.
#شور #حضرت_زینب
#وفات_حضرت_زینب
#سبک_صلوا_علیک
#آه_از_دلم
🔘🔘
☑️بنداول
آه از دلم میسوزه ای خدا
یک عمره با مصیبت وماتم
می میرم و دیگه راحت میشم
از دست این زمونه ی پر غم
لحظه های اخر
میسوزه چشام
یاده مادرو یاده کوچه هام
با بغض صِدام
یاده دستای بسته ی بابام
.......
یادم میاد مادرم رو زدن
یک عده بی حیا توی کوچه
با سیلی یا هرچی که می رسید
با چوب و باعصا توی کوچه
........
ای وای مادرم
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
☑️بنددوم
بسترَمِه زیر آفتاب داغ
تب دارم و میسوزم ازون تل
یادم میاد که بریدن سره
داداشم و تو گودیه مقتل
......
لحظه های اخر
یادکربلا
یاده گودیه داغه قتلگام
یاده عاشورام
یاده سرهای رونیزه هام
...
آتیش زدن به همه خیمه ها
نامحرما که به ما ها رسیدن
غارت میشد همه گوشواره ها
بعداز اونی که سرا رو بریدن
......
وای از دلم
#سبک_صلا_علیک
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
#شاعرسبکسازکربلایی_مجیدمرادزاده
.👇
.
#امام_زمان
#زمزمه
دلم از همه گرفته_به تو رو زدم دوباره
بیا این جمعه کنارم_هیچ کاری نشد نداره
میبینی با چشم خیسم_خیره ام به در، بیایی
جمعِ مهمونا که جَمعه_صاب خونه بگو کجایی؟؟
آقا با دیدن نامه م_میشه اشکای تو جاری
هر چی که بگی قبوله_نگو که دوسم نداری
هرکجا که رفتم آقا_ دست رد زدن به سینم
اومدم با دست خالی_روی ماهتو ببینم
تو برای ندبه خونا_ یاوری و سر پناهی
خونه مون باب دلت نیست_بمیرم برات الهی
بغضی که توی گلوته_نوکرو میکشه آقا
این روزا توی مدینه_مادرت ناخوشه آقا
مادرت جوونه اما_ جوونی که قد کمونه
میخاد از زمین بلندشه_ جلو حیدر،نمی تونه
#مرتضی_عابدینی✍
👇
2_5199410812090844689.m4a
8.59M
اجرای سبک
با صدای شهید حاج عادل رضایی
.
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#نوحه
سبک منم آواره بین کوفه
------------------------------
تماشایی شد حال زارم ، غریب و تنها جان سپارم
کجایی ای دار و ندارم ، حسین جان
بین دستانم پینه بسته ، شده زینب خیلی شکسته
شدم از هجران تو خسته ، حسین جان
حسین جان ، کجایی ببینی تو احوال من
به سینه بچسبانم این پیراهن ، شده وقت رفتن
شده تمام گیسوی من سپید
خبر نداری زینب چه ها کشید
مقابل من راس تو را برید
( یابن الزهرا مظلوم کربلا /۳)۲
-----------------------------
نرفته از یادم نگاهت ، خودم دیدم در قتلگاهت
گرفته نیزه راه آهت ، حسین جان
پر از خون شد ناگه دهانت ، زهم وامیشد استخوانت
ز بس با پا دادند تکانت ، حسین جان
واویلا ، ضریح تنت زیر دست و پا بود
سرغارت پیرهن دعوا بود ، سرازتن جدابود
به خاک صحرا پاشیده پیکرت
به روی نیزه آواره شد سرت
جدا جدا شد رگهای حنجرت
( یابن الزهرا مظلوم کربلا /۳)۲
-----------------------------
امان از شام و کوچه هایش ، دهان هرز بچه هایش
یهودی های یی حیایش ، واویلا
بگویم سربسته کلامی ، به ماها شد بی احترامی
نگاه معنی دار شامی ، واویلا
واویلا ، سرت را روی نیزه ها رقصاندند
به روی هوا آنقدر چرخاندند ، که عقده نشاندند
قیامتی شد برپا میان ما
به پیش چشم ترسان بچه ها
سرتو افتاد در زیر دست و پا
( یابن الزهرا مظلوم کربلا /۳)۲
-----------------------------
امان از دروازه ساعات ، تماشا شد ناموس سادات
گذر کردیم با چه مکافات ، واویلا
به محمل ها پنچه کشیدند ، به دور سرها میدویدند
ز بسکه نامرد و پلیدند ، واویلا
واویلا ، یکی زد صدا زخمیان خیبر
بگیرید همه انتقام حیدر ، خصوصا از آن سر
تمام سرها در کوچه ها شکست
شرار آتش بر جان ما نشست
دو چشم خود را سقا به نیزه بست
( یابن الزهرا مظلوم کربلا /۳)۲
#قاسم_نعمتی
.
.
#دوبیتی زبانحال #حضرت_زینب(س)
خودم دیدم گلم را سر بریدن
لباس یوسف من را دریدن
خودم دیدم علیِ اکبرش را
دراین صحرا به خاک و خون کشیدن
خودم دیدم اَقاقی گشت پرپر
تو گویی نیز باغی گشت پرپر
سرش پرخون، دو دستانش بُریده
وَ چشم مستِ ساقی گشت پرپر
خودم دیدم که قاسم روی خاک است
تنش هم غرق خون و چاک چاک است
خودم دیدم زِ تل عبداله اش را..
که روی پای مولایش هلاک است
خودم دیدم تمام صحنه ها را
علیِ اصغر و تیر جفا را
نه تنها قلب مولا و ربابه..
غم اصغر شرر زد کربلا را
خودم دیدم حسینم لاله گون بود
لبِ تشنه، لبِ دریای خون بود
خودم دیدم میانِ قتلگاهش..
که تیر و نیزه از جسمش برون بود
خودم دیدم تنِ شَه از قفا شد
تمامِ یار و اصحابش فدا شد
خودم دیدم که آخِر پیش زهرا
سرش هم بر سرِ سرنیزه ها شد
منی که دیده بودم در مدینه
شرار آتش و مسمار و سینه
ولی حالا میانِ کربلا زد..
به اهل و خیمه آتشها زِ کینه
منی که دیده بودم خون جگر را
میانِ تشت، لخته لخته خون ها
پس از اَندوهِ کوفه آه..دیدم
به بزم شام تشت و رأس مولا
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#مرثیه_حضرت_زینب
#شهادت_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
.
.
#امام_زمان
#وفات_حضرت_زینب
#مناجات_انتظار
برگرد ای مسیح نفس های فاطمه
به انتها رسیده دگر طاقت همه
بنگر نصیب شیعه شده درد لاعلاج
آقا به یک نگاه شما دارد احتیاج
تنها نگاه حیدری ات شد شفای ما
تنها شده ظهور تو درمان ما بیا
ای حق مدار ِ دار مکافات، العجل
بر انتقام ِ عمّه ی سادات، العجل
ای روضه خوان که از نظر شیعه غائبی
صاحب عزای حضرت امّ المَصائبی
هستی میان خطبه ی دردآشنای عرش
هستی مواظب دل ِ اهل عزای عرش
آرام میکنی دل تب دار عرش را
اما خودت همیشه شدی دائم البکاء
در طول سال صبح و مساء گریه می کنی
بر دردهای شام بلا گریه می کنی
از لحظه ای که عمّه گرفتار شام شد
خنده به روی لعل لب تو حرام شد
گویا که رفته روبه رویت بین شامیان
در بین رقص و هلهله های حرامیان
گویی مقابل تو سرش سنگ خورده است
او را عدو میانه ی بازار برده است
در مجلس شراب ،دلت رفته روز وشب
دیدی شبیه عمّه شکافی به روی لب
وقت نزول چوب به روی لب حسین
لطمه زنی به روی لبت مثل زینبین
آقا به حق عمّه ی قامت کمان بیا
از داغ روی داغ، گلش شد خزان بیا
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
روایت استفاده شده در شعر:
شیخ محمد باقر بیرجندى، صاحب كتاب كبریت الاحمر در كتاب كشكول خود چنین نقل كرد:
در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر علیه السلام را دیدم، بسیار غمگین و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس عرض كردم، چرا این گونه ناراحت و گریان هستید؟
فرمودند: امروز روز شهادت عمهام حضرت زینب علیهاالسلام است. از آن روزى كه عمهام زینب علیهاالسلام شهادت كرده، تا كنون، هر سال در روز شهادت او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مىكنند و آن چنان مىگریند كه من باید بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زینب علیهاالسلام را كه در بازار كوفه خواند، مىخوانند و مىگریند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نمودهام.
.
.
#امام_زمان
#حضرت_زینب
#عجل_فرج
خدا به اضطرار زینب عجل فرج
به قلب بی قرار زینب عجل فرج
به لحظه ی فرار زینب عجل فرج
به گیسوی سپید زینب عجل فرج
به حق دو شهید زینب عجل فرج
چقد بلا کشیده زینب عجل فرج
خدا به روضه های زینب عجل فرج
به درد بی دوای زینب عجل فرج
به زخم دست و پای زینب عجل فرج
به زخم رو جبین زینب عجل فرج
به قلب آتشین زینب عجل فرج
خورده کتک با کینه زینب عجل فرج
به چشم غرق خون زینب عجل فرج
به قامت کمون زینب عجل فرج
به داغ بی امون زینب عجل فرج
خدا به حق آه زینب عجل فرج
به جسم بی پناه زینب عجل فرج
به درد قتلگاه زینب عجل فرج
خدا به اضطراب زینب عجل فرج
به دست ِ در طناب زینب عجل فرج
مونده توی خرابه زینب عجل فرج
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.