سید محمدرضا نوشهور 4_5767193806311004312.mp3
زمان:
حجم:
19.5M
#شور| نقطه ی آخر بهشتم
#سیدمحمدرضا_نوشه_ور
دههسوممحرم۱۴۴۷
شور| اونی که نور واجبات
#سیدمحمدرضانوشه_ور
اونی که نور واجبات و شور نوافله حسینه
نقطهی آخرِ بهشتم عکس شمایله حسینه
شاه دنیا اباعبداللهِ
چشمای ما خاطرخواهِ تمثالِ ثاراللهِ
دَمِ مانا حسین، ضربانا حسین
تو مبارکترین غمی توی دنیا حسین
میخونه رگ رگم در خونت سگم
وَ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ اومدم یا حسین
ای جانم حسین ای جانم حسین
........
هر کسی میشه کربلایی
وجودش از گل حسینه
خلقت اگه یه کاروانه امیر قافله حسینه
راز دنیایی ای عشق تازه
هر لحظه اسمت اعجازه
عشقت ما رو میسازه
شاهِ دنیا اباعبداللهِ
چشمای ما خاطر خواهه
تمثال ثاراللهِ
همه هستم حسین
اگه مستم حسین
دلمو به نخ عبای تو بستم حسین
شه والا مقام واسه ی انتقام
روز رجعت بگو کنار تو هستم حسین
ای جانم حسین ای جانم حسین
.
#هفتم_صفر
#امام_حسن
ای باطن غم تو غم کربلا حسن
میراثدار غربت شیر خدا حسن
ای شاهد مصیبت فرق شکافته
ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن
ای زخمخورده، زخم زبان خورده از همه
سردار دست بستهی قحط وفا حسن
عمری اگرچه زیستی ای زادهی علی
هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن
بخشیدهاند مال، کریمان به مردمان
بخشیدهای تو آبروی خویش را حسن
هرگز نبود با تو ولی با حسین بود
هفتاد یار صادق و بی ادعا حسن
افتاد جسم قاسم و عبداللَهت به خاک
شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن
#میلاد_عرفان_پور✍
#شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
.
حاج سید رضا نریمانی4_5987999655546328108.mp3
زمان:
حجم:
34.75M
#امام_حسن
ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی
تو همان نَفخهی روحانیِ جان در بدنی
"عشق، رسواییِ محض است که حاشا نشود"
پس حسن گفتنِ ما تا به ابد شد علنی
ساکن کشور سرسبزِ حسنآبادم
با من انگار که هر جا بروم، هموطنی
این گدا جای غذا، مِهرِ تو را میخواهد
میشود گاهگُداری به دلم سر بزنی؟!
چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد
هیچکس مثل تو اینقَدر نشد خواستنی
خودمانی بگذارید بگویم اینبار
دست و دل بازِ مدینه بخدا عشق منی
احمد و حیدر و زهرا و حسینش یک سمت
تو گُلِ سر سبدِ شاکِله ی پنجتنی
نقشِ نامِ تو نشستهست میان دل من
"یا حسن" حک شده بر روی عقیق یمنی
آی دنیا بشناسید منِ مجنون را:
حسنیام، حسنیام، حسنیام، حسنی
قبر بی زائر تو بازترین روضه ماست
جان کعبه به فدای تو، غریبِ مدنی
زهر... نه..سیلیِ کوچه جگرت را سوزاند
دل تو بین گذر سوخت، عجب سوختنی
تیرها گرچه به تابوت، تو را دوختهاند
لااقل پیکرِ خونینِ تو دارد کفنی
#بردیا_محمدی✍
چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد
.
#روضه #امام_حسن
ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی
تو همان نَفخهی روحانیِ جان در بدنی
"عشق، رسواییِ محض است که حاشا نشود"
پس حسن گفتنِ ما تا به ابد شد علنی
ساکن کشور سرسبزِ حسنآبادم
با من انگار که هر جا بروم، هموطنی
این گدا جای غذا، مِهرِ تو را میخواهد
میشود گاهگُداری به دلم سر بزنی؟!
چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد
هیچکس مثل تو اینقَدر نشد خواستنی
خودمانی بگذارید بگویم اینبار
دست و دل بازِ مدینه بخدا عشق منی
احمد و حیدر و زهرا و حسینش یک سمت
تو گُلِ سر سبدِ شاکِله ی پنجتنی
نقشِ نامِ تو نشستهست میان دل من
"یا حسن" حک شده بر روی عقیق یمنی
آی دنیا بشناسید منِ مجنون را:
حسنیام، حسنیام، حسنیام، حسنی
قبر بی زائر تو بازترین روضه ماست
جان کعبه به فدای تو، غریبِ مدنی
زهر... نه..سیلیِ کوچه جگرت را سوزاند
دل تو بین گذر سوخت، عجب سوختنی
تیرها گرچه به تابوت، تو را دوختهاند
لااقل پیکرِ خونینِ تو دارد کفنی
#بردیا_محمدی✍
📋 چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد
#روضه_امام_حسن (ع)
چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد
اومد توو مدینه، اهل شهر شام بود؛ نمیشناخت امام حسن و. از بس که توو شهر شام رو منبرها سَبّ علی میکردند، سَبّ بچههای علی رو میکردند...
خیلی عجیبه! انقدر تبلیغ کردند؛ وقتی اومد از شهر شام توو مدینه وقتی امام حسن رو معرفی کردند هرچی از دهنش در میومد، خیلی بد و بیراه به امام حسن گفت.
آقا همین جوری نگاهش کرد، وقتی حرفاش، دشناماش، ناسزاهاش تموم شد؛ گفت ببینم انگار از لهجهت مشخصه اهل مدینه نیستی. گفت آری! من اهل مدینه نیستم، از شهر شام اومدم. گفت:« وقتی غریبهای جا و غذا نداری میای مهمون من بشی»؟!
دستش و گرفت بردش خونه بهش جا داد، غذا داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 تشت لخته خون
#روضه_امام_حسن (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
ابی عبدالله اومد کفن کرد، برادرش رو داخل کفن گذاشت. اولین بدنی که بعد از حضرت زهرا و امیرالمومنین « آخه اون دوتا بدن شبانه دفن شد، مخفی بود قبورشون، کسی نمیدونست قبور امیرالمومنین و حضرت زهرا کجاست. امام حسین تصمیم گرفت گفت:« میخوام روز بدن و بردارین، داداشم همینجوری غریب بود؛ وقتی زندگی میکرد غریبانه زندگی کرد؛ توو خونه همدمی نداشت. همسرش...
آقای من و تو روزه بود، با لب خشک اومد آبی بخوره، اومد کوزهی آب و برداشت، از تشنگی جگرش میسوخت. تا یه جرعهش و خورد دید این جگر داره بیشتر میسوزه. صدا زد زیبنبش و بدو بیا زینب! جگرم داره میسوزه.
همچین که خواهرس اومد دید هی داره به خودش میپیچه گفت:« زینبم! جگرم خیلی داره میسوزه؛ این آب و خوردم عطشم فرو بکشه ولی بدتر شد؛ حس میکنم جگرم پاره پاره شد.
سریع دوید، چی کار کنم داداش؟!
- سریع برو یه تشتی بیار. آخه چندین بار دیگه هم به آقا زهر داده بودند. خواهر میاومد تشت و میذاشت جلو امام حسن زهر و بالا میآورد راحت میشد.
این بارم گفت:« حالا زهر و بالا میاره راحت میشه. تشت و گذاشت جلو حسنش یهو داخل تشت و دید پُر خونه. لختههای خون داره از دهان مبارک امام حسن داخل تشت میریزه ؛ همچین که خونا رو داخل تشت دید صدای نالهی زینب بلند شد. دوید بیرون حسین و خبر کرد، عباس و خبر کرد؛ سریع این داداشا اومدن زیر بغلای خواهر و گرفتن؛ چی شده خواهر؟! چرا اینجوری بیتابی میکنی؟!
صدا زد:« حسین جان! داداشم داره خون بالا میاره، پارههای جگر حسنم و خودم دیدم».
چه خبره؟! زینب تشت خونی دیده، داخل تشت فقط لخته خون دیده، یکی نبود بگه زینب صبر کن! یه روزی میرسه یه تشتی توو یه مجلسی برات میارن وقتی داخل تشت و نگاه میکنی یه سر بریدهست....
تازه کار تموم نمیشه، سر داخل تشته. اون نامرد یه چوب خیزران طلب کرد، با این چوب به لب و دندان حسین میزد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#هفتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
تیرهها گر چه به تابوت تو را دوختهاند
لااقل پیکر خونین تو دارد کفنی
اشکهایش به مادرش رفته
سینهی پر شرارهای دارد
نه، به یک تشت اکتفا نکنید
جگر پاره پارهای دارد
از علی هم شکستهتر شده است
علّتش کینهها، حسادتهاست
غربت چشمهای مظلومش
سند محکم خیانتهاست
خواهرش را کسی خبر نکند
مادرش خوب شد که اینجا نیست
لخته خونها سر لج افتادند
هیچ تشتی حریف آنها نیست
از غرور شکستهاش پیداست
صبر همصحبت دل آقاست
من از چشم سر نمیبینم
کوچهای شوم قاتل آقاست
کوچهای تنگ، کوچهای تاریک
شده کابوس هر شب آقا
برگه را پس بده نزن نامرد
چیست این جمله بر لب آقا؟
از صدای شکستن بغضش
چشم دیوارها سیاهی رفت
مادرش راه خانهی خود را
تا زمین خورد، اشتباهی رفت
تا که باغش میان آتش سوخت
میلههای قفس نصیبش شد
کودکی نه بگو خزان بهار
پیری زودرس نصیبش شد
نفسش بند آمده ای وای
بخدا نای روضه خوانی نیست
شکر دارد که گوشهی این تشت
لااقل چوب خیزرانی نیست
راهمونو بست، فکرشو نمیکردم
مادرم نشست، فکرشو نمیکردم
گوشواره شکست، فکرشو نمیکردم
یکی نبود بگه نامرد بس کن یه زنه
فکرشم نمیکردم اینجور بزنه
قّدم نرسید آخر، حالا منم و حسرت
من موندم و یه کوچه من موندم و خجالت
آه مادر و نه نمیره از یادم
من دوشنبه رو نه نمیره از یادم
دیوار و سر و من نمیره از یادم
سند غربت بابام امضا شده بود
نه نمیره از یادم اون روی کبود
لبخند رو لبای بابامونو گرفتند
بی دینای مدینه دنیامونو گرفتند
روزگار من با غم دلم سر شد
حال مادرم هر دقیقه بدتر شد
درد پدرم دیگه چند برابر شد
نمیدونم چرا دستاش بالا نیومد
هی نفس نفس میزد حرفی نمیزد
سِنّی ندارم امّا موهام همه سفیده
دیدی سر جوونی ناموس ما شهیده
قدّم نرسید آخر حالا منم و حسرت
من موندم و یه کوچه من موندم خجالت
هیشکی نبود بگه این گل که پرپره
این زن که میزنی ناموس حیدره
از عمد مادر و پیش پسر زدند
از عمد با لگد محکم به در زدند
مادرم از قدیم میزد حرف
مادرم سر به زیر میزد حرف
مردک پست رذل سیلی زد
بی هوا با دو دست سیلی زد
بدن من شکسته از کوچه
مادرم تا نشست در کوچه
استراحت نداشت مادرمان
خواب راحت نداشت مادرمان
مادرم دل شکسته میخوابید
میشد از درد خسته میخوابید
با سر نیمه بسته میخوابید
اکثراً هم نشسته میخوابید
مادرم رفت و مادرم رفت و پیر شد بابا
بعد از آن سر به زیر شد بابا
****
خسته بود آقا تازه روی مرکبش نشسته بود آقا
میزدند سنگ سرش شکسته بود آقا
تنهای تنها بود تنهای تنها رفت
آروم جون من زیر دست و پا رفت
ای حسین، ای حسین
#روضه_امام_حسن
.👇
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Shahadat Peyambar_Imam Hasan1403_03.mp3
زمان:
حجم:
55.04M
تیرها گرچه به تابوت تو را دوخته اند
لااقل پیکر خونین تو دارد کفنی
#روضه_امام_حسن
Nariman Panahi4_5825451365484201237.mp3
زمان:
حجم:
6.13M
#شور
#حضرت_رقیه
کربلایی #نریمان_پناهی
#شب_سوم_محرم
بابا
از درد و غمِ تو می نالم
ببین که سوخته پَر و بالم
گریه زاری شده احوالم
ای وای ای وای ای وای ای وای
بابا
میریزه اشکام دونه دونه
نمیشه موهام دیگه شونه
آخه پُر از لخته ی خُونه
ای وای ای وای ای وای ای وای
سوخته موی تو، سَر و رویِ تو
سر تو بابا مگه کجا بوده
چرا زیرِ چشمای تو کبوده
ای وای ای وای ای وای ای وای
____
#بند۲
بابا
بار غم رو دوشم آووردم
نبودی چقد سیلی خوردم
خودمو به عمه سپُردم
ای وای ای وای ای وای ای وای
بابا
ببین چشم ترم میسوزه
بدجور بال و پرم میسوزه
داره موی سرم میسوزه
ای وای ای وای ای وای ای وای
چشم تو دور دید، با لگد کوبید
شبیه مادر پهلومو شکستن
می بینی دست و بازومو شکستن
ای وای ای وای ای وای ای وای
___
#بند۳
بابا
دستامونو بستن با طناب
میگه عمه با حال خراب
ما کجا و مجلس شراب
ای وای ای وای ای وای ای وای
بابا
می دونی که چقد عزیزی
می دیدم اشکِ غم میریزی
وقتی که شد حرفِ کنیزی
ای وای ای وای ای وای ای وای
چشم من گریون، دلِ عمه خون
دیدم با خیزران میزد به لبهات
خودم فهمیدم دردت رو از چشمات
ای وای ای وای ای وای ای وای
#روح_الله_نوروزی✍
#سجاد_نوروزی✍
.
4_5766956994699199166.mp3
زمان:
حجم:
1.19M
#زمینه_اربعین
#اربعین
#بیستم_صفر
چهل روزه که رو دلم مونده
داغِ عجیب عصــر عاشــورا
از نفس افتادم از اون وقت که
رو نیزه دید سر تـو رو زهرا
تو رفتی جون من به لب اومد
می بینی از غمت پریشونم
با چشم زار و قلب بی تابم
روضه ی قتله گاهو میخونم
مثه مادر خمیدم من
خدا میدونه که چی کشیدم من
*(حسینم وای حسینم وای) ۲
تنم داره می سوزه از زخمی
که دشمنت گذاشته رو سینم
چشامو تا رو هم میذارم باز
کابوسِ قتله گاهو می بینم
یادم نــرفته روی تل بــودم
الشّمرُ جــالسٌ علی صــدره
طوری زدن تو رو که معلوم شد
کینه هاشون از غزوه ی بدره
تنت اینجا سرت شامه
چهل منزل روبـروی چشمامه
*(حسینم وای حسینم وای) ۲
نمی دونم خبر داری یا نه
درِ خرابه نیمه شب وا شد
سرت همینکه با طبق اومد
دور و برم بدجوری بلوا شد
چشای تار دختــرت وقتــی
بــه حنجر زخمی تــو افتاد
سر تو رو گرفت تو آغوش و
جلو چشام بالا سرت جون داد
دلم خونه دلم خونه
سکینه از درد و غم پــریشونه
*(حسینم وای حسینم وای) ۲
#رضا_باقریان✍
#روح_الله_نوروزی✍
.
4_5985802573615993762.mp3
زمان:
حجم:
1.12M
﷽
#شور_امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
#هفتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#سبک_غریب_کشتنت
#بند۱
چرا کشتنت؟
به دستِ آشنا کشتنت
تو خونه از جفا کشتنت
اصلاً تو کوچه ها کشتنت
با زهر کشتنت
از روی کین و قهر کشتنت
آخر گرگای دهر کشتنت
تو کوچه های شهر کشتنت
غریب کشتنت....۳
تو رو کشتن یه عده تو مدینه
تو رو کشتن با میخِ توی سینه
#بند۲
حسن کشتنت
دیدی توی وطن کشتنت
با دستای یه زن کشتنت
آخر خونین دهن کشتنت
ز شر کشتنت
آقاجون خون جگر کشتنت
تو کوچه چل نفر کشتنت
تو خونه پشت در کشتنت
غریب کشتنت....۳
تو رو کشتن با زخم روی بازو
تو رو کشتن با یاد زخم پهلو
#بند۳
جوون کشتنت
با جعده بی امون کشتنت
تو خونه نیمه جون کشتنت
آخ با زخم زبون کشتنت
آقا کشتنت
با یاد کوچه ها کشتنت
تو کوچه زیر پا کشتنت
مادر میگه چرا کشتنت
غریب کشتنت...۳
تو رو کشتن با غصه های مادر
تو رو کشتن جلو چشای خواهر
#بند۴
چه بد کشتنت
با کینه و حسد کشتنت
واسه داد و ستد کشتنت
کنج حجره چه بد کشتنت
عجیب کشتنت
یه عده نانجیب کشتنت
مظلوم و بی حبیب کشتنت
ای آقایِ غریب کشتنت
غریب کشتنت...۳
تو رو کشتن با قلب زار و مضطر
تو رو کشتن یه عده مردِ کافر
#محمدصادق_باقی_زاده✍
#روح_الله_نوروزی✍
.