eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.5هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
∫°⛄️.∫ ∫° .∫ 🖤🍃 تو را کـوثـر لقـب داده خـدا، خیـر کثیـرے تو بہ غیــر از تو کسی تأویـل اعـطینا نخواهـد شـد 🖤🍃 ✍🏻سید علیرضا شفیعی Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°⛄️.∫
◦≼☔️≽◦ ◦≼ 💜≽◦ . . ○👀🥀○ حـالا ڪہ نیسـتـے ! ‌○☝️🏻☺️○ بہ همیـن دلخـوشـم گلـم ○🌨☂○ بـرف آمـده سـت و ○🏙👣○ شهـر پر از رد پاےِ توسـت ... . . ◦≼🍬≽◦ زنده دل‌ها میشوند از ؏شق، مست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◦≼☔️≽◦
•‌<💌> •< > . . ♥️/ حاج مھــد؎ خیلے بہ من احتــرام مےگذاشت و اهـل بھــانہ‌گیر؎ نبود؛ اوایل ازدواج‌مان تجــربہ‌ام در خانہ‌دار؎ و آشپز؎ ڪامل نبود. حاجے ماڪارونے را خیلے دوست داشت. 🍝/ یڪ روز ظھــر پیشنھـاد داد ماڪارونے درست ڪنم. گفتم: در پختنش خیلے وارد نیستــم. گفت: عیبے ندارد، من تا حــدود؎ بلدم و ڪمڪت مےڪنم. 🥘/ قابلمہ‌ا؎ را رو؎ اجـاق گاز گذاشتیم و ماڪارونےها را داخلش ریختیم. در قابلمہ را هم گذاشتیم و منتظر پختنش شدیم. 😰/ وقتے در قابلمہ را برداشتم، دیدم ماڪارونےها بہ هم چسبیــده بودند و هیچ شبـاهتے بہ ماڪارونے نداشتند. 😓/ رفتــار حاجے خیلے بزرگوارانہ بود. اصلا چیز؎ نگفتنـد؛ اتفــاقا از غـذا هم تعریف مےڪردند و مےگفتند: بہ‌بہ! چقـدر خوشمــزه است. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
﴾🏴‌‌‌‌﴿ صدا گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه آهسته آهسته 🖤 💔 ﴾🏴﴿ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
مداحی_آنلاین_راهمونو_بست_امیر_برومند.mp3
7.04M
﴾🏴‌‌‌‌﴿ من با ڪـه گـویم این ڪـه بهارم خزان شده ماهـم به خاڪ تیره غربـت نهان شده بانوے بـے نشان ڪه به هرسو نشـان ز اوست رفت از بَرم به قامت همچون ڪمـان شده😭💔 🖤 💔 ﴾🏴﴿ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
﴾🏴‌‌‌‌﴿ ▪️محتشم شعری دِگر از جنس ِعاشورا بساز فاطمیه شورشی عظما به خلق عالم است.. 🖤 💔 ﴾🏴﴿ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.| |• 😇.| . . از امام حسن علیه السلام پرسیدند: آقاجان دخترمو به چه ڪسی بدم؟!⁉️ امام فرمودند: به شخص دیندار❗️ پرسیدند: چرا دیندار؟!😇 امام فرمودند: اگر ڪسی دیندار باشه و دختر شما رو بپسنده بهش احترام می‌زاره...🙃 تازه اگر از دختر شما خوشش نیومد بهش ظلم نمےڪنه...🙄 بادیندار ازدواج ڪنید😍 . . |•🦋.|بہ دنبال ڪسے، جامانده از پرواز مےگردم👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |•👒.|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🖤•🍁• بین دوراهۍ زندگـــی چطور تصمیـم میگیر؎؟!💔 [ دستـم پُره چــون شمارو دارم ..] 🥀 🖤 [ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ] •🖤•🍁•
[🖤] وسـط روضـه حاج آقا گفت: شبـای فاطمیـه خیلی خاصه میپرسین چرا؟ دیدین دهه‌ی محـرم چقـدر هیئتـا شلوغه ولی فاطمیـه خلـوته... دیدین اگه تو خونه مادرتون، خواهرتون، همسرتون باشه رفیقتون رو نمی‌برین خونه یا اگه ببرین اونایی که بهشون اعتماد دارین رو میبرین تو خونه؟ شبـای فاطمیـه هم حسنیـن، رفیق خودیارو میارن تو مجلسِ مـادر :') حـالا رفیــق من اگه امشب رفتی هیئت یا هندزفری گذاشتی با مداحی و روضه گریه کردی اگه لباس مشکی‌تو پوشیـدی🖤 بدون شمـا رفیقِ مشتـیِ آقای امام‌حسیـن هستی🙃🙂💔 💔 🍁/ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal [🖤]
∫°🍂.∫ ∫° .∫ . . قطعا والا ترین و بهترین الگو برای زندگے زناشویے، زندگے زیبای حضرت زهراۖ و امیرالمومنین هست. با نگاه به زندگی این زوج میتونیم بهترین زندگے رو بسازیم. شهادت مادر سادات رو به محضر امام زمان و همه دوستداران حضرت تسلیت میگم🥀 . . ∫°🖤.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍂.∫
ZohrFatemieh2-1397[05].mp3
7.25M
↓🎧↓ •| |• . . دیدی‌چجوری‌زهرا‌مو‌کُشتَن‌؟! آه‌از‌دنیا.. من‌خونه‌خراب‌‌میشم‌با‌این‌غم؛برگرد‌زهرا.. . . •|💚| •صد مُــرده زنده مےشود، از ذڪرِ ( ؏)👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ↑🎧↑
﴾🏴‌‌‌‌﴿ نیمی‌ازماراخدا درفاطمیه‌ساخته... 🌿 🖤 💔 ﴾🏴﴿ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]• •[ 🖤]• صنوبرے‌ ڪہ‌خمیده🥀... •[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •[🎨]•
﴾🏴‌‌‌‌﴿ - پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد … پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟ گفت : سربند یا زهرا ! گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟ گفت : نه ! آخه من مادر ندارم ....💔 🖤 💔 ﴾🏴﴿ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲‌🌹❳◉ ◉❲‌ 💌❳◉ . . عاشق شوید مثل علی؏ شبیہ فاطمہ'س'..♥️ . . ◉❲😌‌❳ ◉ چــون ماتِ ، دگر چہ بازم؟!👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◉❲‌🌹❳ ◉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴾🏴‌‌‌‌﴿ حضرتِــ‌مادر❕ فراموش نمی‌ڪنیم که آخرین وصیت‌تان، سلامی بود که به ما فرزندانتان ابلاغ نمودید. رسم ادب نیست که بی‌پاسخ بماند سلام چنین مادری، با چنان اوضاعـی . . 🖤 💔 ﴾🏴﴿ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
﴾🏴‌‌‌‌﴿ فکر‌کن‌بچه‌هاباتابوت‌مادر ازدرخانه‌رفتن‌وبدون مادربرگشتن شبابایدبدون‌مادربخوابند؛ شنیدیددیگه؟! خانه‌بدون‌مادربی‌روح‌وسرداست:))‌💔 🖤 💔 ﴾🏴﴿ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_چهل‌وچهارم ] ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ _میگما فاطمه!
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] روز های بعد هم همراه فاطمه بودم، تقریبا کل روستا را با او گشتم، بعد هم چیز هایی که می خواستم را نشانم داد ، این هم مزیت دیگر این سفر بود ، پیدا کردن دو دوست ! سر دوشیدن شیر هم که مرده بودیم از خنده، مخصوصا فاطمه که شیطنتش گل کرده بود و حرف ها و کار های مرا سوژه می کرد. غروب سومین روز ، بر خلاف همیشه در ساحل شلوغ دریا نشسته بودیم ، صدای بازی و فریاد های شادمانه کودکان در موج های آب گم میشد ، فاطمه می گفت انگار صدای زندگی است ! با اینکه می خندیدیم اما انگار هر دو یک جورایی تحت تاثیر غروب خوشرنگ دریا به فکر رفته بودیم ، سقلمه ای به پهلوی فاطمه زدم : فاطمه چته ؟! چرا هیچی نمیگی؟! سعی کرد لبخند بزند و نگاهم نکند: خوبم ! _ مادرم همیشه می گفت دروغ گناه کبیره اس ، منم هیچ وقت دوسش نداشتم ولی خب یه باری مجبور شدم ، الانم یه جورایی عذاب وجدان دارم نه به خاطر گناهش ؛ به خاطر اینکه احساس میکنم خود واقعیم رو زیر پام گذاشتم . به طرفم برگشت : همین که عذاب وجدان داری یعنی پشیمونی دیگه! چیزی نگفتم ، پشیمان بودم ؟! من که داشتم روی همین دروغ می ماندم و می خواستم روی همین دروغ زندگیم را بسازم ! _ فاطمه بگو چته دیگه نفسی از ته دلش کشید : بحث یه راز پنهونه ؛ ولی میخوام بهت بگم، بین خودمون بمونه جونِ فاطمه هیجان زده شدم : باشه باشه بگو دوباره نگاهش خیره غروب شد: تازه رفته بودم دانشگاه ، یه دوست داشتم به اسم مهسا ، خیلی مهربون بود در عرض چند ماه کلی صمیمی شدیم با هم ، یه برادر داشت به اسم مهدی _خب ! بحث جالب تر شد که صورتش را نمی دیدم اما صدایش می لرزید : چند باری که خونه مهسا اینا رفته بودم دیده بودمش ، پسر سر به زیر و مسئولیت پذیر و مهربونی بود ، بدون اینکه بفهمم عادت کرده بودم به دیدنش... به کار هاش ، به حرف هایی که از مهسا می شنیدم راجبش سرگرد بود ، یه سالی که گذشت مامانش با مامانم حرف زده بود راجب خواستگاری ؛ رو پا بند نبودم از مهسا پرسیده بودم و فهمیده بودم که خود مهدی خواسته ، خلاصه ... دو روز مونده بود به خواستگاری که ... مکث کرد و ادامه نداد : فاطمه جون به لب شدم ، چیشد ؟! پشت سر هم نفس عمیق کشید تا لرز صدایش قابل کنترل باشد : غروب بود منم اومده بودم کنار دریا عین امروز ... دل تو دلم نبود هی روز خواستگاری و عروسیمون رو تصور می کردم و بی خود می خندیدم ولی ته دلم یه جور شور می زد ولی خیال بافی هام نمیزاشت فکر کنم به این دلشوره بی موقع... [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_چهل‌وپنجم ] روز های بعد هم همراه فاطمه بودم
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] مهسا زنگ زد بهم ، با شوخی و خنده جوابش رو دادم ولی مهسا مثل همیشه نبود ، صداش گرفته بود ، من هم زدم به فاز شوخی؛ پرسیدم شاه دوماد کجاست ؟! که زد زیر گریه ، دلم ریخت اصلا ... چند ثانیه ای دوباره مکث کرد ایندفعه دیگر چیزی نپرسیدم. دوباره خودش شروع کرد : گفت ..گفت ...مهدی رفته بود ماموریت بعد ماموریت دیگه ازش خبری نشد ، نه از خودش نه حتی از خبر.. شهادت و پیکرش.. ! ریحانه نمیدونی چه حالی بودم اون روزا ، اگه شهید میشد و مزاری داشت انقدر نمی سوختم ، ولی هیچکس از مهدی خبر نداشت انگار آب شده بود رفته بود زمین ... دلم می سوخت ، همه رویاهام جلو چشمام نیست و نابود شد .. *مهدی نیومده ، رفته بود ! * انگار تموم امید منم همراه مهدی گم شده بود ! من لیسانسم رو تو رشت می خوندم ، مهدی هم اهل رشت بود شش ماهی صبر کردیم هیچ خبری نشد ، اون ماموریت مربوط بود به یه باند بزرگ قاچاق اعضای بدن ..همکاراش می گفتند شاید شهید شده و پیکرش رو .. اینجای حرف هایش که رسید بی محابا زد زیر گریه ، دلم گرفت برای وضعیتش، کوه صبر بود این دختر ... _ یه سال که شد ، دیگه طاقت نیاوردم انتقالی گرفتم و رفتم تهران ، سخت گل بی بی رو راضی کردم ، با مهسا کلا ارتباطم رو قطع کردم ، دیدنش عذابم می داد ، یه دفعه بریدم از هر چی که مربوط میشد به مهدی، دیگه هیچ وقت سراغ غروب دریا نرفتم ، موندم تهران و فوق لیسانس رو هم اونجا قبول شدم ، الان هشت ساله ، هشت سال از رفتن مهدی گذشته رفتن که نه گم شدنش، هیچ خبری دیگه نشد ازش هی خودم رو غرق کردم تو درس و دانشگاه؛ فکر می کردم با دوری از شمال و درس خونی فراموشش میکنم اما ....مهدی جلو چشمام بود همیشه .. بغلش کردم ، اشک هایش دلم را می سوزاند ، گریه ام گرفته بود ، دل سنگ که نبودم ... یک ساعتی را همان جا ماندیم ، بعد هم هر کدام سوی خانه خود رفتیم ، امشب هر دویمان به خلوت نیاز داشتیم ، اما خلوت فاطمه زیاد درد داشت ! [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
'🏴 #چالش_فاطمـے '↩️شرڪت ڪننده‌: 9⃣6⃣ چند روز دیگه می‌شه سومین فاطمیه‌ای که خارج از دنیای این پای
سلام و خداقوت به دل و قلبهای عاشقتون و همنفسیِ شما تو این چالشِ بُزرگ به نامِ مادر ..ﷺ زمان شرکتِ شما در این چالش بزرگ به پایان رسید🌹 پنج روزِ باقی مانده، شرکت کننده ها برای ویوی بنرهای چالششون تلاش کنن ان شاالله هرکسی مستحقش هست جز نفراتِ برتر این چالش ارزشی بشه☺️🌹 ان شاالله دعای مادر بدرقه‌ی راهِ تک تکِ عزیزانی باشه که با وجودشون به این چالش صفا و گرما بخشیدن. چندتا بنر باقی مونده رو میفرستیم، ولی دیگه زمان شرکت به پایان رسیده و هیچ بنر چالشی بعد از امشب در کانال قرار نمیگیره🌹
'🏴 '↩️شرڪت ڪننده‌: 0⃣7⃣ صدایش زده‌ام مادر، از مادرم بیشتر .. '🥇نفر برتـر: کتیبه‌ی حضرت زهرا س' '🎁به نفرات دوم تا هَشتم نیز جوایزِ نفیسے اهداء خواهد شد. '📲براے‌شرڪت‌‌درچـالش👇🏼 '🏴 Eitaa.com/joinchat/2754019330C3ded5d8d29 '🎬اولین‌ چالش‌ِ بزرگ فاطمے‌ در‌ ایتا☝️🏼
'🏴 '↩️شرڪت ڪننده‌: 1⃣7⃣ من به هرکوچه‌ی‌ خاکی که قدم بگذارم، ناخودآگاه به یادِ تو می‌افتم مادر.. '🥇نفر برتـر: کتیبه‌ی حضرت زهرا س' '🎁به نفرات دوم تا هَشتم نیز جوایزِ نفیسے اهداء خواهد شد. '📲براے‌شرڪت‌‌درچـالش👇🏼 '🏴 Eitaa.com/joinchat/2754019330C3ded5d8d29 '🎬اولین‌ چالش‌ِ بزرگ فاطمے‌ در‌ ایتا☝️🏼
'🏴 '↩️شرڪت ڪننده‌: 2⃣7⃣ فاطمیه‌ که می‌شود، زیاد دست‌ روی سینه‌ بگذارید و سلام‌ کنید به حضرت علے'ع؛ این‌ روزها کسی جواب‌ سلام‌ علی را نمی‌دهد.. '🥇نفر برتـر: کتیبه‌ی حضرت زهرا س' '🎁به نفرات دوم تا هَشتم نیز جوایزِ نفیسے اهداء خواهد شد. '📲براے‌شرڪت‌‌درچـالش👇🏼 '🏴 Eitaa.com/joinchat/2754019330C3ded5d8d29 '🎬اولین‌ چالش‌ِ بزرگ فاطمے‌ در‌ ایتا☝️🏼
'🏴 '↩️شرڪت ڪننده‌: 3⃣7⃣ مگر می‌شود دلت داغدار آن گلبرگِ نیلی باشد و اشکانت منتقم مادر را تمنا نکند؟! - یا فاطر بحقّ فاطمه عجل‌لولیک‌الفرج.. '🥇نفر برتـر: کتیبه‌ی حضرت زهرا س' '🎁به نفرات دوم تا هَشتم نیز جوایزِ نفیسے اهداء خواهد شد. '📲براے‌شرڪت‌‌درچـالش👇🏼 '🏴 Eitaa.com/joinchat/2754019330C3ded5d8d29 '🎬اولین‌ چالش‌ِ بزرگ فاطمے‌ در‌ ایتا☝️🏼
'🏴 '↩️شرڪت ڪننده‌: 4⃣7⃣ گاه علی'علیه‌السلام' فاطمه'سلام‌الله‌علیها' را اینگونه خطاب می‌کرد: ای هـمـه آرزوی مـن.. '🥇نفر برتـر: کتیبه‌ی حضرت زهرا س' '🎁به نفرات دوم تا هَشتم نیز جوایزِ نفیسے اهداء خواهد شد. '📲براے‌شرڪت‌‌درچـالش👇🏼 '🏴 Eitaa.com/joinchat/2754019330C3ded5d8d29 '🎬اولین‌ چالش‌ِ بزرگ فاطمے‌ در‌ ایتا☝️🏼