46.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسین
#جواد_مقدم🎤
ای گریه بر تو مایهی آرامشم حسین
ناز تورا به جانودلم میکشم حسین
با اشکروضه صبح من آغاز میشود
خیساست هرشب ازغمتو بالشم حسین
ای کاش مستجاب نگردد دعای من
غیر از زیارت است اگر خواهشم حسین
من ابر بغضهای فروخوردهام، که شد
نام تو بهترین سبب بارشم حسین
در این محیط فتنهوجنجالها فقط
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
اندازهی لیاقت هرکس بهدست توست
خاکم که بیتو لایق فرسایشم حسین
در اوج بیسوادیام استاد میشوم
وقتیکه میشود همهی دانشم حسین
دلبستهام بهلطفتو در امتحان عشق
آمادهی ورود به هر آتِشم حسین
#مجتبی_خرسندی ✍
.
🔸بزرگداشت ایام ولادت حضرت رقیه (س) 🔸
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حضرت_رقیه_س_مدح
جان و دل شاعر، پی الهام حسین است
وقتی که سرآغاز غزل، نام حسین است
چون آب که رفع عطش از تشنه نماید
آرام دلم نام دلآرام حسین است...
هر قاعدهای خورده بههم از سر لطفش
آزاد، اسيریست که در دام حسین است
در زمرهی شاهان و بزرگان شده مکتوب
هر نام که در دفتر خدّام حسین است
اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت
معيارِ خداوند اگر اسلام حسین است
آغاز خوش این است که با نام حسین و
پايان خوش آن است که با نام حسین است
با دست علیاکبر و با دست رقیه
رزق همه از سفرهی اکرام حسین است
آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد
ماه دوسرا، مهر جهانتاب، خوش آمد
بیتالغزل هر غزل ناب، رقیهست
خورشید علیاصغر و مهتاب، رقیهست
نزدیکترین راه به الله حسین است
نزدیکترین راه به ارباب، رقیهست
در باب برآوردن انواع حوائج
یکباب خدا دارد و آن باب، رقیهست
در زاویهی عرش خدا قاب بزرگیست
نامی که شده زینت اینقاب، رقیهست
در خلوت خود معتکفاند اهلِ محبّت
در مسجد این طایفه محراب، رقیهست
دردانهی ارباب که با دست اباالفضل
از چشمهی کوثر شده سیراب، رقیهست
حاجت طلبیدند از او عالم و آدم
زیرا که فقط مهر جهانتاب، رقیهست
او آمده و خستگی عشق به در شد
با خندهی خود امابیهای پدر شد
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
هر وقت نشستهست سر شانهی عباس
تقدیم شده منصب شاهی به رقیه
هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد
داده دل ما زود گواهی به رقیه
هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر
آورده هرآنکس که پناهی به رقیه
مدیون حسینیم که داده دل ما را
گاهی به علیاصغر و گاهی به رقیه
وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر
دهمرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه...
هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد
بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد
✍ #مجتبی_خرسندی
.
#مناجات_با_امام_زمان
#شعر
#زمینه
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا"
"عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما
همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا"
نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا"
نه کسی هوایی فیض رب، نه بهفکر واجبومستحب
"ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا
غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سالها
که هرآن صباح و هرآن مساء، بدل الدُّموعک بالدّما
گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟
تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی"
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ"
تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلحوصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ"
تو بیا و چارهی نو بساز، که به ما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ"
#مجتبی_خرسندی✍
#ماه_آخر #سال_نو
#امام_زمان
.👇
.
#امام_حسین
#مناجات
#شب_هشتم_رمضان
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است پیش تو و مادرت حسین
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد
خوشبختتر کسی که میان حرم گریست
گوشهبهگوشه کرببلا روضههای توست
اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست
یک قطرهاش شفاعت یومالورود ماست
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
در روز حشر حسرت بسیار میخورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
::
فرموده است: مرهم زخم دل من است
چشمی که در عزای علیاکبرم گریست...
#مجتبی_خرسندی✍
👇
Shab 12 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net] (1).mp3
6.85M
#مناجات_با_خدا
#حاج_محمدرضا_بذری
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
میشمارم باز جرم بی شمار خویش را
روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه
تیره کردم آسمان روزگار خویش را
هر زمستان رفت آمد یک زمستان دگر
چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را
هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست
کاش دستت میسپردم اختیار خویش را
از همان روز ازل باید خدایی میشدم
در حریم یار میجُستم دیار خویش را
کاش دست مهربانت سایه بان من شود
تا بپوشانم خطای آشکار خویش را
صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود
تا به سمت تو می اندازم گذار خویش را
تو یقینا میشناسی خوبتر از من مرا
من نمیدانم صلاح کار و بار خویش را
عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود
باز یادم میرود قول و قرار خویش را
کاش میفهمیدم این آلوده دل من نیستم
حال که عمری کشیدم انتظار خویش را
بسکه سر زد از من رسوا خطا و اشتباه
عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را
پیله کرده نفس اماره به جسم و روح من
کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را
آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط
در میان خلق کم کردم عیار خویش را
خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد
در عوض دادم دل شب زنده دار خویش را
چند قطره اشک و دست خالی و چشمان تر
با خودم آورده ام دار و ندار خویش را
بین زندان گناهم یاد تو افتاده ام
تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را
یا اله العالمین اغفر ذنوبی بالحسین
هر چه باشم روی لب دارم شعار خویش را
شعر: #مجتبی_خرسندی✍
#ماه_رمضان 1403
.
.
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت
#زمینه
🏴بند اول:
امون از این زمونه
یه عده بی بهونه
به پا کردن باز آتیش
دوباره سوخت یه خونه
اینبار، خونه ی، پسر زهرا رو، سوزوندن
بی حرمتیو، دیگه به آخرش، رسوندن
آقای ما رو، با حرف بد همش میخوندن
ای وای
«ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند
مثل حیدر در میان کوچه هایش می کشند
نامسلمانان به فکر سنّ و سالش نیستند
پابرهنه، بی عمامه، بی عبایش می کشند»
مظلوم (امام صادق ۳)
🏴بند دوم:
یه پیره مرد خسته
با یک قلب شکسته
رو خاکا پشت مرکب
میره با دست بسته
هر بار که زمین، میخوره می گه با چش تر
ای وای بمیرم، تو کوچه چی کشیده حیدر
وقتی که میدید، هی رو زمین میفته مادر
ای وای
«بی مروّت ها سوار مرکب و دنبال خود
پیرمردی را پیاده، بی عصایش می کشند
با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب
لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند»
مظلوم (امام صادق ۳)
🏴بند سوم:
دلش از غم کبابه
نفس واسش عذابه
میسوزه تا می بینه
جلوش جام شرابه
افتاده یاده، خیزرون و سر بریده
انگار که الان، وسط مجلس یزیده
می بینه قد، دختر فاطمه خمیده
ای وای
«روضه ها را در خیالش هی مجسم می کنند
از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند
زینت دوش نبی افتاده بی سر بر زمین
وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند»
«شاه غیرت روی خاک افتاده و بی غیرتان
نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند
چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند»
ای وای (حسین زهرا ۳)
شعر و ملودی: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
تضمین ها: « #مجتبی_خرسندی »
👇
1402122608.mp3
18.69M
#زمینه | دل و روح ما
#امام_زمان
جمعه۲۵اسفند۱۴۰۲
مداح : کربلایی #حسین_طاهری
دل و روح ما، سر و جان ما، لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا
عَظُمَ الْبَلاءُبَرِحَ الْخَفَا،"فرج" است راه نجات ما
همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راه و چاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، وَانْکشَفَ الْغِطَا
نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که وَانْقَطَعَ الرَّجا
گله و شکایت خویش را، دل تنگ من ببرد کجا؟
که تو مُسْتَعَانی ومُشتَکىٰ، وَ أَناالْمُعَوَّلُ فِيِ الرَّخا
نه کسی هوایی فیض رب، نه به فکر واجب و مستحب
ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب، توبیا که تازه شود هوا
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما، برکت بیار، که بِیُمْنِکَ رُزِقَ الْوَرىٰ
تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلح و صفا شود، بِجَمالکَ انکَشَفَ الدُّجىٰ
تو بیا و چاره ی نو بساز، که شود به ما در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز، وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ
#مجتبی_خرسندی
..............__________________
.
.
#ترکیب_بند
مدح و مرثیه #امام_رضا_علیهالسلام
و مختوم به دعا برای فرج #امام_زمان
به دست لطف تو معنای کم؛ "فراوان" است
که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است
زبان گریهی بیاختیار میگوید؛
"و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است
به کیمیای تو هر قطره میرسد به کمال
کنار آبخوری جام جم فراوان است
قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض
اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است
نمونهاند سلیمان و حاتم طائی
گدا برای تو از این رقم فراوان است
قسم به جان جواد تو میدهم گرچه
برای عرض نیازم قسم فراوان است
به شعر سادهی من هم صله عنایت کن
اگر چه دور و برت محتشم فراوان است
دودست خالی و بار گناه آوردم
به بارگاه تو آقا پناه آوردم...
دوباره عرضادب، عرضاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود؛ "سلام از دور"
"سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟"
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتبام، از دور...!
اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک...
اگرچه لطف تو بودهست مستدام از دور
امید ما کرم توست یا امام رضا
زیارت حرم توست یا امام رضا
خوشا به حال هرآنکس که شد مسافر تو
که جنّ و انس و ملک بودهاند زائر تو
تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد
که مشهدی شده و آمده مجاور تو
دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد
دمی که پر بزند در حریم طاهر تو
رضای توست رضای خدا امام رضا
گذشته است اگر از همه به خاطر تو
چقدر در دل خود با تو حرفها دارد
که بین قافیهها گم شدهست شاعر تو
حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما
به کافری هرآن کس که بوده کافر تو
به لطف توست که ما گریهکن شدیم آقا
هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو
اگرچه باعث خوشحالی است آمدنت
ولی برای تو سخت است دوری از وطنت
تو ای امام که از خاندان خود دوری
غریب و خسته و تنهاترین و مهجوری
جهان برای تو زندان تنگ و تاریک است
به این دلیل که از خانوادهی نوری
همین بس است برای غم تو ای آقا
که در پذیرش حکم خلیفه معذوری
چه صرفهایست در این منصب بلابهره
برای تو که ولیعهد میشوی زوری؟
چقدر تهمت بیجا زدند نامردان
ولی غمی به سلیمان نیامد از موری
شهادت است فقط ارث خانوادهی تو
تو نیز کشتهی زهر درون انگوری
برای گریه به مظلومی حسین از تو
رسیدهاست به ما روضههای مشهوری
تو مُشرِفی به غم کربلا، تو روضه بخوان...
تو روضهخوان حسینی، بیا تو روضه بخوان
دلم گرفته از این روزگار یابنشبیب!
ببین اسیر خزان شد بهار یابنشبیب!
بههوشباش که "اِن کُنتَ بَاکیاً لِشَّیء"
فقط برای حسینم ببار یابنشبیب
همان که از اثر تشنگی به چشمانش
شد آسمان و زمین چون غبار یابنشبیب
همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید
که شد به نیزه سر شیرخوار یابنشبیب
حجاب عرش خداوند بود عمهی ما
که شد به ناقهی عریان سوار یابنشبیب
از اهلبیت اسارت نرفته بود زنی
علیالخصوص در آن گیرودار یابنشبیب
ولی بدان پسرم انتقام میگیرد
کشیدهایم اگر انتظار یابنشبیب
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امام زمان
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام عزیزان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
اگرچه نیست، ولی لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
خدا کند که به او مژدهی ربیع دهند
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
دعا کنیم شب هجر را سحر برسد
زمان غیبت مولای ما به سر برسد
#مجتبی_خرسندی ✍
.
.
اشتیاق
مجموعهای از رباعیات #عرفه
رباعی۱
جاماندهام ازحالوهوای عرفه
فیض عرفات و ربنای عرفه
اما به طواف عشق محرِم شدهام
در ترجمهی فرازهای عرفه
رباعی۲
در دل گله از فراق دارم یارب
شوق سفر عراق دارم یارب
ذکرم شده "أَرْغَبُ إِِلَیْکَ" یعنی
خیلی بهتو اشتیاق دارم یارب
رباعی۳
در بند خداست بندبند بدنم
روحودل و جسموجان و اعضایتنم
شکر یکی از این همه هم ممکن نیست
گیرم که تمام عمر تسبیح زنم
رباعی۴
تا در قلبم به تو یقین دارم من
ازجانب تو حبل متین دارم من
هرچند که خالیاست دستم، اما
صدشکر که آزاده و دیندارم من
رباعی۵
بیلطف تو بیچارهام و رنجورم
از جنس سلیمانم و کم از مورم
خواهان منی اگرچه در خود غرقم
نزدیک منی اگرچه از تو دورم
#مجتبی_خرسندی✍
#امام_زمان
#دعای_عرفه
#روز_عرفه
.
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_هشتم
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است پیش تو و مادرت حسین
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد
خوشبختتر کسی که میان حرم گریست
گوشهبهگوشه کرببلا روضههای توست
اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست
یک قطرهاش شفاعت یومالورود ماست
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
در روز حشر حسرت بسیار میخورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
::
فرموده است: مرهم زخم دل من است
چشمی که در عزای علیاکبرم گریست...
✍ #مجتبی_خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
#سکینة_الحسین
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین
نام تو را سکینهی خود کرده انتخاب
دربارهی مقام بلند تو گفتهاند؛
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را
شد "فخرةالنسا" لقب از "سیدالشباب"
از آن زمان که راویهی "شیعتی" شدی
دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب
در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم
شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب
درد تو را شنیدهام از سهلساعدی
داغ تو را گرفتهام از مجلس شراب
آتش گرفت سینهی دشمن برای تو
حتی دل یزید شد از داغ تو کباب
"بس کن که نالهات جگرم را کباب کرد!"
این حرف را شنیدهای از فاطمه بهخواب
رویش سیاه باد و دودستش بریده باد
هرکس که دستهای تو را بسته با طناب
هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است
هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب
یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد
گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب
با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟
وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب...
ای روضهخوان واقعهی کربلا، بگو؛
با اشک خود چگونه بهپا کردی انقلاب
سرهای غیرتی سر نی سنگ خوردهاند
تا دشمن از شما نتواند برد حجاب
ای بشکند دهان قلمهای روزگار
وقتی کم است نام تو در این همه کتاب
شأن تو باشکوهتر از حرفهای ماست
هرکس دروغ بسته به تو خانهاش خراب!
باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج
زیرا دعای خستهدلان هست مستجاب.
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_ام_کلثوم_س_مدح_و_مصائب
همین که دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافیاست
همین که خون علی در رگش سرازیر است
ظهور دیگری از فاطمهست وقتی که
برابرش همهی فتنهها زمینگیر است
محال بوده که با کفر همنشین باشد
کسی که آینهی آیههای تطهیر است
اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال...
که شیر شیر بماند اگر به زنجیر است
هزار داغ به جانش نشست در یک روز
عجیب نیست اگر در جوانیاش پیر است
برای از نَفَس افتادنش همین کافیاست
که روبروش سری روی نیزه تصویر است
#مجتبی_خرسندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#علیاکبر_مُکاری 🎤
#زمینه_امام_سجاد
گریه، گریه، گریه...، کارت بوده سیسال
از بس گریه کردی، آخر رفتی از حال
با یاد سری که، رفته بود رو نیزه
با یاد تنی که، مونده بود تو گودال۲
هرجا دیدی آب، گریه کردی
با یاد رباب، گریه کردی
تو هر خلوتی، روضه خوندی
از بزم شراب، گریه کردی۲
«بهما تنها اهانتمیشد، ای کاش و جسارت نه!
شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه!
دریغا! کشتن یک طفل با تیر سهپر در جنگ
دل سنگ و مرام ننگ میخواهد مهارت نه!»۲
با گریه میگفتی، از جونودل؛ حسین
«کلّالبکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳
بند دوم
دنیا باخبر شد، از آزار کوفه
بد شد تا همیشه، حال زار کوفه
مردم گریهکردن، پای منبر تو
وقتی روضه خوندی، تو بازار کوفه۲
با بغض گلوت، گریه کردی
خوندی از عموت، گریه کردی
توی هر نماز، روضه خوندی
توی هر قنوت، گریه کردی۲
«اگرچه آیهی تطهیر بر روی زمین افتاد
ولی ای کاش با دستان مشتی بیطهارت نه!
نوامیس رسولالله در آن خیمهها بودند
به آتش میسپردم خیمه را اما به غارت نه»۲
داغ تو توی هر دل، شد مشتعل؛ حسین
«کلّالبکاء مکروه، الّا ۳
بند سوم
با این که به سختی، رفته بر تو ایام
زیر دِین حرفات، مونده دین اسلام
هرکس که دلیل، اشکاتو میپرسید
با گریه میگفتی؛ الشام، الشام، الشام!
روز وشب مدام، گریه کردی
با یاد امام، گریه کردی
با هر روضه که، یادت اومد
از بازار شام، گریهکردی۲
«به دیدار کریمبن کریمی رفت در گودال
نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت نه
بهسمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما
بشیر از ما خبر میبرد اما با بشارت نه!»۲
داغت شده عجین با، هر آبوگِل؛ حسین
«کلّالبکاء مکروه..
#مجتبی_خرسندی✍
.
#امام_حسن
کبوتریم و پی دانه ی امام حسن
رسیده ایم درِ خانه ی امام حسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
عجیب نیست اگر میشوند دشمن و دوست
اسیر لطف کریمانهی امام حسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانهی امام حسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانهی امام حسن
دل شکستهی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانهی امام حسن
فقیر بوده ولی پادشاه میگردد
گرفته هرکس عیدانهی امامحسن
به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم
اسیر قاسم دردانهی امام حسن
#مجتبی_خرسندی ✍
#امام_زمان
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
👇👇
.
#زمینه_امام_رضا
#امام_رضا_علیهالسلام
بند اول
سر بهسجادهی شکر میذارم
چون که آقا منو باز خریده
صدای دعاهامو انگار شنیده
بعد چنوقت غم دوری حالا
انتظار حرم سر رسیده
دل من بهصحنوسراتون پریده
ببین صحن چشمام پر از انتظاره
دوباره تو دستم بلیط قطاره
دیگه از دودنیا نه هیچی نمیخوام
آخه راهی مشهدم با رفیقام
"یارضاجان، رضاجان، رضاجان" ۳
بند دوم
فکر این که میبینم حرم رو
خوابُ از چشمای من ربوده
ببین زیر چشمام سیاهه کبوده
این درسته که گریه ثمر داشت
اما این کار اشکام نبوده
آقا مطمئنم که لطف تو بوده
اگرچه حقیرم اگه پر گناهم
ولی دلخوشم که تو دادی پناهم
نه کفتر، نه آهو، کلاغ سیاهم
ولی باز تو آقا، منو دادی راهم
"یارضاجان، رضاجان، رضاجان" ۳
بند سوم
وقتی که اولینبار به صحن
باصفای گهرشاد رسیدم
دیگه از بهشت خدا دل بریدم
تا چراغونیهای حرمرو
با چشای پر از گریه دیدم
تو رویا به شهر مدینه رسیدم
درسته که مشهد پر از شور و نوره
بقیع بیچراغه، بقیع سوتوکوره
چهارتا مزار بدون نشونه
با قبرای خاکی دلُ میسوزونه
"یاحسنجان، حسنجان ، حسنجان" ۳
#مجتبی_خرسندی ✍
#شهادت_امام_رضا
.👇
.
#شهادت_امام_حسن
بر درد دل مردم این شهر طبیب است
آنمرد که در خانهی خود نیز غریب است
از او نشنیدهست و ندیدهست بهجز صدق
دنیای پلیدی که فقط فکر فریب است
ای در پی معنای کرم آمده اینجا
هرخواستهای قبل سوال تو مجیب است
کُشتی که گرفتند خودش را به زمین زد
از کودکیاش در پی شادی رقیب است
تنهاست، که در لشکر طوفانزدهی او
نه عابس و نه حُر و نه جُون و نه حبیب است
پاسخ شده بر آن همه لطف، این همه غربت!
والله! عجیب است، عجیب است، عجیب است!
یکعمر به او طعنه زده جای تشکر!
آن را که از این سفرهی همواره، نصیب است
بر زخم دلش دیدن این صحنه نمک ریخت
بر منبر او قنفذ نامرد خطیب است
از زهر، جگرگوشهی زهرا جگرش سوخت
این رسم زمانهست؛ فراز است و نشیب است
حتی به دل قاتل خود نیز نظر داشت
از بس که رئوف است، کریم است، نجیب است
عمریست که از غربت او داغ دل ما
بیتیست که در ماه صفر نقش کتیبهست؛
«یارب ز سر لطف رسان مرگ حسن را
کز آتش کوچه جگرش غرق لهیب است»
#مجتبی_خرسندی ✍
#امام_حسن مجتبی_علیهالسلام
#بیست_و_هشت_صفر
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
.
#غزل_رباعی
#امام_رضا
ای آن که کار و بار تو مشکل گشایی است
در آستان لطف تو کارم گدایی است
از بس که مهربان و رئوفی برای تو
فرقی نکرده است که زائر کجایی است
دیدیم در نگاه بلند کبوتران
در این حریم اوج اسارت، رهایی است
ما صافوساده در طلب دیدن توایم
آقا قبول کن، دل ما روستایی است
دلهای عاشقان بلادیدهی تو را
از هرچه غیر دوست امید جدایی است
ما از عدم به عشق تو رفتیم در وجود
پیش از الست قدمت این آشنایی است
تنها نه این که حج فقیرانی ای امام
هرکس که زائر تو شود کربلایی است
شایستهی ثنا تویی و در ثنای تو
اول کسی که شعر سروده سنایی است
«دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
از جملهٔ شرطهای توحید
از حاصل اصلهای ایمان
همواره رهش مسیر حاجت
پیوسته درش مشیر غفران
مهرش سبب نجات و توفیق
کینش مدد هلاک و خذلان
از حرمت زایران راهش
فردوس فدای هر بیابان
ای کین تو کفر و مهرت ایمان
پیدا به تو کافر از مسلمان
در دامن مهر تو زدم دست
تا کفر نگیردم گریبان»
وقتی که مادر و پدرت شمس و نجمهاند
پر واضح است حاصلشان روشنایی است
از تو رسیده است به هر بیبها، بها...
هر شیخ در جوار تو شیخ بهایی است
با دست خالی آمدم و دست پُر شدم
سهم من از زیارت تو این رباعی است؛
دل خسته و روسیاه، با بار گناه
افتاده دلم به راه، با بار گناه
«چون ذره پِیِ کسب فروغ از خورشید
رفتم به پناه شاه، با بار گناه...»
#مجتبی_خرسندی ✍
#امام_رضا_علیهالسلام
.
.
|⇦•همدختر حسینی...
#روضه #حضرت_سکینه سلام الله علیه اجرا شده پنجم ربیع به نفس حاج محمدرضا طاهری
●━━━━━━───────
تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هر چند آمنه است و امینه ولی حسین
نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب
*آرامش دل ابی عبدالله بود این دختر، لذا وقتی گفت: بابا بیا بشین رو خاک کنارم، ابی عبدالله از اسب پیاده شد. گفت: بابا! دست یتیمی رو سرم بکش برو، ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن ،فرمود: "لاتُحْرِقی قَلبی"دلمو آتیش نزن عزیزدلم....*
درباره ی مقام بلند تو گفته اند
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دو عالم از سر ارج و بها تو را
شد فخرتُ النساء لقبش سیدُالشباب
*میگن کنار بدن بی سرِ ابی عبدالله،اینخانوم از هوش رفت. بعضیا نوشتن تو رویا ابی عبدالله گفت دخترم، وظیفه ای رو روی دوشت میگذارم...*
از آن زمان که راوی شیعتی شدی
"شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی"
*به دوستانم بگو هر موقع آب گوارا خوردن یاد من باشن....*
"اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني"
من حسین سر جدایم سر بریده از قفایم
*"فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی"بدونید من، نوه ی اون پیامبری هستم که بی جرم و گناه منو کشتن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی"وقتی هم به شهادت رسیدم اسباشون رو نعل تازه زدند بر بدن من با اسباشون رد شدند."لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی "ای کاش بودید عاشورا همتون میدیدید "کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی "بچه ام رو روی دست گرفتم طلب آب کردم.میدونید چطور جوابمو دادن؟
"و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ" آب طلب کردم تیر سه شعبه به گلوی بچه ام زدند"فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن"...*
شاعر #مجتبی_خرسندی ✍
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_سکینه
#روضه_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#برائتی
سلام بر دل پاک و به چشم بد لعنت
به هرکسی که هدايت نمیشود لعنت
قسم به اصل برائت که در کتاب خداست
به دشمنان خداوند، مستند لعنت
چقدر خوب! که هر روز قبل صد صلوات
به دشمنان بفرستی هزار و صد لعنت
به دشمنان نبی، دشمنان آلالله
به دشمنان، همه از مهد تا لحد لعنت
"مدد زغير تو ننگ است" پس بههرکسکه
گرفته غير علی از کسی مدد لعنت
به هر فراری غاصب که شد خلیفه بهزور!
ولی دوآیهی قرآن نشد بلد! لعنت
به هر حرامی پستی که بين هرکوچه
مسير را به زنوبچه کرده سد لعنت
به آن زنی که امام مرا اذيت کرد!
به آن زنی که به تابوت تير زد! لعنت
حسين! دشمن تو دشمن خداوند است
به دشمنان تو بیحد و بیعدد لعنت
برائت از دشمن از شعائرالله است
به منکران برائت الیألابد لعنت...
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
#کربلایی_جواد_مقدم 🎤
#مجتبی_خرسندی ✍
.👇👇👇👇
.
#وفات_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه_زمینه
#زمینه
بند اول
یه خواهر مضطر و حزینم
یه آرزو مونده توی سینه م
یه بار دیگه تو رو ببینم ۳ - رضا جان
جونمو به لب می رسونه
ندیدنت رضا جان
شوق تو منو می کشه از
مدینه تا خراسان
آتیش افتاده به جونم
دوری از تو می سوزونم
زیر لب به عشق دیدنت می خونم :
برای دیدنت چشم انتظارم
برادر ، برادر
خدا میدونه که طاقت ندارم
برادر ، برادر
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
بند دوم
زمونه چه پست و نابکاره
نذاشته برام یه راه چاره
نمیشه ببینمت دوباره ۳ - رضا جان
یاد تو می افتم رو دلم
آتیش غم می شینه
خیلی سخته خواهر نتونه
داداششو ببینه
بی تو از همه بریدم
آخرش تو رو ندیدم
کاش میدیدی چه سختی هایی کشیدم
غریب و خسته و دلخون و تنها
برادر ، برادر
ندارم طاقت موندن تو دنیا
برادر ، برادر
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
بند سوم
تو این دم آخری عمرم
نشست رو دلم یه کوهی از غم
دلم میگیره به یاد عمه م ۳ - رضا جان
می میرم برات و می بینم
به آرزوم رسیدم
اما شکر حق که سر تو
رو نیزه ها ندیدم
آخ بشم فدای زینب
رنج و غصه های زینب
می خونم من این شعرو به جای زینب :
گلی گم کرده ام می جویم او را
واویلا ، واویلا
به هرگل می رسم می بویم او را
واویلا ، واویلا
گل من یک نشانی در بدن داشت
واویلا ، واویلا
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
واویلا ، واویلا
"واویلا ، واویلا ، واویلا ، واویلا ۴"
#مجتبی_خرسندی ✍
.👇
.
#سید_حسن_نصرالله
هر جوانی «اسامه»وار به ما
یاد دادهست پیر بودن را
یادگار ازخودش گذاشتهاست
رازی از «بینظیر» بودن را
زده هرقرعه را بهنام خودش
اقتدا کرده بر امام خودش
به مرادش رسیده پس دارد
داغ ننگ اسیر بودن را
در سرش تا هوای اعجاز است
راهِ رفتن برای او باز است
میفروشد به سختی پرواز
لذّت گوشهگیر بودن را
هردلی دائماً پی نور است
تا حریم خداست، مستور است
آنکسی که گرسنه میخوابد
میبرد فیض سیر بودن را
در دفاع از شکوه باورها
میشتابد بهجنگ خنجرها
تا به ترسیدهها نشان بدهد
رمز و راز دلیر بودن را
درزمانی که تنبلی هنر است
هرکه فعّالتر غریبتر است!
میبرد هرکسی که میفهمد
خستگیناپذیر بودن را...
میرسد بانگ؛ «جاءَنصرالله»
عاقبت غالب است حزبالله
پس به لطف خدا تحمل کن
سختی در مسیر بودن را
هرکه در اینطریق، هادی شد
یکتنه پاسدار وادی شد
در همه عمر آرزو کردهست
«در رکاب امیر بودن» را
#مجتبی_خرسندی ✍
.
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
از بس که چون آبا و اجدادت کریمی
در کشورم معروف به عبدالعظیمی
تهران کنار تو صفایی تازه دارد
شکرخدا که در دل ایران مقیمی
سخت است داغ دوری اما بازهم شکر
چون کربلای مردم ما از قدیمی
شبهای جمعه با دم؛ یاربِّ یارب
در حال خوب زائران خود سهیمی
حال و هوای شهر بهتر میشود تا
از جانب کوی تو میآید نسیمی
ای صحنهای مرقدت علامهپرور
غار حرا هستی تو یا طور کلیمی؟
گاهی برایت شکوه میآریم، چون که
با هر دل غمدیدهای هستی صمیمی
هرچند جد اطهر تو بیحرم ماند
اما خداراشکر تو صاحب حریمی
✍ #مجتبی_خرسندی