eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
﴾💞﴿ ﴿ ﴾ . . [🗣] از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت : [😋] محبوب تو زیباست [🌹] قشنـــگ است [😇] ملیح است [😲] اعضاۍ وجودم همه فریاد ڪشیدند : [😌] احسنت صحیح است [😍] صحیـــــح است [😚] صحیح است 😃👏 🤓👈 . . [🌎]ـتو مـــــرا جـــــان و جـــــهانے👇 ﴾💞﴿ @Asheghaneh_halal
•{☀️}• { 🕗 } . . [💚] مـــــا را ڪبوترانھ ، وفـــادار کردھ است [😍] آزاد ڪردھ است و گرفتــــار کردھ است [✨] بامت بلند باد ، ڪھ دلتنگــــۍات مـــــرا [😌] از هرچھ هست غیر تو بیزار کردھ است 😓 . . {🕊} حتمآ قــرار شاه و گـدا هستــ یـادتـانــ!👇 @Asheghaneh_halal •{☀️}•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•💚• •| 📿 |• اگہ‌کہ‌گریہ‌هاےتو جواب‌نداد،بگو "حسین" ذکر"حسین"تواین‌شباوسیلہ‌ےشفاعتہ💓° بدون‌ذکرِاو‌دلےعاشق‌وشیدانمےشه موندن‌پاےپرچمش،عاقبتش‌شهادتہ😍° شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم •🌸دعاےافطار🌸• 😌 😍 دم‌افطار‌فقط ذڪر حسین‌شیرین‌استـ👇 •💚• @asheghaneh_halal
°🐝| |🐝° 😜 اندُشتَلم تِشمت و دِلِفته؟؟ ☺️ آره. بدجور 😁 بِعِت نیمیدم. موخوام بزالم حلاجی بِفلوشم بدم تُمَت مومنانه. 😆 اده خیلی دوسدِس دالی عَلچی پول دالی بیال حلاجستون. 🤨 پول دالی دیده؟؟ 🤪 با بانکم هماهنگ کنم ؟؟ استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسـمت_دهم🦋🌱 به وضوح جمع شدن ناگهانی عضلات صورتش رادمنش را دید اما خی
[• 💍 •] 🦋🌱 حتی دور سر بستن روسری مارک دار ترکی که سوغات ارشیا از آخرین سفرش بود هم ،بهترش نکرده بود. تا کمی آرام می گرفت ،دوباره با یادآوری حرف های ناامید کننده ی وکیل بغضش می ترکید و دستمال کاغذی ها بود که زیر دستش پر پر می شد. دلش می خواست به ترانه حالی کند انقدر کنار گوشش با قاشق آن شربت بیدمشک لعنتی را هم نزند و پر حرفی نکند.اصلا اشتباه کرده بود که خبرش کرد باید تنها می ماند کمی! _ریحان جونم بلند شو عزیزم یکم از این بخور برات خوبه .انقدر این چند روز غم و غصه خوردی که آب شدی،گوشت به تنت نمونده. کاش یکم دستت نمک داشت حداقل!این ارشیا کجا می فهمه ارزش این همه دلسوزی رو .اصلا تو چرا کاسه داغ تر از آش شدی؟هان؟یعنی میگی شوهرت با اون همه دبدبه و کبکبه حالا وا داده و نمی تونه گلیمش رو از آب بیرون بکشه؟ داشت ترک های سقف اتاق را می شمرد، زیر نور کم آباژور! البته چشم هایش هنوز ضعیف بود اما عمق ترک وسیع تر از آن بود که ریزبینی بخواهد!دهان باز کرد و گفت: _چطور این همه ترک رو ندیده بودم؟باید شبا توی سالن بخوابم ،خطرناک شده اینجا! ترانه خندید و کنارش روی تخت نشست: _فعلا که بجای سقف اتاق،بدبختی هوار شده روی سرت خواهر من! دستش را روی پیشانی گذاشت و با بغض گفت: _لازم نیست یادآوری کنی که بدبختی سرک کشیده به زندگیم! _منظور بدی نداشتم‌ ببین، قرار نیست هر زنی با شنیدن مشکلات شوهرش اینطور زانوی غم بغل بگیره و فقط اشک و آه راه بندازه ! _چه توقعی داری؟که بخندم ؟یا راه بیفتم دنبال شریک کلاهبردار و فراری ای بگردم که نمی دونم چطور تمام دار و ندار و سرمایه ی ارشیا رو بالا کشیده و معلوم نیست کدوم گوری هست اصلا؟ شاید هم باید برم و چک هایی که قراره یکی یکی برگشت بخوره رو جمع کنم تا شوهرمو دست بسته و با پای گچ گرفته توی زندان و دادگاه نبینم؟! _چرا جوش آوردی و داد می زنی ریحان جان؟! سر دردت بدتر میشه ،اصلا حق با تواه و من ساکت میشم ببخشید خوب شد؟ خجالت کشید از این که صدایش را برای ترانه بالا برده و طوری با او برخورد می کرد که انگار مقصر ماجراست.دوباره چشمه ی اشکش جوشید و گفت: _بخدا هنوز از شوک تصادف بیرون نیومده بودم که امشب این همه خبر جدید و وحشتناک شنیدم .من ظرفیتم انقدر بالا نیست ،دق می کنم ! _چرا دق بکنی عزیزم؟ تو باید شاکر باشی که حداقل حالا ارشیا رو داری و بلای بدتری توی سانحه سرش نیومده.مسائل مالی که لاینحل نیست. _می دونم _اما ریحانه ،یعنی واقعا این همه مدت ارشیا در مورد مشکلات و قضیه ی کلاهبرداری افخم چیزی نگفته بود بهت _نه اصلا عادت نداره که بحث کار رو باره خونه ولی فکر می کردم که بدخلقی های بدتر شده ی چند وقت اخیرش بی دلیل نباشه. _نوید حتی اگر سرچهار راه به گداها پول بده هم به من میگه.برام عجیب و غیر قابل هضمه که یک مرد تنها این همه مشکل رو به دوش بکشه و عجیب تر اینکه تو هم هیچ چیزی نفهمیدی! _از بس احمقم ترانه ،من هیچ وقت زن خوبی برای ارشیا نبودم،اگر بودم انقدر آدم حسابم می کرد که ورشکست شدنش رو بگه حداقل! • • ادامھ‌ دارد...😉💕 • • نـویسندھ: الهـام تیمورے 😎🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌸 🌿 🍃 @asheghaneh_halal 💐🍃🌿🌸🍃🌼
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #ٺـاپـروانگے↯ #قسمت_یازدهم🦋🌱 حتی دور سر بستن روسری مارک دار ترکی که سوغات ارشیا از
[• 💍 •] 🦋🌱 نیاز داشت به دست محبتی که ترانه بر سرش می کشید... _اینطوری نگو خواهر گلم .شاید دلایلی داشته که ما بی خبریم .بنظرم فعلا مشکل اصلی رو گم نکنیم بهتره _یعنی چی؟ _میگم یعنی بهرحال تو تازه متوجه شدی که ارشیا ورشکست شده و شریکش بعد از چند سال سابقه ی دوستی و همکاری قالش گذاشته و نیست و نابود شده،مگه نه؟ _اوهوم _از اون طرفم شوهرت چند روز پیش برای دیدن کسی که نمی دونیم کی بوده با سرعت و عصبانیت سمت فرودگاه می رفته که تصادف می کنه.تمام داستان همینه،اتفاقی که امکان داره برای هر آدمی بیفته.منتها چیزی که الان اهمیت داره پیدا کردن راهکاره برای کمک به ارشیا نه چیز دیگه! _چه راهکاری؟ارشیا تمام عمر در نهایت شرافت کار کرده و با زحمت پول روی پول گذاشته _چه خبرته بابا؟مگه من میگم بیا بریم گدایی که جیغ جیغ می کنی؟! _کاش بابای ارشیا زنده بود ترانه!اون تا قبل از فوتش حامی خوبی بود اما همین که از دنیا رفت ،بقیه افتادن روی ارث و میراثش بدبختی اون خدابیامرزم تمام اموالش رو به اسم مه لقا کرده بود! همین باعث شد که اون فکر کنه تسلطش روی بچه ها از قبل بیشتر شده .اما تو که می دونی ارشیا هیچ وقت وابسته ی مادرش نبود که مثل اردلان گوش به فرمانش باشه _آره ولی خب الان... _الانم که اوضاعش بهم ریخته مطمئنم بازم راضی نمیشه بخاطر پول و کمک ،دست به سمتشون دراز کنه .من مطمئنم! _پس یعنی هیچ توقعی از سهم خودش نداره؟ _همون سالی که مادرش کوچ کرد و از ایران رفت ، اتمام حجت کردن .ارشیا گفت که همه جوره می خواد استقلال داشته باشه... ترانه از جا بلند شد و گفت : _کلا از خانوادش دل بکن پس ،اینطور که پیداست خودت باید یه کاری بکنی _چه کاری؟ _منم نمی دونم اما بالاخره باید‌ یه راه چاره ای باشه ! با چهره ای متفکر از اتاق بیرون رفت و ریحانه را با ذهنی مشوش تنها گذاشت تمام شب‌ را بی خوابی کشیده و فقط غصه خورده بود.بهتر از هر کسی‌ اخلاق همسرش را می شناخت و‌ مطمئن بود بخاطر غرورش کمک هر کسی‌ را قبول نمی کند! تازه آفتاب زده بود که دوش گرفت و‌ با این که گرسنه بود اما بدون خوردن صبحانه به بیمارستان رفت. دیروز عصر با بهانه ی خستگی بعد از چند روز مداوم در بیمارستان بودن به خانه رفته بود ... ارشیا نباید می فهمید که دیشب با رادمنش ملاقات داشته و حالا از همه چیز باخبر شده! هنوز هم به اعصابش مسلط نشده بود ، حس می کرد امروز حوصله ی سلام کردن به پرستارها را هم ندارد اما مجبور به حفظ ظاهر بود. پشت در اتاق 205‌ لحظه ای ایستاد ، نفس بلندی کشید و به آرامی در را باز کرد توقع داشت ارشیا مثل روزهای قبل در این ساعت خواب باشد اما بیدار بود و چشم‌در چشم شدند مثل کسی که کار بدی کرده و منتظر توبیخ است، هول کرد و دستپاچه گفت : _س..سلام ...بیداری؟! بدون اینکه پاسخی بدهد سرش به سمت پنجره چرخید . خوب بود که بیشتر از این دقت نکرده بود اگرنه حتما متوجه اوضاع بهم ریخته اش می شد چادرش را در آورد و روی مبل چرم کنار تخت انداخت .همیشه و همه جا دور و بر ارشیا چیزی از جنس چرم بود انگار ! وسایلی را که آورده بود با سلیقه توی یخچال گذاشت دلش سکوت می خواست ،خداروشکر که همسرش کم حرف بود! _کجا بودی؟ همچنان که خودش را مشغول نشان می داد،بی تفاوت گفت : _پیش ترانه ،کمپوت می خوری یا آبمیوه؟ _رو دست ! متعجب برگشت و پرسید : _چی؟ • • ادامھ‌ دارد...😉💕 • • نـویسندھ: الهـام تیمورے 😎🖐 🚫⇜ ...🚫‌ 🌸 🌿 🍃 @asheghaneh_halal 💐🍃🌿🌸🍃🌼
[• #آقامونه😌☝️ •] •|° ‌بهار در نظرم🌸 °|• ‌غیرِ رنگ‌وبوی تو💚 •|° ‌نیست!✋ ۱۴ ثانیه به عڪس☝️🥰 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #بیدل_دهلوی /✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(736)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🦋•° Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
﴾☔️﴿ ﴿ ﴾ . . ﴿ السلام علیڪ یا صاحب‌الزمان🍃 ﴾ [ ] [ ‼️] {😍} همھ هست آرزویم {❤️} ڪھ ببینم از تو رویۍ . . ﴿😓﴾ اگرڪھ‌خیسھ‌چشم‌تو، گنــاه از منھ👇 ﴾☔️﴿ @Asheghaneh_halal
4_5983503271464011242.mp3
3.34M
°💓|💌° {💚•بنده هاےخوب خدا!!! {☔️•در این ایام لبریز از نور و مناجات،خوندن دعاے زیباے مجیر فراموش نشه. 🌸 دلبرےڪن‌براے‌دلـ💕•ــدار☺️👇 @asheghaneh_halal °💓|💌°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| 📿 |• |•✨ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ مِنْ أَسْمائِكَ بِأَكْبَرِها وَكُلُّ أَسْمائِكَ كَبِيرَةٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِأَسْمائِكَ كُلِّها✨•| 🌸• .خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق بزرگ‌ترین مرتبه از نام‌هایت و همه مراتب نام‌هایت بزرگ است خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همه مراتب نام‌هایت..🌸• [💚]ــــــر [🦋]ــــا 🌙| رزق سحرهآ بر اهلِ بڪا دواستـ👇 ✨| @asheghaneh_halal
○●○ 🍃🌸 . . {🌌} سحر چهـ۱۴ـاردهم {🌕} ماھ شبیہ تو شدھ {😇} حضرتِ مــاھِ {😍} بنۍهاشمیون {❣} یا عبـــــــــاس 🍃 . . ∫💞∫ جانےدوبارھ بردار‌، با ما بیا بھ پابوسـ👇 🍃🌸 @asheghaneh_halal ○●○
|•✨•| چهاردهم، مَـ🌙ـہ بہ مَهۍ وَصل شده استـ😍 همـہ عـشـقـش شده کہ شـِبْہِ ابوالفضل شده استـ😌 •🍃دعاےروز ماه خــدا🍃• 😉 دلتـ|💓|ــو؛وصل‌کن‌بہ‌خــدآ |•✨•| @asheghaneh_halal
[•🌈•] [ بہ‌گیسویت‌! کہ‌ازسویت‌بہ‌دیگرسو‌ نتابم‌رُخ!گرم‌صدبار‌ چون‌گیسو‌بہ‌گردسربگردانۍ! ] 🌸🍃 😍🍃 🤩🍃 Γ🌤• Eitaa.Com/AsheghaneH_halal . .
•~• 💕 •[ ]• . . 😉/° خیلی سریع همه چیز اتفاق افتاد. نه لباسی خریدیم و نه جشن خاصی. آخر احمد خیلی وضعیت مالی خوبی نداشت. 📆/° نهم دی‌ماه سال ۱۳۶۲ عقد کردیم و مرداد ۱۳۶۳ من به خانه او رفتم. چهار ماه بعد از ازدواجمان عملیات بدر شروع شد. 💚/° فکر می‌کردم خیلی آمادگی شهادت یا مجروحیت او را دارم. خیلی به احمد وابسته بودم. تازه فهمیدم بدون او زندگی برایم سخت می‌شود. 🌹/° بعد از تولد فهیمه خودش را به تهران رساند؛ به راحتی می‌توانستی شادی را در چشم‌هایش ببینی. ☺️/° گفت: «دوست داشتم فرزندم پسر بود تا او را برای کمک به اسلام به جبهه بفرستم». با مهربانی گفت:«مهم این است که بتوانی مؤمن و مؤدب تربیتش کنیم فرق نمی‌کند دختر باشد یا پسر…» 🌼🌿 . . •[👀]• درگیر یڪ نگاھِ تو شد ، روزگـار من👇 💕 @Asheghaneh_halal •~•
[• ♡•] تا ڪے [تـ❤️ـو‌] را میان [قنوتـ✨ـم] صدا ڪنم؟ وقتش [رسیـ🕛ـده] دست گلے دست و [پـ💐ـا] ڪنم 🏃‍♂ مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃 🍃 #چفیه و لـبخندت :)💔 داغے ڪه سرد نميشـود... #سردار_دلهـا #شهدا‌را‌یاد‌کنیم‌باذکرصلوات •|🕊|• @Asheghaneh_halal 🍃 🌷🍃
تحدیر جز 14.mp3
4.61M
••🍃🎙•• 🌙: تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖 بھ صورت تحدیر(تندخوانے) [• جزء چهاردهمـــ •] @asheghaneh_halal ••🍃🎙••
[• 💭 • ] . . برای سلامتی و عافیت کامل عزیزان مبتلا به کرونا و بخصوص سلامتی یکی از خادمان عزیز و بزرگوارمون و به نیت (ع) ختم ۱۱۸ سوره حمد و ۱۱۸ سور قدر رو نذر میکنیم☺️... یاعلی مومن و مومنه🤲🏻🌹 تعداد سوره هایی که تلاوت میکنین رو به آیدی زیر ارسال کنین👇 😇 @SadatBanoo_1995 . . ڪار بـــرای امام زمانم خستگـــے ندارد😍👇 🎁| @Asheghaneh_Halal 🌟🍃| @Heiyat_Majazi 💞| @Rasad_Nama
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
l|🍲|l آش جو🍲 مواد لازم برای 4نفر: زعفران به مقدار لازم پیاز بزرگ ۳ عدد برنج ۶۰ گرم سبزی (آش) ۲ کیلوگرم جو (به صورت پوست کنده) ۲۵۰ گرم نخود و لوبیا و عدس ۶۰۰ گرم گوشت (بدون استخوان) ۵۰۰ گرم نمک و فلفل و زرد چوبه به مقدار لازم طرز تهیه: ۱- گوشت را در ظرفی جداگانه به همراه افزودنی هایی مناسب(مثل برگ بو،پوست پرتقال،فلفل دلمه ای و ...) آبپز كنید و سپس بكوبید یا رشته رشته كنید. ۲- ظرفی مناسب انتخاب كنید و در آن مقداری روغن بریزید و اجازه دهید روغن كاملا داغ شود سپس پیازهای خردشده(بهتره نگینی نباشه و كمی بلندتر خرد شده باشه)را به روغن اضافه میكنیم و در اصطلاح پیازداغ میكنیم. ۳- چند دقیقه قبل از آماده شدن پیازداغ همه حبوبات را بدون اب به پیازداغ اضافه میكنیم و چند دقیقه ای هم میزنیم.و سپس برنج را به مواد اضافه میكنیم(بدون آب). ۴- پس از گذشت مدتی سبزی ها را به مواد اضافه میكنیم و خوب مخلوط میكنیم.از خرد شدن برنج نترسید خوب آشه دیگه! ۵- گوشت پخته شده را به مواد اضافه میكنیم و خوب هم میزنیم و آب جوش را به قدری به غذا اضافه میكنیم كه روی مواد را كاملا بپوشاند و حتی كمی بالاتر هم باشد.حالا زیر شعله را كم كرده و از شعله پخش كن هم استفاده میكنیم و به اش زمان میدهیم تا خوب بپزد.و در انتها كمی روغن را داغ كنید و زردچوبه و نعنا داخلش ریخته و پس از مدت كمی تفت دادن به آش اضافه كنید. ۶- برای تزیین میتوانید از كشك،كشك مخلوط شده با زعفران (رنگ زرد زیبایی دارد)،ماست چكیده،حبوبات پخته شده،نعنا داغ به همراه زردچوبه و ... استفاده كنید. •• افطارے امروزتو نذر شهید[حسین هریری]ڪن.. کدبانـ|😌|ــو جـانـ😉✋ l|🍲|l @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾💞﴿ ﴿ ﴾ . . {✨} روزھ ام با ربنّاے {😋} دیدھ‌ات وا مے‌شود {🙄} العجب از آن همھ {❣} ذڪرے ڪھ در {👀} چشمان توست 🤗 . . [🌎]ـتو مـــــرا جـــــان و جـــــهانے👇 ﴾💞﴿ @Asheghaneh_halal
🌼🕊•}° روزهاے هفته را با عشق تو سر مےکنم°{📆• تا به جمعه مےرسم احساس دیگر مےکنم°{💚• حس دیدار تو درمن جمــعـه غوغا مےکـند°{💫• جمعه ها چشمان خود را حلقه بر در مےکنم°{🚪• @asheghaneh_halal 🌼🕊•}°
•💚• •| 📿 |• حسینے کہ سرها ڪف پاے اوستـ😇•| روے لب‌هاے اوستـ😍•| •🌸دعاےافطار🌸• 😌 😍 دم‌افطار‌فقط ذڪر حسین‌شیرین‌استـ👇 •💚• @asheghaneh_halal