🖊متن کامل شعر شور
🖊برکات نفس تو، واسه ما آب حیاط
☑️مـراسـم هفتگی ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۱
🎥حاج مهدی اکبری-هیئت علمدار(ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برکات نفس تو، واسه ما آب حیاط
ارزش بهشت به اینه، زیر پات
خدا آفريد بهشتُ، که ماره فاطمه باشه
مادری که نگرون، بچه هاشه
تو همون آبی دریا
تو همون کوثر جاری خدایی
تو همونی که خدا گفت
تو دلیل خلقت عرض و سمائی
خوب سید بودن آخه
تو همون مادر بچه سیدایی
تو که لطف، بیکرون
تو بخوای برات میمیرم، بی بهونه
یا زهرا(س) یا زهرا(س)
اگه رخصت بدی من هم، مثل سلمان تو باشم
فدای ذکر حسین جان تو باشم
تو بهم آبرو دادی تا سرم پایین نباشه
تو همونی که نباشی، همه دنیا میپاشه
میشه دستامو بگیری
بزاری تو دست سلمان و ابوذر
اگه سنگم بزنی هم
به خدا که نمیرم هیچ جا از این در
نمیدم عرض و سماء رو
به یه تار موی نوکرای حیدر
همه حرف، دلم اینه
که بهشت، مال امیرالمؤمنین
من با انتخاب چشمت، توی دربار حسینم
عاشق صحن علمدار حسینم
سینه زن بودن من رو، تو قبول کنی قبول
سینه زن بودنم آخه، آرزومه
زیر سایهء تو بی بی
عمری روضه میامو روضه میرم
با همین دستای خالی
برای حسین تو روضه میگیرم
به دلم برات شده که
یه روزم، توی همین روضه میمیرم
یه عنایت، به گدا کن
روزی اَمسال من کرببلا کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طبیم گفته بردردم دوانیست
ولی درد مرا درمان حسین است
ندارم خوفی از تاریکی قبر
چراغ روشن قبرم حسین است
ندارم وحشت از روز قیامت
قیامت قدوبالای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
دران لحظه نگاهم بر حسین است
.: این شعر در دستگاه همایون اجرا می شود
✅سبک زمزمه یا زمینه یا شور احساسی به بهونه ایام زیارت مخصوص سلطان طوس ابالحسن الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا
#زمزمه_امام_رضا_ع
#زمینه_امام_رضا_ع
#شور_امام_رضا_ع
#نمیرم_جز_حرم
✅بند اول
نمیرم،جز حرم تو جایی
میام که،ازت کنم گدایی
تموم،هستیِ من تو هستی
تویی که،درو به روم نبستی
باز من اومدم،آقاجون سلام
باز من اومدم،بارون چشام
باز من اومدم،دستمو بگیر
باز من اومدم،کربلا میخوام
ایهاالرئوف،مولا یا رضا
✅بند دوم
نمیشم،از کرم تو مایوس
میخونم،زیارتیه مخصوص
منم اون،گدا که سر به زیره
میدونه،دست خالی نمیره
باز من اومدم،سلطانا سلام
به زخم دلم،هستی التیام
میشه که بشم،خادمت آقا
آخه خادم تو،داره احترام
ایهاالرئوف،مولا یا رضا
✅بند سوم
برم من،کجا از اینجا بهتر؟
بذارم،جز ضریحت کجا سر؟
ندارم،جز حرمت پناهی
برا من،تویی که تکیه گاهی
میزنم گره،رشته ی دل و
من به پنجرت،میخونم تورو
اونقدر میگم،یارضا رضا
آخه کرببلام،امضاشه با تو
ایهاالرئوف،مولا یا رضا
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
🌴نخـل سوخـته🌴کربلایی امیرحسین سلطانی
✅سبک شور به بهونه ایام زیارت مخصوص امام الرئوف آقا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا
#شور_امام_رضا_ع
#عبد_و_غلام
✅بند اول
عبد و غلام،شاه طوسم
خورده بنام،شاه طوسم
کبوترم که خیلی وقته
اسیر دام،شاه طوسم
امام رضا رو دارم هیچی نمیخوام
سایشه رو سرم همیشه مستدام
با معرفت با حضور قلب میدم
از راه دور به محضرش عرض سلام
امام رضا...
✅بند دوم
سائل کوی،شاه طوسم
مست سبوی،شاه طوسم
دلم رو میدم پر تا مشهد
که روبروی،شاه طوسم
امام رضا ببین که با دل اومدم
زائر این صحن و سرا و مرقدم
آب و دونم بدی ندی جلد توام
مثل همون کبوتر رو گنبدم
امام رضا...
✅بند سوم
درگیر و دار،شاه طوسم
مست و خمار،شاه طوسم
برای من این افتخاره
که بی قرار،شاه طوسم
امام رضا ضامن ما تو محشره
اونجا بد و خوبا رو درهم میخره
ما همه رعیتیم و سلطانه رضا
که رعیت از سلطان روزی میبره
امام رضا...
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
🌴نخـل سوخـته🌴کربلایی امیرحسین سلطانی
|⇦•بی سایه لطف تو نه امنی ..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
"یَا صَاحِبَ الزَّمَان! الْغَوْثُ الْأَمَان..."
بی سایه لطف تو نه امنی، نه امانی
بی پرتو رویت نه بهاری نه خزانی
عادت نشود غیبتِ تو کاش برایم
ای آنکه بدون تو یتیم است جهانی
بد جور شدم بندۀ دنیا، کمکم کن
ما را به خودش دوخته این عالمِ فانی
*امشب دنیا زده ها، حسین رو رها کردن...*
یک بار دگر ماه محرم شد و افسوس
از دوست ندیدیم نه نامی نه نشانی
ماییم شریکِ غمِ تو، آجرک الله
ازجدّ تو داریم به دل، داغِ عیانی
ای وای به چشمی که نشد خیس ز اشکی
وان شانه که از گریه نخورده است تکانی
ساعاتِ وداع است، امان از دلِ زینب
دارد بخدا میکُشدَت دل نگرانی
نزدیک شده ساعتِ سوزاندن خیمه
نزدیک شده غارتِ این لشگرِ جانی
درخیمه نمانده است دگر قطره ی آبی
اطفال ندارند به کف، تکه ی نانی
زین بعد نبینند به جز غارتِ معجر
زین بعد نگیرند به جز زخمِ زبانی
ای کاش که خون گریه کنم مثلِ تو یک روز
آن روز خودت باشی و ناحیّه بخوانی
"أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاجابَـةُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَ ئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ ،أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتِمِ الاَ نْبِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَوْصِیآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ.... أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ... أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآء... أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلات*سلام به اون لب های خشکیده* أَلسَّلامُ عَلَى الاَجْسادِ الْعارِیات... أَلسَّلامُ عَلَى الاَعْضآءِ الْمُقَطَّعات"
*عصر امروز لشکرِ عُمر بن سعد، به سوی خیمه ها حرکت کردن":ثُمَّ نَادَى عُمَرُ بْنُ سَعْد، یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری" ای لشکرِ خدا بروید بهشت منتظرِ شماست...
باید از این داغ مُرد، حسین رو قربةَ الی الله کشتن...
سپاه حرکت کردن سمت خیمه ها، امام جلویِ خیمه نشسته، به شمشیرش تکیه داده، چشمان مبارک رویِ هم رفته، حضرت خوابش برده، یه وقت حضرت زینب اومد گفت: داداش! صدایِ پایِ مرکب میاد، دارن به خیمه ها نزدیک میشن، امروز دلِ زینب خیلی لرزید، بلند شد ابی عبدالله، سرش رو بلند کرد، داره زینب رو آماده میکنه، گفت: زینب جان! الان خوابِ پیغمبر رو دیدم، پیغمبر فرمود به زودی پیشِ من میایی...
تا این حرف رو ابی عبدالله زد، روایت میگه: زینب تویِ صورتِ خودش زد، شروع کرد گریه کردن، ابی عبدالله، عباسش رو صدا زد، عباس جان!" بِنَفْسِی أَنْتَ یا أَخِی" قربونت برم، برو به سمت این نانجیبا، ببین برای چی به خیمه ها نزدیک شدن، چیکار دارن، اباالفضل العباس با بیست نفر جنگجو رفت مقابل اینا ایستاد، برا چی اومدید؟ گفتند: چاره ای ندارید، یا جنگ، یا تسلیمِ امیر بشید... اباالفضل فرمود:همین جا بایستید من پیغام شمارو به آقام برسونم، پیغام رو رسوند به ابی عبدالله، حضرت فرمود: عباس جان! امشب رو برو مهلت بگیر، من عاشقِ نمازم، من عاشقِ قرآن خوندنم، من عاشقِ استغفارم، بذارید امشب ما یه خورده نماز بخونیم، یه خورده قرآن بخونیم..
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
امشب مشغول نماز شدن، صدایِ قرآن می اومد، صدایِ گریه می اومد، خیمه رو امشب ابی عبدالله تاریک کرد، فرمود: باوفاتر از شما تویِ عالم سراغ ندارم، بعد فرمود: اینها با من کار دارن، دستِ زن و بچه هارو بگیرید، از این تاریکی شب استفاده کنید، هرکی میخواد بره، بره... هر کسی یه جوری ابراز ارادت و وفاداری کرد به ابی عبدالله، یه کی گفت: اگه بدنم رو صد بار بسوزونن، خاکسترم رو بر باد بدن، دوباره زنده بشم، دست از تو بر نمیدارم، دوباره برایِ تو کشته میشم... یکی گفت: من زندگیِ بی تو رو نمیخوام، یکی گفت: برم جوابِ مادرت رو چی بدم؟ اینقدر با این حرفا دلِ زینب خوشحال شد، ابی عبدالله پرده ها رو کنار زد، جایگاهشون رو در بهشت نشونشون داد... امشب اصحاب خوشحال بودن، با هم شوخی میکردن...
یه جمله ای سیدحسن نصرالله داره، میگه: امروز خیمه ی حسین ایران است، یزیدیان خیمه را محاصره کردن، حسینِ زمان، شخصِ امام خامنه ای است، خطاب به او میگویم، آقایِ من! اگر کشته شویم و سپس سوزانده شویم، خاکسترِ مارو به باد بدهند، و هزاران بار این کار با ما انجام شود، دست ازتو نمیکشیم، ای پسرِ فاطمه!
حاج قاسم چی می گفت: والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است.
لذا رفقا اطاعتِ بی چون و چرا از رهبری لازمه، در زمان دفاع مقدس، عملیات خیبر، وقتی جهنم شده بود، وجب به وجب رو دشمن میزد، توی اون شرایط و فشاری که به رزمنده ها می اومد، نزدیک بود که بچه ها جزایر رو خالی کنن، یه پیام از امام خمینی رسید که امام سلام رسونده و فرموده اند که جزایر رو نگه دارید... همه گفتند: امام فرموده، به روی چشم...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
برگردیم تویِ روضه، یه وقت شنید زینب، ابی عبدالله داره آروم آروم راه میره، داره زمزمه میکنه:...*
یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ
کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ الاَصیـلِ
*امام سجاد میگه: من متوجه شدم منظورِ بابام رو، زینب عمه ام هم متوجه شد، دنبال برادر حرکت کرد، داداش! این حرفا چیه داری میزنی؟ گفت: زینب جان! جدم از من بهتر بود، از دنیا رفت، بابام علی ازمن بهتر بود از دنیا رفت، مادرم از من بهتربود از دنیا رفت، داداش حسنم رفت... یه وقت زینب گفت: داداش! یعنی تو هم میخوای بری؟
چقدر خانوم زینب بی تاب شد امشب، حالا این زینب لحظاتی رسیده که دید ابی عبدالله، در اوجِ غربت اومد دَرِ خیمه اصحاب و یاران، پرده ی خیمه رو کنار میزد، علی اکبر رو صدا میزد، پرده ی خیمه رو کنار میزد، بچه های عقیل رو صدا میزد، بچه های اُم البنین رو صدا میزد، یِکّه و تنها که موند، دیدن ابی عبدالله اومد سمتِ خیمه ی زنها، دید زین العابدین در تب داره میسوزه، حضرت حالش خیلی بده، حضرتِ زینب داره پرستاری میکنه، تا ابی عبدالله واردِ خیمه شد، شروع کرد امام زین العابدین با بابا صحبت کرد، باباجان! چه خبر؟ کار به کجا رسیده؟ از عموم عباس چه خبر؟ ابی عبدالله فرمود: عباسم رو کنارِ علقمه کشتن، دستاش رو از بدن جدا کردن... گفت: بابا! از برادرم علی اکبر چه خبر؟ یکی یکی اسم شهدارو آوُرد، ابی عبدالله گفت: عزیزِ دلم، خیالت رو راحت کنم، به جز من و تو مردی تویِ خیمه ها نمونده... تا این حرف رو زد زین العابدین فرمود:عمه جان! شمشیرم رو بده... من زنده باشم بخواد آسیبی به ولیِّ خدا برسه! حضرت زین العابدین رو آرام کرد، ای بهترین ذریّه من، ای جانشینِ من، تو باید این زن و بچه رو سرپرستی کنی، تو باید اینها رو تا شام و کوفه ببری، سایه ی یک مرد رو باید بالا سرشون ببینن، اما عزیزِ دلم، سلامِ من رو به شیعیانم برسون" إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ" به اونا بگو: پدرم غريبانه به شهادت رسيد پس بر او اشك بريزيد...
اونجا بود گفت: لباس کهنه رو بیارید، این لباس رو پاره پاره کنید، زیر همه لباسام بپوشم، کسی این لباس رو غارت نکنه...
علامه مجلسی تویِ حرم امیرالمؤمنین، آخرِ درسِ، میخواد روضه بخونه، یه کسی اومد یه پیغامی براش آوُرد، علامه رو بهم ریخت، بعداً به خواصش گفت، گفت: این پیک از طرفِ حضرت زهرا سلام الله علیها بود، خانوم تویِ حرم هستن، فرمودن: به علامه بگید روضه ی وداعِ حسینم رو بخونه...
کاراش رو کرد، وداعش رو کرد، یه وقت دید سکینه خیلی داره گریه میکنه، بچه رو بغل گرفت، گفت:" لَا تُحْرِقِی قَلْبِی" قلبم رو نسوزون، قلبم رو آتش نزن... همه رو آرام کرد، تا اومد بره سمت میدان دید زینب هم پشتِ سرش داره میگه: "مَهلاً مَهلا"... زینب رو هم آرام کرد، اما گذشت تا فردا، سکینه خودش رو انداخت رویِ بدنِ ابی عبدالله، اینقدر گریه کرد، اینقدر ناله زد، اومدن گفتن: امیر! این دختر رو نمیشه از پدرش جدا کنیم، گفت: یه راهی داره، بچه رو بزنید... گفتن: بابا بچه رو بغل گرفته، دستاش دورِ بچه حلقه شده، گفت: اگه بچه رو بزنید دستاش باز میشه، بچه رو رها میکنه، تا با تازیانه زدن، دستایِ حسین بازشد...
یه باغبون خسته دل باغی پر از آلاله داشت
گُل های كوچیك و بزرگ شش ماه و سه ساله داشت
وقتی به باغش سر میزد دیگه غم و ماتم نداشت
با بودن یك باغ گُل چیزی تو عالم كم نداشت
یه باغبون خسته دل باغی پر از آلاله داشت
گُل های كوچیك و بزرگ شش ماه و سه ساله داشت
وقتی به باغش سر میزد دیگه غم و ماتم نداشت
با بودن یك باغ گُل چیزی تو عالم كم نداشت
ای آبروی عالمین هستی تو مولا یا حسین(ع)
اما یه روزی ناگهون قصد سفر كرد باغبون
همراه گُل ها قُنچه ها پا زد به جای بی نشون
میرفت و رو دوش خود كوهی ز درد و غم كشید
تا كه یكی از روزا به دشت كربلا رسید
ای آبروی عالمین هستی تو مولا یا حسین(ع)
یه مشت حسود كینه دل میخواست آواره باشه
تو صحرای كربلا بی كس و بیچاره باشه
تو اون دیار بی كسی كه غافله بار رو گشود
بین گُلای باغبون یه قُنچه ای شش ماهه بود
ای آبروی عالمین هستی تو مولا یا حسین(ع)
باغبون كربُ و بلا قُنچه رو خیلی دوست میداشت
همیشه قُنچه گُل رو به روی سینش میگذاشت
از بس كه تشنه شده بود شبنم اشك رو میمكید
از سوز گرما و عطش جایی رو چشماش نمیدید
ای آبروی عالمین هستی تو مولا یا حسین(ع)
بی حسین معنا ندارد
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد . . .
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
آمدم ای شاه پناهم بده بانوای زیبای
#محمدعلی_کریمخانی
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند / بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده
شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محمدعلی_کریمخانی
✺⃟࿐ུ💚🤍﷽🤍💚═✺⃟
✺⃟࿐ུ💚🤍💚🤍💚═✺⃟
#دوشنبه های
#امام حسنی(ع)
#گرفته دست مرا بارها مرام حسن
رسیده است به من لطف مستدام حسن
من احترام شدم محض احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
هزار بار بمیرم دوباره زنده شومگ
به بارگاه امام کریم بنده شوم
🤍🤍
مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز
و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز
و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز
من و جدایی از دامن حسن هرگز
خدا مرا به هوای دگر رها نکند
من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند
🤍🤍
شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد
به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد
گره ز کار جهان و جهانیان وا شد
ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد
به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش
به هوش بودم از اول… ربود تمثالش
🤍🤍
هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است
شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است
حسن نمود حسن هاست ، جمع خیرات است
امام زاده و سر سلسله ، به سادات است
کریم چارم دنیای پنج تن آمد
خبر دهید که آقایمان حسن آمد
سر ارادتم از افتخار خم گردد
گدا به حرمت ارباب محترم گردد
خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد
امام زاده ی ما صاحب حرم گردد
🤍🤍
مدینه الحسنی در بقیع میسازیم
رواق و گنبد و صحنی وسیع میسازیم
رواست محتشمی وصف مجتبا بکندم
و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند
زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند
که گنبد حرمش را چو کربلا بکند
در ورودی باب الکریم در زدنی ست
ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست
چراغ صحن ، برایش ز ماه میسازیم
دخیل پنجره هایش ، نگاه میسازیم
و باب ساعت مخصوص شاه میسازیم
برای قاسم او حجله گاه میسازیم
🤍🤍
رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود
رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود
قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد
شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد
همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد
و مثل کرببلا هم برو بیا باشد
شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا
دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا س
🤍🤍
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#سبک و اجرا
1399/3/9
✺⃟࿐ུ💚🤍💚🤍💚═✺⃟
✺⃟࿐ུ💚🤍💚🤍💚═✺⃟
🔸️زمزمهی توسل به امام رضا
🔸️زیارت مخصوص
🔸️بنداول
ز راه دور من آمدم شدم غلام درگهت
دوچشممن براه تودوختهبر رویمهت
عنایتی به من نما که گردم آشنای تو
رضای حق بود رضا همیشه در رضای تو
رضا غریبالغربا
رضا معینالضعفا(۲)
🔸️بنددوم
زیارت حریم خود عطا نمودهای به من
جفا نمودهام ولی وفا نمودهای به من
شد حج من زیارتت امام مهربان من
ببینزعشقتوبهلبرسیدهستجانمن
رضا غریبالغربا
رضا معینالضعفا(۲)
🔸️بندسوم
مرا ز بعد این حرم راهی کربلا نما
به پیش این غلام خود به دیدنم آقابیا
سینهزن حسینم و گریه کن سه سالهام
میان گلعذارها منم شبیه لالهام
غریب کربلا حسین
مرا مکن رها حسین(۲)
#مرتضی_محمودپور
#اجرای سبک؛
#کربلایی_مجید_منصوری
✳️ عامیانه ای به بهانه ماه ذی القعده
#سبک_قربون_کبوترای_حرمت
نمیدونم چه حالی داشت شاعر شیربن زبون
قربون کبوترای حرمت گفت آقا جون
قربون کبوترای تو شدن کم چیزی نیست
اونم اون کفتری که پیش تو داره آشیون
آخه هر کی پیش توست انگاری که پیش خداست
هر کی ام از تو جداس آخر میشه خوارو زبون
هر کسی بیاد پیشت انگاری معراج دیده
شبیه اینه که پرزده تا هفت تا آسمون
پیش وسعت بلند آسمون حرمت
شبیه یه تیکه ابره آسمون و کهکشون
بینوا غنی میشه بدی پیشت خوبی میشه
گدا از تو حرمت شبیه شاه میاد بیرون
تو بدا رو بیشتر از خوب خوبا تحویل میگیری
واسه اینه شهرتت شده امام مهربون
خوبیهات یکی دوتا نیست که بشه خلاصه کرد
همه از تو میخونن از کوچیک و پیر و جوون
یکی میگه تو خوبی امام رضا آخرشه
اون یکی میگه برا شناختنش قرآن بخون
بخون انما رو تا بفهمی از نسل کیه
از کدوم تباره و چه شاهی بوده جدشون
آقا از نسل همون شاهه که همنام اونه
کی میتونه باشه جدش جز علی پهلوون
فخر آقا بخدا اینه که اسمش علیه
اسم خوشگل علی که دلا رو میده تکون
آب سقاخونت آرزوی کام زمزم ه
کوثر بهشتی از سقاخونت شده روون
شعبه اصلی ه باغ جنته صحن و سرات
من بهشت و نمیخوام منو تو صحنت بنشون
دوس دارم که پنجه تو پنجره فولاد بزنم
مزهء زیارتت رو باز به کامم بچشون
دوس دارم هزار دفعه روزیم بشه زیارتت
بشنوم تو حرمت بازم صدای روضه خوون
روضه خونی که بخونه برام از کرب و بلا
تا که سینه م بشه از داغ حسین آتیش فشون
همه میگن که برات کربلا دست شماست
دست رد به ما نزن ما رو به ا ونجا برسون
اشک چش بده به ما برا محرم حسین
سوز دل بده به ما تا که بشیم رنگ خزوون
تو غریب الغربائی ولی تو حرم داری
زیر آفتاب مونده قبر مادرت بی سایبون
مجتبی صمدی شهاب
.
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_امام_جواد
#سبک_طفل_بتیمی_زحسین_گمشده
#حاج_رضا_یعقوبیان
امشب دوباره من به شور و شینم
واویلا واویلا
یاد غم جواد و کاظمینم
واویلا واویلا
ابن الرضا امام بی قرینه
واویلا واویلا
در کاظمین گشته شهید کینه
واویلا واویلا
زد ام فضل شرر به پیکر او
واویلا واویلا
خنده کنان نشسته در براو
واویلا واویلا
زهر ستم زده شرربه جانش
واویلا واویلا
سوزانده است تا مغز استخوانش
واویلا واویلا
کنیزکان در پشت در نشسته
واویلا واویلا
کف می زدند با خنده دستهدسته
واویلا واویلا
بسته به رویش درب حجره از کین
واویلا واویلا
نقش زمین گشته نهم شه دین
واویلا واویلا
از ظلم و کین روزش شده چنان شام
واویلا واویلا
جسم شریفش ماند سه روز روی بام
واویلا واویلا
بعد از سه روز جسمت به دوش یاران
واویلا واویلا
جسم حسین زیر سم ستوران
واویلا واویلا
مولای من کنار پیکر تو
واویلا واویلا
کسی نزد سیلی به خواهرتو
واویلا واویلا
بعد از حسین آتش زدند به خیمه
واویلا واویلا
سربریده اش زدندبه نیزه
واویلا واویلا
بر زخم عمه زینبت نمک خورد
واویلا واویلا
سکینه پیش چشم او کتک خورد
واویلا واویلا
#نوحه_شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
#جوادالائمه
#مشهد_مقدس