eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
998 ویدیو
649 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
دستم ب دامنت ای با کرم حسن قربان غربـتت ای بی حـرم حسن تو شاه بیت شعر کریمان عالمی در کوی عشق شما میپرم حـسن با اذن حسن برحسین گریه میکنیم این است عقیده و همهٔ باورم حسن تربت به کام من گذاشته به کودکی با یاحَسن شیرداده مرا مادرم حسن مشتاق ساختِ ضـریح ام بـرای تو با اینکه نیست دِرهمی در بَرم حسن دِرهم بهانه و عـشقِ شما بس است حراج میکنم برای شما پـیـکَرم حسن از فرق سـر تا کـف پـا خرج مَـرقَـدت اول از همه بِیانه بگیر از سَرم حسن بـر دل جمال عـلـی نقش بسته است سربازِ سر به کف گرفتهٔ حیدَرم حسن در روز هـفـتـمِ مــاه وَ یـا آخــر صـفـر عزادار میشود همهٔ کشورم حسن آن دم که مادرت آمد کنار طَشت آهی کشید گُل پسر پَرپرم حسن گفتـا چـه خـوب راز نـگه داشـتـه ای مرد غریبِ ، از همه تنهاترم حسن رازی بـه سیـنـه نهفتی تـمام عـمـر وقـتـی به روز واقـعـه _ بنگرم حسن ✍️ سید محسن نصرالهی
1.21M
دستم ب دامنت ای با کرم حسن قربان غربـتت ای بی حـرم حسن تو شاه بیت شعر کریمان عالمی در کوی عشق شما میپرم حـسن با اذن حسن برحسین گریه میکنیم این است عقیده و همهٔ باورم حسن تربت به کام من گذاشته به کودکی با یاحَسن شیرداده مرا مادرم حسن مشتاق ساختِ ضـریح ام بـرای تو با اینکه نیست دِرهمی در بَرم حسن دِرهم بهانه و عـشقِ شما بس است حراج میکنم برای شما پـیـکَرم حسن از فرق سـر تا کـف پـا خرج مَـرقَـدت اول از همه بِیانه بگیر از سَرم حسن بـر دل جمال عـلـی نقش بسته است سربازِ سر به کف گرفتهٔ حیدَرم حسن در روز هـفـتـمِ مــاه وَ یـا آخــر صـفـر عزادار میشود همهٔ کشورم حسن آن دم که مادرت آمد کنار طَشت آهی کشید گُل پسر پَرپرم حسن گفتـا چـه خـوب راز نـگه داشـتـه ای مرد غریبِ ، از همه تنهاترم حسن رازی بـه سیـنـه نهفتی تـمام عـمـر وقـتـی به روز واقـعـه _ بنگرم حسن ✍️ سید محسن نصرالهی ارسالی از اعضای محترم کانال🔼
ـ ========================= تربتش عطر کربلا دارد غربتش روضۀ رضا دارد گنبدش، آسمان... طلایش، نور روزها گنبد طلا دارد هرچه در چَنته دارد این دنیا از کرامات مجتبا دارد «ای کریمی که در خزانۀ غیب...» مور هم چشم بر شما دارد تا که دست شماست بر سرِ ما همه عالم نظر به ما دارد زَهرۀ زهر ریخت پیش لبت لعل تو حکم کیمیا دارد آنچه از دل به لب برآوردی رنگِ سیلیِ کوچه را دارد متهم، زهر نیست! می‌دانی لخته‌ها از چه ماجرا دارد 🔸شاعر: =========================
========================= شروعِ روضه‌ی او انتهایِ آن کوچه‌ست وَ قتلگاهِ حسن در فضایِ آن کوچه‌ست چه روضه‌ها که نخوانده‌ست در سکوتِ خودش چرا که مرثیه‌ی بی صدایِ آن کوچه‌ست نرفته‌ خاطره‌ی تلخِ کوچه از ذهنش هنوز شاهده بر روضه‌هایِ آن کوچه‌ست همیشه خلوتِ خود را به گریه پر کرده دو چشمِ خیسِ حسن از بلایِ آن کوچه‌ست شبیه صاعقه دستی به رویِ مادر خورد که بغضِ او فقط از بی حیایِ آن کوچه‌ست به جز حسن که خودش دیده، ما نفهمیدم که گوشواره‌‌ی مادر کجایِ آن کوچه‌ست به شکلِ خون، غمِ در سینه‌اش به لب آمد نه سم، که قاتلِ او ماجرایِ آن کوچه‌ست میانِ بستر خود گفت: ای برادرِ من تمامِ شامِ بلا از بنایِ آن کوچه‌ست 🔸شاعر: =========================
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀 متن مداحی حاج مهدی اکبری کاش بودی کرب و بلا کنار حرمم حرم داشتی حسن —–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—– کاش بودی کرب و بلا کنار حرمم حرم داشتی حسن! – ♫♪ کاش بودی کرب و بلا یه ایوون طلا تو هَم داشتی حسن دور ضریحت پر سینه زن بود ، مادرمون فاطمه بی محن بود.. – ♫♪ یک شبِ جمعه حَرم حسین و یک شب جمعه حرم حسن بود من گنبدی دارم و گنبد بقیع گرد و غباره – ♫♪ من یک ضریح دارم و تو سایه بونم قبرت نَداره برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن… – ♫♪ کاش بودی کرب و بلا تو بین الحرمین حَرم داشتی حسن کاش یه گنبدی شبیه به گنبدِ حسین، تو هم داشتی حسن!! – ♫♪ گنبدامون شبیه کاظمین بود، قشنگترین بهشت عالمین بود! پرچم سبز یا حسن کنار پرچم سرخِ ذکر یا حسین بود… – ♫♪ 🥀🥀🥀🥀🥀 صحن و سرایِ من؛ شلوغه و بقیع زائر نَداره صحنت تو دلم و چشام، آسمونش پر از ستاره – ♫♪ برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن… کاش بودی کرب و بلا کنارِ خیمه گاه حرم داشتی حسن – ♫♪ پیش قبر من تو هم یه دونه بارگاهِ تو هم داشتی حَسن هیچکسی غربت حسن نداره ، این همه داغ دل شکن نداره!! – ♫♪ درسته که بی حرمی حسن جان، وَلی حسینت هم کفن نداره.. لا یوم کَیومکَ حسین به کربلا عَطشان حسین جان – ♫♪ ذکرِ شب و روز امام مجتبی عریان حسین جان برادر بی کَفنم ، حسین حسین حسین…….. – ♫♪ —–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—– کاش بودی کرب و بلا کنار حرمم حرم داشتی حسن حاج مهدی اکبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه امام حسن گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روایت داریم هر شب جمعه که ابی عبدالله مدینه بود … کنار قبرستان بقیع زیارت برادرش امام حسن می رفت… چه امام حسنی قربونش برم .. چشمی که برا غربت امام حسن گریان باشه، گریان وارد محشر نمیشه … الهی بمیرم براش … مگه میشه اینقدر کسی غریب باشه ؟ حتی دوستانش وقتی بِهش سلام میکردن میگفتن: “اَلسلامُ علیک یا مُذِّلَ المؤمنین” غصه، مظلومیت، همین بس این همه سال بعد امیرالمؤمنین می نشست پایِ منبرا… خطبای ملعون، روی منبر می رفتن مولا علی رو لعن می کردن، دشنام می دادن ، بی ادبی می کردن … فقط نوشتن یه جا امام حسن از جا بلند شد دیگه طاقت نیاورد، وقتی مُغیرۀ ملعون رفت بالای منبر .. تا اومد بی ادبی کنه امام حسن بلند شد فرمود : نانجیب تو دیگه بنشین گمان میکنی من از یادم رفته، اون روز تو کوچه با مادرم چه کردی؟ اون صحابی آقا رو دید گفت: آقا من باباتون رو هم توی این سن دیدم اینقدر سر و روش سفید نشده بود که سر و روی شما اینقدر سفید شده؟ حضرت فرمود : آن چیزی که من دیدم اگه بابام هم دیده بود بدتر از این روز من می شد… حالا میخوام از اون روز امام حسن برات بگم:…* بی تاب و تبِ خسته حالی بود سخت گیرِ شکسته بالی بود چادرش بین کوچه، پا خور شد بسکه از غم قدش هِلالی بود با مادرم رفتیم مسجد رسول الله جای بابا چقدر خالی بود از دل آهی کشید و با گریه خطبه هایش همه سئوالی بود نفسش بارِ لخته ی خون داشت سوزِ آهش در آن حوالی بود خطبه اش جاودانه بر می گشت با قباله به خانه بر می گشت آه! ظلم سقیفه بی حد شد غیرتیان! راه کوچه به آیینه سد شد همۀ نور و چنگِ تاریکی اتفاقی که باب خواهد شد ضربِ دست چپش زبان زَد بود زدنِ سیلی اش زبان زَد شد هر قدر روی پا پریدم باز دستِ سنگینش از سرم رد شد بعد از آن راه خانه تا مسجد طولِ یک خطِ سرخ مُمتد شد آنقدر به غرور من برخورد حسنش کاش از غمش می مُرد *تا همین جا هم بسه، اما شبِ امام حسن ان شاءالله حقش رو ادا کنیم…* چه بگویم که زار و مضطر گشت قد کمان بود و قد کمان تر گشت در مسیرِ عبورِ عابرها ریخت نیلوفری که پرپر شد “فَرَفَسَها بِرِجلِهِ…” ای وای آنقدر دورِخویش مادر گشت هر قدم چشم او سیاهی رفت وسط کوچه موقع برگشت زخم هایش دوباره سر وا کرد مرگ خود از خدا تمنا کرد *برای این روضه بهترین روضه همون روضه ای است که خودِ امام حسن در عالم رؤیا به عَبدُالزَهرا فرمود: عَبدُالزهرا! اگه میخوای روضه ی ما رو بخونی این طوری که من میگم بخون: روضه ی ما اهل بیت اون ساعتی بود که دستم توی دستِ مادرم بود..خوشحال از مسجد داشتم برمی گشتم ..یه وقت نانجیب اومد جلو راهمون رو سد کرد … عَبدُالزَهرا یه ضربه به مادرم زد اما دو گونۀ مادرم کبود شد…
عرض ادب و ارزوی زیارت خدمت سالار شهیدان (من ایرانم و تو عراقی) \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آدین حک اولوب بو دوداقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// باشدا وار شوقِ ،طوافِ نِینوا دردِ عشقه گَل ،کَرَمله قیل دوا بیرده یاز مولا،پیاده کربلا عزیزِ زهرا قلبیمیز دوتدی ، سُراغیوی حسین باشه ویر آخر ، فَراقیوی حسین گویلوم ایستیری ، رَواقیوی حسین عزیزِ زهرا \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آدین حک اولوب بو دوداقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// عشقیوین دیلدن ، اَسیرییَم حسین بَزم‌ِ عشقیوین ،حَقیرییَم حسین بابِ اِحسانین ،فَقیرییَم حسین گدایه بیر باخ هر کیم اوز عشقین ،سنه نشان ویرر قلبینه عشقون، ایله توان ویرر هر ئولی جسمه ، دوباره جان ویرر گدایه بیر باخ \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آدین حک اولوب بو دوداقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// گول آدون قلبه ،صفا ویرر حسین جانه عشقوندی ،جَلا ویرر حسین هر نه درد اولسا ،شِفا ویرر حسین یارالی ارباب عزّتِ عالَم ، بو آسِتانه ده نوکر اولدوم من ،سنه زمانه ده عمرومون دادی (مَزه) ، بو بیر ترانه ده یارالی ارباب \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آدین حک اولوب بو دوداقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// من آقا سَنسیز ،جهاندا (بیکَسم) بَسدی کی آدون ،ئولونجه سَسله سَم وای اگر قبرون ،دوباره گورمه سَم دوزَنمرم من یولداکی موک،دوشوبدی یادیمه روضه ی هر شب، دوشوبدی یادیمه او سوسوز لَبلر ،دوشوبدی یادیمه دوزَنمرم من \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آدین حک اولوب بو دوداخدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آیریلیق ابری یاغیر بو توپراقا// \\دای منه هئچ یئر حرم دییر آقا// \\آند ایچیم قوی من او قانلی قونداقا// \\اؤلؤرم آقا// \\کربلاسیز من نه ائیلرم حسین// \\گور نجه قلبیم ائدیب ورم حسین// \\قیل اوزون حتما بو ایل کرم حسین// \\اؤلؤرم آقا// \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\توان قالمیب بو قوناخدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آی گوزل سلطان داریخمیشام سنه// \\قبریوه قربان داریخمیشام سنه// \\قالمیشام حیران داریخمیشان سنه// \\آرام جانیم// \\رحم ائله جانا بو غملی حالیمه// \\باخ اوزون بیردن جماله زردیمه// \\کربلا والله دوادی دردیمه// \\آرام جانیم// \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آدین حک اولوب بو دوداقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا// \\آیریلیق ابری یاغیر بو توپراقا// \\دای من هئچ یئر حرم دییر آقا// \\آند ایچیم قوی من او قانلی قونداقا// \\اؤلؤرم آقا// \\کربلاسیز من نه ائیلرم حسین// \\گور نجه قلبیم ائدیب ورم حسین// \\قیل اوزون حتما بو ایل کرم حسین// \\اؤلؤرم آقا// \\من ایراندایام سن عراقدا// \\من اوزاخدا سن اوزاخدا//
علیه‌‌السلام 🔹چه بگوید؟🔹 فاطمه مادر حسین و حسن گله کرد از وصال شیرازی گفت: ای آن‌که از برای حسین شعر نغز و چکامه می‌سازی! آفرین! از حسین من گفتی نیست اما مگر حسن پسرم؟ از غریب مدینه یادی کن! بگو از داغ پارۀ جگرم! شور شعر حسن گرفت وصال چشم او تا سحر ز غصه نخفت طبع ترکیب‌بندگوی زلال چند بندی رثای او را گفت گفت اما لطیف و در پرده محضر فاطمه ادب می‌کرد از همان لحظه‌ای سخن می‌گفت که حسن طشت را طلب می‌کرد چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد دید اگر شعر را ادامه دهد دل زهرا دوباره خواهد سوخت نه مگر قرن‌ها دل مادر از همین رنج‌های بی‌حد سوخت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر زخم، آن جسم را تصرف کرد؟ همسر مجتبی به شوهر خود کاسۀ زهر را تعارف کرد؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر خون دل‌ها به‌سان رود شده؟ زهر، سوزانده تار و پودش را چهره‌اش مثل تو کبود شده؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر از سپاه امام، غیرت رفت؟ جانماز و ردا و خیمۀ او در کف دوستان، به غارت رفت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر دل عالم به یاد او می‌سوخت؟ وقت تشییع، تیرهای حسد تن و تابوت را به هم می‌دوخت؟ چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد... 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
ای گل بستان آل مصطفی سبط پیغمبر امام مجتبی تو گلی از گلشن پیغمبری جان زهرا از تبار حیدری تو امام دومینی یا حسن سبط ختم المرسلینی یا حسن بر علی و فاطمه نور دو عین هستی زینب تویی جان حسین هر دلی با ذکر نامت منجلی بر تو مینازد گل عالم علی توکریم اهل بیت عصمتی دستگیر شیعیان امتی تو امامی مهربانی یاحسن باب حاجات جهانی یا حسن عالم هستی بود مهمان تو ریزه خوار سفره ی احسان تو ایکه هستی بر همه عالم پناه جمع ما را از کرامت کن نگاه با نگاهت کار عیسی می کنی بی عصا تو کار موسی می کنی با نگاهت از همه دل میبری خوب و بد ها را تو باهم میخری تو چوشمعی و منم پروانه ات از طفولیت گدای خانه‌ات سائلم در را به رویم باز کن این دلم آماده ی پرواز کن در مدینه آیم و مهمان شوم پشت دیوار بقیع گریان شوم حامل علم نبی قدرت رفیع قبر خاکی تو باشد در بقیع عالمی حیران بود از صبر تو غربتت پنهان بود از قبر تو دشمن بی دین شکسته حرمتت غربتت پیدا بود از تربتت بعد پیغمبر چه دیدی یا حسن از مصیبت ها خمیدی یا حسن دیده‌ای گلخانه را آتش زدند پیش حیدر خانه را آتش زدند دیده ای از خانه بالا رفته دود دیده ای رخساره ی مادر کبود دیده ای مادر شده نقش زمین پیش چشمان امیرالمومنین دیده‌ای مادر فتاده پشت در ایستاده خواهرت با چشم تر دیده ای غنچه ز شاخه شد جدا محسن شش ماهه گردیده فدا از پیمبر دشمن بی دین گسست پشت در پهلوی زهرا را شکست جای عرض تسلیت، حق نمک می زدند از کینه مادر را کتک گرچه زین درد و مصیبت سوختی درس صبر از مادرت آموختی زین همه رنج و محن خون شد دلت زهر آخر زد شرر بر حاصلت عاقبت شد قاتل تو همسرت آمده اندر کنارت خواهرت آمده عباس آن نور دو عین در کنار بستر تو با حسین سوختی از این همه رنج و محن خون قلبت ریخت در بین لگن جان خود دادی براه داورت سوخت از داغ غم تو خواهرت کاش ای مولای عالم در وطن نیمه ی شب دفن می شدآن بدن ای که بودی شمع جمع انجمن وقت تشییع جنازه یا حسن در کنار قبر یاس و یاسمن روز روشن تیرباران شد بدن ای گل زهرا (رضای) بیکسم مهر تو در عالم هستی بسم شاملم لطف خطاشوی شماست آرزویم دیدن کوی شماست 🏴🏴🏴🏴🏴خادم اهلبیت کمالی 🦋🦋🦋