زینب؟
بمیره زینب
انقده رو نزن به شمر....که دیره زینب
_
#بند_سوم
این زندگی نمیاد _ دیگه به کار زینب
جا مونده توی گودال _ دار و ندار زینب
چاره نمونده
یه جای سالم رو تنت؛ آره نمونده
چاره نمونده
حتی برات یه پیرهنه پاره نمونده
این همه شر شد
چرا دعای زینب تو بی اثر شد
این همه شر شد
تو دست و پا زدی و شمر کلافه تر شد
__کارگاه میرزامحمود بهجت (ره)
به قلم : محمد مهدی حاجی پور ✍
👇
2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#محرم۱۴۰۴
#امام_حسین_ع
#مقتل
زمینه امام حسین (ع) - مقتل
بند1️⃣
صد آه از دل زکریا - قرآن گفته از سرِ یحیی
آه از کربلا و دلِ زهرا - سر یحیی کجا و سر آقا
حدیثِ از امام رضا ؛ به ابن شبیب
نوحه کن برا / کشتهی غریب
بیا با هم گریه کنیم ؛ برای جدّم
ترک ترک شد / لبای جدم
ریان ، لباس پارش ، خیلی میارزید
شمرم ، موقع برگشت ، تنش میلرزید
(آه حسین ۲
ای کشتهی قتلگاه حسین)
بند2️⃣
اشکم رو بکش روی زخمات - تا مرهم بشه واسه دردات
انقدر تشنه بودی که حتی - آسمونو سیاه دیده چشمات
ندیدی و تُو دهنت ؛ نیزه زد سنان
خون میریخته از ؛ جسمت همزمان
تورو خدا محاسنت رو خضاب نکن
ضربه هاشو نو ، مستجاب نکن
نیزه ، روی هر نیزهست ، درمون زخمت
مقتل، میگه رفته خاک، میون زخمت
(آه حسین ۲
ای کشتهی قتلگاه حسین)
🖍️ #امیر_طاهری
#زمینه_امام_حسین
زمزمه خدافظی کردی.mp3
زمان:
حجم:
5.23M
#محرم
#زمزمه
#وداع #عاشورا
#مقتل
وداع حضرت زینب س با امام حسین ع در روز عاشورا
1️⃣ بند اول
خدافظی کردی
تو برنمیگردی
اینا همه برای کشتنت قسم خوردن
یه زن تک و تنها
چی کار کنم حالا
ببین چطور راهِ مون و از هم جدا کردن
شور میزنه دلم حسین
خدا نیاره واسه ی هیچ خواهری
کاری ازم بر نمیاد
وقتی جلو چشام اسیر خنجری
دست من از همه جا کوتاه / این چه بلایی بود اباعبدالله
جدایی حق من نبود والله / این چه بلایی بود اباعبدالله
2️⃣ بند دوم
نشسته رو سینه
مگه نمیبینه
مادرم و که گوشه ی گودال افتاده
برات دعا کردم
خدا خدا کردم
قبل بریدن سرت آبی بهت داده
شمر که ول کن تو نیست
فقط خدا باید به دادت برسه
مصممه برای ذبح
الهی پاش به قتلگاهت نرسه
دردامو میگم به رسول الله / این چه بلایی بود اباعبدالله
میشم با خولی و سنان همراه / این چه بلایی بود اباعبدالله
#نظرة_الرحیمة
#امیرمهدی_زارعی✍
#شب_دهم_محرم
.
#شور #زمینه
#شب_عاشورا #مقتل #گودال
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
دارم می بینم، رمق نداری
تنت چه نامرتبه میون گودال
ده تا سوار و، نعلای تازه
به زیر سم مرکبا شدی لگدمال
یه جای سالم، برات نذاشتن
خواهر برات بمیره پیرهن نداری
انقده نیزه، خوردی که دیگه
جایی برای بوسه های من نداری
زنده بودی و، بی هوا زدن
یکی با نیزه میزد یکی با عصا
جلوی همه، سرت و برید
اَلسَّلامُ عَلَی المَنحوُرِ فِی الوَریٰ
[ای حسین من(۲) ای حسین(۲) ای حسین من...]
• بند ۲:
این چه بلایی، بود سرت اومد
یه بی حیا با چکمه رو پیکرت اومد
از روی مرکب، خوردی زمین و
از بالا گودال صدای مادرت اومد
سه ساعته که، گذشته اما
هنوز به زیر دست و پای شمر اسیری
بس که جراحت، داره تن تو
کاشکی یه فرصت میدادن نفس بگیری
یادته داداش، با چه زحمتی
مادرم یه پیرهن دوخته بود برات
حالا پیرهنت، دست قاتله
اَلسَّلامُ عَلَی الاَجسٰادِ العٰاریٰات
[ای حسین من(۲) ای حسین(۲) ای حسین من...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
نذر عمه سادات سَلام اللّه عَلَیها
شعروسبک: علیرضا عابدی
.👇
.
#شور #زمینه
#شب_عاشورا #مقتل #گودال
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
دارم می بینم، رمق نداری
تنت چه نامرتبه میون گودال
ده تا سوار و، نعلای تازه
به زیر سم مرکبا شدی لگدمال
یه جای سالم، برات نذاشتن
خواهر برات بمیره پیرهن نداری
انقده نیزه، خوردی که دیگه
جایی برای بوسه های من نداری
زنده بودی و، بی هوا زدن
یکی با نیزه میزد یکی با عصا
جلوی همه، سرت و برید
اَلسَّلامُ عَلَی المَنحوُرِ فِی الوَریٰ
[ای حسین من(۲) ای حسین(۲) ای حسین من...]
• بند ۲:
این چه بلایی، بود سرت اومد
یه بی حیا با چکمه رو پیکرت اومد
از روی مرکب، خوردی زمین و
از بالا گودال صدای مادرت اومد
سه ساعته که، گذشته اما
هنوز به زیر دست و پای شمر اسیری
بس که جراحت، داره تن تو
کاشکی یه فرصت میدادن نفس بگیری
یادته داداش، با چه زحمتی
مادرم یه پیرهن دوخته بود برات
حالا پیرهنت، دست قاتله
اَلسَّلامُ عَلَی الاَجسٰادِ العٰاریٰات
[ای حسین من(۲) ای حسین(۲) ای حسین من...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
نذر عمه سادات سَلام اللّه عَلَیها
شعروسبک: علیرضا عابدی
.👇
.
#شور #شور_احساسی #زمینه #مقتل #گودال
#امام_حسینعلیه_السلام
#شب_دهم_محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
من خیلی عوض شدم
دلگیرم من از خودم
از روز تولدم
گفتم فقط حسین
هر شب اسم عشقمو
با گریه نوشتهمو
من حال گذشتهمو
میخوام ازت حسین
یادم نمیره که همهی عزتم تویی آقا
تنهام نذار تو تاریکی قبرم ابی عبدالله
یادم نرفته که سر سفره ات بزرگ شدم آقا
خیلی تو سختی ها بغلم کردی ابی عبدالله
[حسین یا اباعبدالله...]
• بند ۲:
یاد خشکی لبات
هر شب میزنم صدات
گریه میکنم برات
گریه داره اسمت
شد پاره پاره تنت
غارت شد پیرهنت
با پا زد تو دهنت
زیر و رو شد جسمت
الشمر جالس لب گودال مادرت افتاد
هی دست و پا زدی زیر نیزه خواهرت جون داد
خولی و شمر و حرمله دور محمل زینب
این چه بلایی سرت اومد حاصل زینب
[حسین یا اباعبدالله...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
نذر عمه سادات سَلام اللّه عَلَیها
شعر: #علیرضا_عابدی ✍
.👇
✅ مقتل طفلان حضرت زينب (س)
🔶 عون بن عبدالله بن جعفر
🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنكروني فانا ابن جعفر
شهيد صدق فيالجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
كفي بهذا شرفا فيالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشكو الي الله من العدوان
فعال قوم في الردي عميان
قد بدلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
و اظهروا الكفر مع الطغيان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
👈 منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
#مقتل
#طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#محرم_1401
غزل مرثیه
#مقتل نوشته...
#روضه سنگین
#ارباب بی کفن
#یازینب(س)
مقتل نوشته است تو را بی هوا زدند
سنگی به بوسه گاه نبی ازجفا زدند
آه از دقایقی که جوانان برابر
چشم ترت ،به لجّه ی خون دست و پا زدند
مقتل نوشته خواهرتو دیده روی تل
درقتله گاه راس تورا ازقفا زدند
مقتل نوشته عده ای ازپیرمردها
از روی بغض بر بدنت با عصا زدند
گیرم قرار بود سرت را جدا کنند
پس نیزه را میان گلویت چرا زدند
آن ده نفر که بر تن تو اسب تاختند
آتش به قلب حضرت خیرالنساء زدند
مقتل نوشته روبه روی چشم خواهرت
هجده سربریده برآن نیزه ها زدند
پربود قلبشان همه ازبغض مرتضی
آنان که چوب برلب خون خدا زدند
انگار آسمان سر زینب خراب شد
تا دختر تو را به کنیزی صدا زدند
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
.
#امام_حسین علیه السلام
#زمینه_امام_حسین
#مقتل #محرم_۱۴۰۴
#خیس_بارونم
🏴بند اول:
خیس بارونم
سرازیرِ اشکام روی گونم
اونی که از دوریش پریشونم
(حسینه ۲)
غرق تشویشم
از این بی تابی کی رها میشم
اونی که هر لحظه هواییشم
(حسینه ۲)
هوای هوای کرب و بلا
خیلی دلتنگم واسش به خدا
خوبه حالم تو اون صحن و سرا
پیش اربابم
نداره واسم هیچ جا صفا
جز حریم سید الشهدا
کاش میشد باشم تا روز جزا
پیش اربابم
آرزو و رؤیامه
که پایینْ پای ضریحش
با لب تشنه یک روز
بمیرم من هم شبیهش
آه حسین
یا اباعبدالله حسین
🏴بند دوم:
این دل بی تاب
یه عمره از غصه شده بی خواب
میخونه روضه از غم ارباب
(واویلا ۲)
آه از عاشورا
حسین زهرا بی کس و تنها
توو مقتل ریختن رو سرش گرگا
(واویلا ۲)
ندیدن اشک خواهرشو
نشنیدن ناله ی مادرشو
نیزه بارون کردن پیکرشو
ای غریب ارباب
اومد قاتل با خنجرشو
هی کشید محکم رو حنجرشو
تا بُرید از پشت سر سرشو
ای غریب ارباب
چشم پیغمبر روشن
پسرش رو سر بریدن
زنده بود و مرکب ها
روی جسمش میدویدن
آه حسین
یا اباعبدالله حسین
🏴بند سوم:
ضجه آزاده
بسوزین ای دل های آماده
با این روضه ها مهدی جون داده
(واویلا ۲)
تشنه و بی حال
حسین افتاده بود ته گودال
به پا شد واسه کشتنش جنجال
(واویلا ۲)
به قصد قربت میزدنش
میزدن با چکمه توو دهنش
قطعه قطعه شد اعضای تنش
ای غریب ارباب
زیر دست و پا رفت بدنش
رفت به غارت حتی پیرُهَنش
خاک و خون شد پیرهَن و کفنش
ای غریب ارباب
خیمه هاشو سوزوندن
اهل بیتش رفت اسارت
پیش چشمش رو نیزه
شد به ناموسش جسارت
آه حسین
یا اباعبدالله حسین
✍️به قلم: #طاها_تحقیقی
.👇👇👇
#اسارت_شام
#مقتل
با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت علیهم السلام به دمشق، یزید دستوراتی صادر کرد :
1. تاجی جواهر نشان و تختی مرصَّع به سنگهای قیمتی آماده کنند.
2. بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبایی زینت نمایند.
3. تمام اهل شهر لباس های زینتی بپوشند و خود را بیارایند.
4. همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند.
5. پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند.
6. جارچیان در شهر جار بزنند : سرهای بریده و زنان و اطفالِ کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد بر اندازی حکومت عازم عراق بوده اند، ولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است.
هر کس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید.
شامیانِ پست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بام ها بیرق های رنگارنگ بر افراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند.
نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه ی کوفه در دمشق می رفتند و عدّه ای از شهر خارج شده بودند.
این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبر صلّی الله علیه و آله را ـ که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود ـ همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات کردند.
آن نابخردانِ پست همینکه جمع نورانی اُسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند.
😭در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست. (2)
📚 منابع :
1. معالی السبطین : ج 2، ص 140. و ... .
2. الوقایع و الحوادث : ج 5، ص 30 ـ 6. و ...🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🦋🦋🦋
.
#زمینه
#شور
#مقتل #آخر_صفر
#واحد
#شهادت_امام_رضا
📍یه عمره تو غربت،تو بی حبیب موندی
توئی غریب الغربا
📍روضه اشک و با،یا بن الشبیب خوندی
توئی غریب الغربا
📌لحظه جون دادن تون،فاطمه هم جون داده
📌توحجره بی کسیتون،فاطمه هم جون داده
🔸دستی به دیوار،دستی به پهلو
روی لبش یا فاطمست
🔸پیش نگاهش،شد حجره گودال
لب تشنه رو خاکا نشست
...غریب الغربا علی موسی الرضا...
📍بگم یکم مقتل،این شبای آخر
یا شیب الخضیب
📍حجره کجا گودال،جدا ز هم پیکر
یا خدا التریب
📌لحظه غارت شدنت،بوی اسارت میده
📌حسین به زیر دست و پاست،زینب خسارت میده
🔸سری به نیزه،تنی به رو خاک
ان کنت باکیاً بشی
🔸نعلای تازه،سینه چاک چاک
ان کنت باکیاً بشی
....شاه دو دنیا ابی عبدالله....
#یونس_سالاروند
.👇