.
#شور_امام_حسین
[بند اول]
باهات حرف دارم
منِ بیچاره
که دلتنگی از
صدام می باره
من هر روز هر ساعت هر ثانیه
تنگه دلم برا کربلا
بغلم کن تو گوشم بگو
اگه خسته ای بیا کربلا
من که تهش میمیرم برات
یا هیئت یا کربلا
حرفت شد گریم گرفت
مطمئنم دیدی
بدجوری خوردم زمین
میدونم که شنیدی
هروقت رسیدم ته خط
دیدم تو رسیدی
(حسین عزیزدلم)
[بند دوم]
به من میرسه
بزنم صدات
به تو میرسه
بمیرم برات
یادم دادن از قدیم هرچیزی
خوبه جدیدش الا رفیق
هرکی با هرکس دوسش داره
محشور میشه من با رفیق
وقتی میرن خانوادمم
سر مزارم بیا رفیق
دلواپس قبرم شدم
دلگرمی من باش
سینه قبرستون حسین
فکر سینه زن باش
وقتی میبندن کفن و
شاه بی کفن،باش
(حسین عزیزدلم)
به قلم:
#علیرضا_دهقانی ✍
.👇
.
#شور_حضرت_عباس
#شور_حضرت_رقیه
[بند اول]
روزِ محشر میدونم تویی رمزِ نجاتم
افتخارم همینه نوکرِ نوکراتم
مهرِ تو بی نهایت تو شدی تاج سرم
ذکرت و دم میگیرم حتی بعد مماتم
همیشه میگم یا ابوفاضل
زندگیم خوبه با ابوفاضل
تویی عمویِ باوفام،قمر قمر قمر
تویی کلیدِ حاجتام،قمر قمر قمر
(یا ابوفاضل مددی قمر قمر قمر)
[بند دوم]
میگم از دختری ک شده هسته اباالفضل
میگه اسمش رو هرجا میشه خسته اباالفضل
وقتی سرهای عدو میزنه مولا قمر
میگه بی بی رقیه ناز شَسته اباالفضل
دم اعجازم یا رقیه مدد
میخونم بازم یا رقیه مدد
بدم ولی صدام بکن،رقیه جان مدد
تو روضه ها دعام بکن،رقیه جان مدد
(رقیه جان رقیه جان مدد مدد مدد)
به قلم:
#سیدحسن_میرصادقی ✍
.👇
.
#امام_زمان
#فاطمیه
#زمزمه
۱۱۶۰
گل نرگس
بیا یک سر توی روضهی مادر
ببین تنها مونده فاتح خیبر
گل نرگس
کاش میشد که امروز
با صدا بگرییم
پیش تو بشینیم
با شما بگرییم
کاش میشد
با تو بزنیم به سر بیا
شیعه شده دربدر بیا
تا که تو نیای آقا هنوز
مادرته پشت در بیا
این روزا
که علی شده بی فاطمه
دل شما غرق ماتمه
یکی بهش تسلیت نداد
توو کوچه میخندیدن همه
****
نیمه جونم
با رفتنت به لبم رسید جونم
که از قبرت دور بشم نمیتونم
نیمه جونم
کی فکرشو میکرد
ای یار عزیزم
با دست خودم من
رو تو خاک بریزم
باید که
خاکو بریزم سر خودم
دیدم با چشِ تر خودم
مونده روی دیوار کوچه
جای سر همسر خودم
زینبت
چادر تورو داره به بر
میزنه به سینه و به سر
یادگاری از تو مونده است
خون تو مونده رو میخ در
****
تورو نشناخت
همونی که به کشتن تو پرداخت
در سوخته رو، روی تنت انداخت
تو رو نشناخت
قرآن علی رو
پشت در سوزوندن
کار مارو دیدی
به کجا کشوندن
رفتی و
چه اومد به حال و روز من
بغض کرده یه گوشهای حسن
بی اختیار از جا پا میشه
همش میگه مادرو نزن
یادمه
گفتی از حسین و جوشنش
از پارهگی های پیرهنش
مرکبا میان رو سینه و
چیزی نمیمونه از تنش
****
#محمود_اسدی_شائق ✍
👇
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#امام_زمان عج
#زمزمه
۱۱۵۳
بیا آقا
بیا امروز توی روضهی زهرا
بمیرم واسه غریبی مولا
بیا آقا
ای بود و نبودم
ای تمام هستم
ای ماه دل آرا
دلتنگ تو هستم
میبینی
مادرت افتاد از نوا
یابن الحسن ای آقای ما
کارش بهجایی رسیده است
که در نمیاد ازش صدا
****
گل حیدر
توی شعله سوختی و شدی پرپر
دیدم مونده بودی تو به زیر در
گل حیدر
دیگه نمیتونی
تو برخیزی از جا
ای پا به ماهم
کشتن تورو با پا
میمیرم
که میزدنت چه بی خبر
تورو میزدن چهل نفر
بخدا سرم تیر میکشه
آخه زدنت از پشت سر
میمیرم
توو شلوغیا میزد تورو
یه غلام سیا میزد تورو
غلاف و لگد به جای خود
با هیزم چرا میزد تورو
****
در افتاده
درو هل دادن که مادر افتاده
به زیر در زهرا با سر افتاده
در افتاده
دیدم که چل تن
با کینه رسیدن
ناموس علی رو
بین خون کشیدن
رد شدن
از رو دری که افروخته بود
از رو مادری که سوخته بود
انقد کوبیدن با پا رو در
که میخو به سینه دوخته بود
دیدم که
زخم پهلوی تو کاری بود
از سینهت خونابه جاری بود
یه جوری درفشار دادن
روی زمین از تو باری بود
****
چه غمگینی
چرا راه نرفته تو میشینی
مغیره داره دست سنگینی
چه غمگینی
این جدایی والله
سخته واسه حیدر
بیتاب حسینی
این ساعت آخر
قرارِ
بعدیمون توی گودال
کنار تن پامال
وقتی که حسین ما
از عطش میره از حال
میبینی
که برش میگردونن
تنشو میسوزونن
استخون سینهشو
نعل اسبا میشکونن
****
#محمود_اسدی_شائق ✍
👇
زبانحال حضرت ام البنین سلام ا... علیها
🎶سبک(منم باید برم آره برم سرم...
عبّاسِ من بیا / که لحظه های آخره
بیا عزیزِ من بیا / لحظه ی مرگِ مادره
چشمم به راهِ وُ / میگَرده دل سُراغِ تو
ببین که خونه مو/ ویرونه کرد، فِراقِ تو
زینب میگه زَدن/ لشکَریایِ بیحَیا
تنها شدی میگه/ /وَسطِ قومِ اَشقیا
میگم بیا ولی / زَخمات زیاده تو نَیا
امان امان امان /امان امان امان امان
جان اوستیم اوغول/سنه دلبستیم اوغول
چوخ اینجیدوب فلک/قلبی شکستیم اوغول
قالموب داخی دوزوم/حسرت باخیر یولا گوزوم
کرب و بلاده من/حیف اولسون اولمادیم اوزوم
دورت اوغلومون غمی/آناوی سالدی غصّیه
ایکاش اوغول صبا/حالیمی بیرسنه دیه
عبّاس آنان ئولور/یتیر اوزون مدینیه
امان امان امان /امان امان امان امان
اشکیله گوز دولوب/خزان گلوب گولوم سولوب
دیولّه قوللارون/فرات اوسته قلم اولوب
غمدن اوسانموسان/مشک اوخلاناندا یانموسان
آنان ئولیدی کاش/ربابیدن اوتانموسان
رقیّه دن سنی/قوشون خجالت ایلیوب
قولسوز گوروب سنی/نوفل شمادت ایلیوب
دَمیر عمودیله /سنه جسارت ایلیوب
امان امان امان /امان امان امان امان
ای قامتی رشید/یخدی سنی قوم پلید
ایلوبدی غیرتون/ام البنینی رو سفید
ای با وفا اوغول/وار دیلده چوخ نوا اوغول
شُکر اولسون،اولموسان/حسینیمه فدا اوغول
عطشانیدون ولی/سو وورمادون دوداقیوه
دوشنده توپراقا/زهرا گلوب سراغیوه
بَند اولمییدی کاش/اوزَنگی بیر ایاقیوه
امان امان امان /امان امان امان امان
اورک نوالیدی/باشدان باشا خیالیدی
هرکیم گلوب دیور/کیچیک قبرون صفالیدی
من(بیکَسم)آقا/دردیمه ایله سن دوا
بوشدور الیم ولی/وار باشدا شوق کربلا
۲۶ دسامبر، ۲۰.۳۹.mp3
6.61M
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_خانگی_
کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند
نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند
همه ساقیانی که صاحب سبویند
دخیل خرابات ام البنین اند
مریدان عباسِ او در دو عالم
به دنبال خیرات ام البنین اند
پسرهای او یار خون خدایند
دلیل مباهات ام البنین اند
پسرهای نور و تجلی نورند
تجلی آیات ام البنین اند...
به خورشید تابان قمرها می آید
به ام البنین این پسرها می آید
گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش
گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش
عصایی ندارد دم پیری حالا
نشانده زمانه به خاک سیاهش
امان از صبوری... کشیده قبوری
روی خاک و غربت گرفته نگاهش
خدای ادب شد، بصیر عرب شد
ولی بوده هر جا به زینب نگاهش
ندیده دو عالم، کسی جز یل او
که دامان زهرا شود قتلگاهش
بشیر از پسرهای او دم نزن تو
بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!
پسرهای او نذر راه حسین اند
قمرهای او نذر راه حسین اند
غرورش شکسته ولی بازویش نه
دلش گرچه خون شد ولی پهلویش نه
کسی دیده در بین خانه بیافتد
شراره به جان سر گیسویش... نه
کسی دیده در بین کوچه بیافتد
رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه
شده شوهرش را ببیند که از غم
گذارد سرش بر روی زانویش... نه
شنیده کسی که زن پا به ماهی
در سوخته بیاید سویش... نه
شده زیر در مادری باشد و بعد
کسی با لگد رد شود از رویش... نه
بهار دل آل حیدر خزان شد
قد فاطمه در جوانی کمان شد
محمدجواد شیرازی
۲۶ دسامبر، ۲۱.۴۸.mp3
6.67M
#روضه_حضرت_ام_البنین_
#سلام_الله_علیها
امّ البنین شدم که شوم یاور حسین
تاگل بیاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
--
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسر های فاطمه
هستند هر چهار پسر نوکر حسین
--
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
--
جریان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشم اند نه قوم بنی کلاب
اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتصاب
او هست یک تنه همه ی لشکر حسین
عهدی است بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دل بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب، لب انور حسین
--
کارش دگر نشستن در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمنده ی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین
--
دیگر مدینه خنده به لب های او ندید
او نیز مثل زینب کبری قدش خمید
گرچه صبوربود، کم آورد تا شنید
یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید
با دست اشاره کرد سوی دختر حسین
450.7K
#نوحه_واحد_سنگین
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
(ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا
ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ )۲
ام البنین دلش به شورُ شِینِ
ام البنین ذکرِ لبش دم همه دم حسینِ
می گفت به عباس پسرم ارباب تو حسینِ
تو شبهای غربتُ و غم مهتابِ تو حسینِ
(ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا
ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ ) ۲
یه کاروون برگشته اما بی سپاه ۲
یه آسمون ستارۀ بدونِ ماه ۲
براش خبر آوردن از کربلا
از علقمه ، از ماهِ نخلستونا
از سرایی که رفت رو نیزه ها
میگفت چهارتا پسرم فدای نور عینم
میگفت به زینب عزیزم بگو کجاست حسینم
(ام البنین فرشتۀ مهرُ وفا
ام البنین مادرِ مهربونیا ۲ ) ۲
زینب حالا دارِ میده شرحِ سفر ۲
با اشک میگه از چل تا شامِ بی سحر
(غریبونه گُلایِ یاسُ چیدن
ماهِ منُ به خاکُ خون کشیدن
پیش چشام ، حسینُ سر بریدن ...)۲
پیشونیِ حسینمُ با سنگاشون شکستن...
سر ابوالفضل تورو به روی نیزه بستن .....
اِی حسین
206.2K
#زمینه_حضرت_ام_البنین_سلام_اللّه_علیها
ای مادرم کنیز و بابای من غلامت
ای مادر ابالفضل جان ها فدای نامت
با اسم عباست خیلی گره وا شد
تا نذر تو کردم دردم مداوا شد
خالی نمیمونه هیچ سائلی دستش
تا سفره ی بی بی ام البنین هستش
تو دلبندی تو فرزندی
داری که ماه آسمون لقب داره
ماشاءالله بر تو مادر
از بس که بچه شیر تو ادب داره
یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل
یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل
ای مادرم کنیز و بابای من غلامت
ای مادر ابالفضل جان ها فدای نامت
عباس پهلوانت سقای کربلا شد
لب تشنه در شریعه ، دست از تنش جدا شد
شرمندگی میریخت از اشک عباست
تا حرمله زد تیر بر مشک عباست
بر فرق بشکسته وقتی عمود آمد
از روی زین بر خاک با سر فرود آمد
دریا دریا صحرا صحرا
می آمد از شریعه عطر بوی یاس
بوی زهرا در آن صحرا
می آمد از کنار پیکر عباس
یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل
یا سیدی ابوالفضل. یا سیدی ابوالفضل