.
#سرود
#ولادت_حضرت_زهرا
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_گل_من_چندین_منشین_غمگین
سرزده ماهی از سما امشب
آمد هستی پیمبر
بر خدیجه این نور حق باشد
هدیهای از سوی داور
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یا محمد(۲)
شهر مکه در مقدم زهرا
غرق شادی و سرور است
از سوی سرمد آمده آنکه
تفسیر کوثر و نور است
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یا محمد
از کرامات و لطف رحمانی
امشب بابا شده احمد
محور رخسارش بهر دیدارش
شادان شد قلب محمد
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یامحمد
شد خدیجه با شعف و شادی
محو رخساره ی مادر
دخت پیغمبر فاطمه باشد
سوی خدیجه نگاهش
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یا محمد
ماه تابنده چه درخشنده
سر زد امشب ز مدینه
آمده زهرا آنکه از سوی
خالق گشته بی قرینه
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یامحمد
شب میلادت کرده دل یادت
آمده سائل کویت
ای گل طاها فاطمه باشد
چون پیغمبر خلق و خویت
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یا محمد
ای امید جان جلوه ی جانان
امشب دادی تو پناهم
با تهی دستی شور و سرمستی
سوی تو باشد نگاهم
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یا محمد
ای حبیب من ای طبیب من
بر درد من تو دوایی
ای گل حیدر شافع محشر
بر من بنما تو دعایی
مصطفی تبریک مصطفی تبریک
تبریک تبریک یا محمد
#سرود
#ولادت_حضرت_فاطمه_زهرا #سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
.
#رحلت_حضرت_زینب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه - شهادت حضرت زینب سلام الله علیها - سبک یه کوچه همه زندگیِ منو...
یِه پیرْهن
رویِ سینهیِ بیقرارش میذاره
یه پیرهن
با این یادگارِ نگارش میباره
یه پیرهن
پر از خونِ پیکر پُر از روضهداره
یه پیرهن...
یه پیکر
پر از خون و بیسَر رویِ خاکِ صحرا
یه پیکر
که داغی شده بر رویِ قلبِ زهرا
یه پیکر
پیشِ چشمایِ خواهره رویِ خاکا
یه پیکر...
حسین جان حسین جان ٣ (۴)
یه خواهر
که از رویِ تل ماجرا رو میبینه
یه خواهر
میبینه نشسته یه ظالم رو سینه
یه خواهر
که دلواپسِ معجرِ آتشینه
یه خواهر...
یه معجر
که رویِ سرِ دختریه میسوزه
یه معجر
که سوغاتی از مادریه میسوزه
یه معجر
که دلواپسِش رویِ نیزه سَریه میسوزه
یه معجر...
یه نیزه
که بر رویِ اون رأسِ خونی نشسته
یه نیزه
سوارش سَریه که با سنگ شکسته
یه نیزه
شده خیره به خواهر و دستِ بسته
یه نیزه...
حسین جان حسین جان ٣ (۴)
#زمزمه #شهادت_حضرت_زینب
#حضرت_زینب #سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.👇
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سرود - میلاد (یادواره) حضرت رقیّه سلام الله علیها -
سبک لالایی...
لالایی گوهرِ بابا
لالایی کوثرِ بابا
لالایی دخترِ بابا
لالایی (۲)
لالایی وارثِ زهرا
لالایی نوه یِ مولا
لالایی عشقِ نوکرها
لالایی (۲)
لعنتِ حق به... آلِ امیّه
کارِ هر روزه روضه و گریه
با خدا هستم تویِ این خیمه
گِره وا می شه از کارام با یهِ...
ذکرِ این بانو... بی بی رقیّه
بانویِ دو عالم دخترِ نگاره
عموجون با خنده هاش پَر درمیاره
عمّه بَست نشسته پایِ گاه وُ واره
این فاطمه یِ شاه حیدری تباره
لالایی گوهرِ بابا
لالایی کوثرِ بابا
لالایی دخترِ بابا
لالایی (۲)
لالایی نم نمِ بارون
لالایی تینِ وَالزّیتون
لالایی غنچه یِ خندون
لالایی (۲)
لالایی قبله یِ احساس
لالایی عطر و بویِ یاس
لالایی رایة العبّاس
لالایی (۲)
چشمِ بارونی داره می خونه
دخترِ یاره درد و درمونه
حرمش واسَه م سر و سامونه
تویِ لشکرِ زینبیونه
شد علمدارِ کنجِ ویرونه
عشقِ عاشقایِ بی تابه رقیّه
تو شبِ غریبی مهتابه رقیّه
تو آغوشِ سقّا می خوابه رقیّه
فاطمه یِ بیتِ اربابه رقیّه
لالایی گوهرِ بابا
لالایی کوثرِ بابا
لالایی دخترِ بابا
لالایی (۲)
#یادواره
#میلاد_حضرت_رقیه #سلام_الله_علیها
#سرود
#حسین_ایمانی
.👇
نوحه۲۲
رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
الا ای همسرم تو رفتی از برم
کنار پیکرت نگر چشم ترم
عزیز مصطفی شدی از غم رها
گرفتم من عزا
آه و واویلتا(۳)
صفای خانه ام گل گلخانه ام
تمام عمر خود شدی پروانه ام
الانور بصر دلم شد پرشرر
روی از چه سفر
آه و واویلتا
تو رفتی و دلم ز داغت خون شده
ز داغت فاطمه نگر محزون شده
گل شرم و حیا تو رفتی با وفا
به سوی کبریا
آه و واویلتا
خدیجه همسرم تویی چون آفتاب
بریزد در غمت سرشکم چون گلاب
الا یار و حبیب شدم من غم نصیب زداغت بی شکیب
آه و واویلتا
زسوز هجر تو شدم غرق محن
تو را من با عبا ی خود کردم کفن
شده خونین دلم غم تو مشکلم
شرر زد حاصلم
آه و واویلتا
عدویت بارها شکسته حرمتت
گل گلخانه ام فدای غربتت
تو نور رحمتی فرشته سیرتی
سراپا محنتی
آه و واویلتا
دو تن داده به دین خدیجه اقتدار
تویی با ثروتت علی با ذوالفقار
تو یارم بوده ای قرارم بوده ای
کنارم بوده ای
آه و واویلتا
نوحه_رحلت_حضرت_خدیجه
#سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
#نوحه# رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
✨▪️🥀✨▪️🥀✨▪️🥀
سوز داغ خدیجه دل عالم شکسته شیعیان زین مصیبت نبی درغم نشسته خونجگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
تو عجب باصفایی همسر مصطفایی همچوزهرا و زینب همه امید مایی خونجگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
بر نبی در رسالت دونفر گشته یارش ثروت تو خدیجه علی با ذوالفقارش خونجگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
سوزد از غم پیمبر اشک غم ریزد حیدر زین مصیبت شکسته قلب زهرای اطهر خون جگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
گل عالم خدیجه جان خاتم خدیجه
از غمت گشته برپا شور ماتم خدیجه
خون جگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
ای امید محمد شدی راحت ز غم ها
می زند در عزایت بر سر و سینه زهرا
خون جگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
غم عالم به دوش است
همه جا این خروش است
همه با گریه گویند
از چه بانو خموش است
خون جگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
همسر باوفا و باصفای پیمبر
پیکر تو کفن شد باعبای پیمبر
خون جگر زین ماتم عظما
مصطفی و حیدر و زهرا
#نوحه_رحلت_حضرت_خدیجه
#سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
.
#نوحه
#زمزمه
#رحلت_حضرت_خدیجه
#سبک_سرلشکرو_آب_آورم
#حاج_رضا_یعقوبیان
دهم ماه رمضان خدیجه رفته از دنیا
از داغ همسر نبی خون شد دل آل عبا
ذکر پیغمبر اکرم گردیده آه و واویلا
واویلتا واویلتا (۲)
همسر ختم المرسلین رفته امشب از این جهان
راحت شود از درد و غم امشب رود سوی جنان
مکه چه غوغایی شده از سوز این داغ عظما
واویلتا واویلتا
حضرت خدیجه با ثروتش کرده یاری دین
در کنار ذوالفقار مولا امیرالمومنین
راضی از کار خدیجه گردیده خالق یکتا
واویلتا واویلتا
امشب از داغ همسرش قامت کمان طاها شده
هم ناله ی با مرتضی خونین جگر زهرا شده
از این مصیبت عظمی مکه شده غرق عزا
واویلتا واویلتا
زهرا ز داغ مادرش گردیده بی صبر و شکیب
از سوز داغ خدیجه گشته پیمبر غم نصیب
در کنار زهرای خود سوزد از این ماتم مولا
واویلتا واویلتا
مصطفی همراه زهرا غرق رنج و محن شده
با دست ختم المرسلین امشب غسل و کفن شده
این مونس و یار نبی رود به سوی کبریا
واویلتا واویلتا
در کنار پیکر او دیده گریان پیغمبر است
زهرای اطهر از داغ مادرخود خون جگر است
پیکر او کفن گردیده با عبای مصطفی
واویلتا واویلتا
#نوحه_رحلت_حضرت_خدیجه
#سلام_الله_علیها
#ماه_رمضان #بهار_قرآن
#مشهد_مقدس
.
.
|⇦•کریمۀ آلِ عبایی..
#سرود ویژۀ ایام ولادت حضرت معصومه (س) و #دهه_کرامت به نفسِ حاج مهدی رسولی
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
شبیه یک رویا، یِه رویای زیبا
نشسته یه مهتاب، رو دستایِ حورا
ملیکۀ دنیایِ بالا
دیگه می شینه جایِ زهرا
داره نماز شکر می خونه
فاطمه میونِ عرشِ اعلاء
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمۀ معصومه ..
خدا داده کوثر، به موسی بن جعفر
گُل باغ حیدر، شفیعِ به محشر
زِ تبار آلِ محمد
یِه خواهر آزاده اومد
تو خونۀ بابَ الحوائج
ملائکه در رفتُ و آمد
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمۀ معصومه ..
زدم دل به دریا ، حبیبی به دلها
بگفته امامت فَداها ابوها
کریمۀ آلِ عبایی
اسوۀ حجب و حیایی
به خدا میونِ قلبِ ایران
تویی که سفیرِ رضایی
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمۀ معصومه ..
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_مهدی_رسولی
#میلاد_حضرت_معصومه #سلام_الله_علیها
👇
.
#حضرت_معصومه #سلام_الله_علیها
ای غبار آستانت، آبروی اهل قم
داده زینت خاک زوارت بـه روی اهل قم
وصف تو محفل به محفل، گفتگوی اهل قم
روز و شب چشم عنایاتت به سوی اهل قم
آفتاب و ماه، تا در چـرخِ گیتی پرور است
سایه ی گلدستههایت بر سرِ اینکشور است
دخت موسایی و صد موسی مقیمِ طور توست
وسعت ملک خــدا، غـرق شعـاع نور توست
عصمت و تقوی و پاکی و شرف، منشور توست
قم اگر گردیده مشهور جهان، مشهور توست
نه فقط «موسیبنجعفر» را سرورِ سینهای
چـارده معصـوم را سـر تـا قدم آیینه ای
نخل موسـای ولایت، بـر نـدارد مثل تو
بعـد زینب فاطمـه، کوثـر ندارد مثل تو
هفتمین بحر شرف، گوهر ندارد مثل تو
حجت هشتم، رضا، خواهر ندارد مثل تو
چارده خورشیدِ خورشید آفرین را کوکبی
بر سـر دست پدر، هم فاطمه، هم زینبی
ای به جان و پیکر پاکت، سلام فاطمه
بضعـه ی پیغمبـر اکـرم، تمــام فاطمه
از دهـانت ریختــه دُرِّ کـلامِ فاطمه
بر تو چون زهرا برازنده است، نامِ فاطمه
گفتگویت یاد از «امّ ابیهـا» میکند
تا رضا روی تو بیند، یاد زهرا میکند
خاک قم بالد که دارد نقشِ جای پای تو
وحیِ مُنزَل جوشد از گفتارِ روح افزای تو
میبـرد دل از امـامـان هُـدا، سیمای تو
تـا صـف محشـر ســلام ا... بـر آبای تو
گـر جهان بـار دگـر «موسی بن جعفر» آورد
میتوان چون حضرت معصومه، دختر آورد
#حاج_غلامرضا_سازگار
.👇
4_5897585332630588438.m4a
2.3M
#شور
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
سبک این عشقی....
اَبَتاٰ
مَنِ الّذیٖ اَیْتَمَنیٖ
عجب لبا و دَهنی
آتیش به دلم میزنی
اَبَتاٰ
سر تو چه بد بریدن
اَسبا رو بدن دویدن
گیسویِ منو کشیدن
غروبی که از حرم رفتی دلم
مثلِ خیمههایِ شعلهور میسوخت
هرکسی سیلی میخورد چشماشو به....
نیزهیِ سرِ تو و قمر میدوخت
باباجون عمو نبود میونِ آتیش و دود
صورتم شده کبود تو محلّهیِ یهود
اَبَتاٰ یاحسین/۴/
چیزی از ....
دختر حرم نَپرسی
از معجری که میسوخته
رو مویِ سرم نپرسی
باباجون
از همسفرم نَپرسی
از گوشواره و گونهای
که داره وَرم نپرسی
هرجا خواستم سَرمُو بلند کنم
بادِ سیلی صورتِ منو گرفت
ضربهیِ دست حرامی همهیِ....
زیباییِ خندیدنمو گرفت
اَمان از زخمِ زبون سر گرفته بویِ نون
گلِ سرِ گیسویِ... خاکی شد لختهیِ خون
ابتا......
#شور #زمینه #شهادت #شام
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه #سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
.
#حضرت_سکینه #سلام_الله_علیها
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هرچند آمنهست و امینه، ولی حسین
نام تو را سکینهی خود کرده انتخاب
دربارهی مقام بلند تو گفتهاند؛
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را
شد "فخرةالنسا" لقب از "سیدالشباب"
از آن زمان که راویهی "شیعتی" شدی
دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب
در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم
شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب
درد تو را شنیدهام از سهلساعدی
داغ تو را گرفتهام از مجلس شراب
یادت نمیرود که رقیه گرسنه بود
اما دلش کباب شد از نفخهی کباب
"بس کن که نالهات جگرم را کباب کرد!"
این حرف را شنیدهای از فاطمه به خواب
رویش سیاه باد و دودستش بریده باد
هرکس که دستهای تو را بسته با طناب
هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است
هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب
یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد
گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب
سرهای غیرتی سر نی سنگ خوردهاند
تا دشمن از شما نتواند برد حجاب
با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟
وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب...
ای روضهخوان واقعهی کربلا بگو
با اشک خود چگونه بهپا کردی انقلاب
شأن تو باشکوهتر از حرفهای ماست
هرکس دروغ بسته به تو خانهاش خراب
ای ننگ بر تمام قلمهای روزگار
وقتی کم است نام تو در این همه کتاب
باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج
زیرا دعای خستهدلان هست مستجاب
#مجتبی_خرسندی
#غزل
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
.
۴
.
#نوحه
#زمزمه
#شب_رحلت
#حضرت_ام_البنین
#حاج_رضا_یعقوبیان
تو گل گلشن حضرت حیدری
بعد زهرای او بر علی همسری
مام عباس، ام البنینی تو
یار امیرالمومنینی تو
یا علی مولاآجرک الله(۳)
به فدای تو و شور و احساس تو
شد فدایی دین جان عباس تو
تو گل گلزار ولا هستی
همسر پاک مرتضی هستی
یا علی مولاآجرک الله
تو شنیدی شهید گل لیلا شده
تو ندیدی بدن اربا اربا شده
تو ندیدی حسین قامتش خم شد
در غم اکبر صبراو کم شد
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی شده غرق خون اصغرش
تو ندیدی ز کین پاره شد حنجرش
تو ندیدی بر دست بابایش
غرق در خون شد گل لبهایش
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی که شد دست عباس جدا
تو ندیدی که شد فرقش از کین دوتا
تو ندیدی در علقمه افتاد
چشم عباس بر فاطمه افتاد
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی شده کربلا دشت خون
تو ندیدی تن بی سر غرق خون
تو ندیدی حسین بر زمین افتاد
سر ببریده تشنه لب جان داد
یا علی مولا آجرک الله
تو شنیدی حسین و غم خواهرش
بدن بی سر و غرق خون پیکرش
تو ندیدی خون شد دل زینب
جان اوآمد بی حسین بر لب
یا علی مولا آجرک الله
همه گلهای تو پرپر از کین شدند
با سر و جان خود حامی دین شدند
حق کرم کرد ام الشهیدی تو
در صف محشر روسپیدی تو
یا علی مولاآجرک الله
همه ی عمر خود بودی درشور و شین
یاد علقمه و اشک چشم حسین
همه ی عمرت غصه میخوردی
عاقبت همچون گل تو پژمردی
یا علی مولا آجرک الله
شب رحلت تو خون شده دل ما
سوزد از داغ تو همه حاصل ما
از غم داغت همه می نالیم
تا صف محشر بر تو می بالیم
یا علی مولاآجرک الله
شهر یثرب شده از غمت کربلا
خانه ی مرتضی شده ماتم سرا
ای که سرتاپا روح احساسی
لحظه ی آخر یاد عباسی
یا علی مولا آجرک الله
#سبک_همه_جا_بروم
#نوحه_رحلت_حضرت_ام_البنین
#سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
۲۶ دسامبر، ۲۱.۴۸.mp3
6.67M
#روضه_حضرت_ام_البنین_
#سلام_الله_علیها
امّ البنین شدم که شوم یاور حسین
تاگل بیاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
--
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسر های فاطمه
هستند هر چهار پسر نوکر حسین
--
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
--
جریان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشم اند نه قوم بنی کلاب
اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتصاب
او هست یک تنه همه ی لشکر حسین
عهدی است بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دل بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب، لب انور حسین
--
کارش دگر نشستن در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمنده ی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین
--
دیگر مدینه خنده به لب های او ندید
او نیز مثل زینب کبری قدش خمید
گرچه صبوربود، کم آورد تا شنید
یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید
با دست اشاره کرد سوی دختر حسین