#هجده_خورشید
#روی_نیزه_ها
چشمه خون خدا اینبار روی نیزه ها
جوشد از حلقوم هجده یار روی نیزه ها
اینهمه خورشیدرا عالم به یک جا دید؟ نه
تا میسر گشت این دیدار روی نیزه ها
دست گلچین کرد پرپر لاله های باغ را
کینچنین بینی دوصد گلزار روی نیزه ها
ابر خون تایید کرد آندم کلام عشق را
تا چکید از دامن ایثار روی نیزه ها
کفر هم مبهوت شد تا صوت قرآن را شنید
زان سر مهپاره خونبار روی نیزه ها
هرکه دارد شوق وصل دوست باسر میرود
زین سبب بنگر سر زوار روی نیزه ها
قرنها بگذشته عاصی هیچ پرسیدی زخویش
مانده باقی از چه رو آثار روی نیزه ها
#داود_تيموري عاصی