•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
امام رضا(ع) فرمودند:
هر که غم مؤمنى را بزداید،
خداوند در روز قیامت، غم
را از دل او میزداید 💕
📗 الکافی. ج۲. ص۲۰۰
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 من✋
نگاه از مردم این شهر🌃
می دزدم😌
ولی🧐
﮼𖡼 آنکه را👤
سیری ندارم از تماشایش🥰
تویی💚
محمدرضا احمدی /✍🏼
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•🚀 #تنبیه_متجاوز | #وعده_صادق
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1345»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
امروز بهـ احـترام زندگے مهربان مے مانم💘
هر جـا قلبے مهربان
در حال تپیـدن است🫀
بهشتے زیبا🌸
در حـال روییدن است🌱
الهۍ امروزتون سرشار از اتفاقات زیبا باشہ💙
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
پیامبر مهربانے ﷺ :
آنڪه نســ👈🏻ـبت به دوسـ💚ـتِخـود
محــبتـ😍ــی داشتہ بـ👀ـاشد و او را
باخبـ🤫ـر نکند،به او خیانـ🥺ـت
ڪرده است!
#کنزالعمال9:25
#معطلیچرابگوبهش؟😉
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩💌𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
باورهای نادرست 3:
گفتیم که
بعضی باورها هستند که
باعث میشن
تصور نادرستی نسبت به
ازدواج داشته باشیم
🔔 قبلا چهارتا باور نادرست رو گفتیم
امروز هم دوتای دیگه رو یاداوری میکنیم
⛅ چهارمیش:
سخت نگیر #هرچی_قسمتت_باشه_همونه 😊
به تقدیر الهی معتقدیم،
اما این تصور رایج هم که
💚 انتخاب همسر و ازدواج رو
شانسی میدونه، نادرسته...
این باور غلط
باعث میشه که
افراد از پذیرش مسئولیتِ
شکست در روابط و همچنین
در کمک به رشد رابطه، شونه خالی کنند
ضمناً این باور باعث امتناع افراد از حضور
در جلسات مشاوره ازدواج میشه
⛅ #ازدواج_کنه_خوب_میشه 😇
منشأ شکلگیری این باور اشتباه،
تصور نادرستیه که «مشکلات جنسی» رو
علت بروز بسیاری از بیماریها و
مسائل میدونند؛
بنابراین گمان میکنند
با ازدواج، مشکل حل خواهد شد!
یادمون باشه
🌙 اگه مساله اخلاقی یا
روحی در خودمون یا طرف مقابل
وجود داره، قبل از ازدواج،
و درگیر کردن دیگری
حتما باید
مساله رو توسط روانشناس حل کنیم..🌸
.
.
𓆩ازتوبهیڪاشارتازمابهسردویدن𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💌𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
من چـ☕️ــاے را
با دارچین دوستدارم
قهوه را با شکـ🍬ـر
و #تُ را با تـمـــــام
تلخے و شیرینےات ☺️
#دوستت_دارم💚
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
•سیـب زمینے تنورۍ با سـس قارچ🍄
سیب زمینے تنورۍ :
۶-۷ عدد سیب زمینـی کوچک 🥔
روغن زیـتون ۳ ق غ
نمک، فلفـل سیاه و قرمز🌶
پاپریکا،پودر سیر🧄
پولبیبر،ادویه کچاپ در صورت تمایل🍅
~سس قارچ:
۷-۸ عدد قارچ متوسط🍄
۲-۳ عدد سـیر🧄
کره یک ق غ🧈
یک ق غ آب لـیمو🍋
۲/۳ لیوان شیر
۲ ق غ خامہ صبحانہ
نصف فنجان پنـیر پارمسان
نمـک
فلفل
پودر آویـشن
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 سلام...
به عنوان یه مجرد و خیال پردازی هاش
۳/۲/۱ که نشد عقدی بگیرم..😜
میریم برای ۳/۳/۳ ان شاءالله تعالی😂🎊
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 898 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
عشای الحسین محب الحسین 1.mp3
4.05M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
یار همیشگیم یا سیدالکریم...
#ویژه_رحلت_حضرت_عبدالعظیم_و_شهادت_حضرت_حمزه🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_سیصدوشصتوچهارم خم شدم کف پای احمد را بوسیدم
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوشصتوپنجم
اولین لقمه را می خواستم در دهانم بگذارم که صدای گریه علیرضا بلند شد.
از جا برخاستم و گفتم:
ای بابا هر وقت من میخوام غذا بخورم این کوچولو هم گرسنه اش میشه انگار
کنار علیرضا نشستم که احمد گفت:
پسرم دوست داره هم زمان با مامان باباش غذا بخوره
خواستم علیرضا را بغل بگیرم که از درد دستم صورتم در هم جمع شد.
احمد با نگرانی پرسید:
چی شدی؟ خوبی؟
به هر سختی بود با دست چپم علیرضا را بغل کردم و گفتم:
خوبم چیزی نیست؟
احمد با نگرانی دستم را گرفت و پرسید:
نمیگی دستت چی شده؟
به رویش لبخند زدم و گفتم:
چیز مهمی نیست نگران نباش
یکم درد می کنه
انسی خانم گفت اینو تا فردا باز نکنم خوب میشه
_خوب چرا باید دستت درد بگیره؟
چه اتفاقی برات افتاده؟
بسم الله گویان مشغول شیر دادن علیرضا شدم و بدون این که به صورت احمد نگاه کنم گفتم:
اتفاق خاصی نیفتاده
تو آشپزخونه این جا داشتم کاری می کردم که دستم درد گرفت
فکر کنم یکم رگ به رگ شده
نگاه احمد به روی خودم را حس می کردم ولی سرم را بالا نیاوردم.
دلم نمی خواست او را وارد خاله زنک بازی های این خانه کنم.
احمد لقمه ای را به سمتم گرفت و گفت:
بیا اینو بخور
لقمه را به سختی از دستش گرفتم و گفتم:
دستت درد نکنه شما بخور من بعد می خورم
احمد کمی سفره را جلو کشید و نزدیک تر به من نشست و گفت:
این طوری تنهایی به دلم نمیشینه
_آخه من دستم بند بچه است سختمه الان چیزی بخورم
احمد لقمه ای را جلوی دهانم گرفت و گفت:
خودم دهانت میذارم که سختت نباشه
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید حسن سلیمانی صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوشصتوششم
احمد یک لقمه دهان من گذاشت و یک لقمه دهان خودش.
شام مان که تمام شد سفره را جمع کرد و من هنوز دستم بند علیرضا بود.
به احمد گفتم:
بی زحمت بشقابو بذار تو سینی بعد با استکانا می برم پای حوض می شورم
احمد کتش را پوشید و گفت:
خودم می برم می شورم تو با این دستت نشوری بهتره
_نمیخواد ببری بیا بشین خسته ای صبح می برم می شورم
احمد به رویم لبخند زد و گفت:
شستن دو تا دونه استکان و یک بشقاب منو از پا نمیندازه
تنها کمکیه که از دستم بر میاد
_دستت درد نکنه ولی نبر
همسایه ها ببینن تو ظرف می شوری صورت خوشی نداره
_این که همسایه ها ببینن و حرف و حدیث در بیارن ذره ای اهمیت نداره
تو هم خودت رو درگیر این فکرا و حرفا نکن
احمد از اتاق بیرون رفت و در را بست.
نفسم را با صدا بیرون دادم.
هیچ وقت برای احمد حرف و حدیث مردم اهمیتی نداشت.
علیرضا خواب رفته بود.
لباسم را مرتب کردم.
چون دستم درد می کرد نمی توانستم آروغش را بگیرم و همان طور روی پایم گذاشتم بخوابد.
احمد با دست و صورت خیس به اتاق برگشت.
سینی را روی طاقچه گذاشت کنار علاء الدین ایستاد و گفت:
هوای بیرون خیلی سرده
دست در جیب کتش کرد و کمی پول کنارم گذاشت و گفت:
فردا که رفتی حرم یکم کلاف بخر برای خودت لباس گرم ببافی
کتش را در آورد و کنارم نشست. از او تشکر کردم و گفتم:
دستت درد نکنه ولی با این وضع دستم فردا حرم نمیرم
یه دستی نمی تونم علیرضا رو بغل بگیرم.
همین الان نتونستم آروغش رو بگیرم بذارمش زمین
احمد دستم را در دست گرفت در حالی که نوازشش می کرد گفت:
ان شاء الله همون طور که خودت میگی تا صبح خوب بشه
اگه نشد باید یه فکر اساسی براش برداریم
راستی یک خبر خوب ...
با ذوق نگاه به او دوختم و پرسبدم:
چه خبری؟
احمد علیرضا را از روی پایم برداشت و گفت:
امروز شنیدم می گفتن تبعید آقای خامنه ای تموم شده و قراره برگردن مشهد
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید ولی الله اکبری (جانباز نابینا) صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
بر چادرم، کبوتر صحن حرم نشست🕊
اینجا چه ساده حال دلم خوب خوب شد
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 هر کسی را👤
میل دل باشد بسوی این و آن💞
﮼𖡼 میل جان ما😌
به عالم نیست الّا سوی تو🥰
لاهیجی /✍🏼
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•🚀 #تنبیه_متجاوز | #وعده_صادق
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1346»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
اۍ دوســت🌱
هـر لحظه تو را غـرق صفا مےخواهم❣
هـر روز تو را کــامروا مےخواهم👌🏻
از بـهر تو و هر کہ تو را دارد، دوست🫂
آرامـش خاطـر از خدا مےخواهم🏖
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
امام علے (؏) :
موفقیت با دوراندیـ🤔ـشی
به دست مےآیـ✌️🏻ـد و
دوراندیشی، با کسب تجـ📊ـارب
#غررالحکمص311
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
در دلــ♡ـم هستے و
از حالِ دلم بیخبرۍ...؟!🤨
#معصومهصابر
#مگهمیشهمگهداریم؟
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
🍃🌼/ اے که هواے منے
🍃🌼/ بے #تُ نفــس ادعاس
🍃🌼/ ذکر کمالات #تو
🍃🌼/ تذکرﺓ الاولیاســـت😌👌🏻
#غلامرضا_طریقے
#تقدیم_به_فرماندهے👈🏻🫀
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•
53.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪•
.
.
•• #چه_جالب ••
بـا همـین چهـار قلـم ، یہ مــرغ بریـونے تـوپ آمـاده کنید😍🍗
مـرغ درسته🐔
نمــک و فلفل سیاه🧂
پاپریکا
فلــفل قرمز🌶
روغــن💛
.
.
𓆩حالِخونھباتوخوبھبآنوےِخونھ𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
.
.
•𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍♂𓆪•
.
.
•• #منو_مجردی ••
💬 همسایمون نذری آورده بود
اومدم تشکر کنم قاطی کردم گفتم:
خدا رو شکر :|
بیچاره فکر کرد
داشتیم از گرسنگی میمیردیم😢
دو تا بهمون داد ..😄
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 899 •
#سوتے_ندید "شما و مجردیتون" رو بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩مجردییعنی،مجردی𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🤦♂𓆪
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
ی #ایده واسه امروزتون آوردم خــفــن😎🤌
امروز ک لباسای جناب همسر رو اتو کردید این یادداشت رو بنویس بذار تو جیبش حساابی #دلبری کنید😜👇
یه خانومی خوب و باسلیقه😌=یه آقایی خوشتیپ و اتوکشیده😁
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
enc_17101152191684580984189.mp3
3.42M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
به خودم میگفتم عاشق نمیشم
بی خیال عقل و منطق نمیشم...
ای حسین جانم ♥️🥺
#شب_زیارتی_ارباب
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
خودت رو باور داشته باش😌👒
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🕊𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
جَریان خواستگارے💍"
شهید عباس دانشگر"🥰
عباس روز خواستگاری دو برگه به همراه خود آورده بود که روی آن چیزهایی که در زندگی آینده برایش مهم بود را تیتروار نوشته بود. او به داشتن یک زندگی ساده و تهیه وسایل زندگی از کالاهای ایرانی تأکید بسیاری داشت. من خیلی مخالف رفته به سوریه عباس بودم و اجازه نمیدادم که برود، ولی او با حرفهایش مرا هم راضی کرد.
#به_روایت_همسر_شهید
#همسر_شهید_دانشگر
•شهیدعباسدانشگـر•
.
.
𓆩توخورشیدےوبـےشڪدیدنتازدورآساناست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🕊𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یکسالونیمباتو #قسمت_سیصدوشصتوششم احمد یک لقمه دهان من گذاشت و یک
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_سیصدوشصتوهفتم
لبخند روی لبم آمد و با ذوق گفتم:
راست میگی؟
احمد به تایید سر تکان داد که پرسیدم:
مگه نگفته بودن تبعیدشون سه ساله اس؟
احمد در حالی که پتو را روی علیرضا مرتب می کرد گفت:
اوضاع مشهد رو که می بینی هفته ای یک بار مردم برای اعتراض تظاهرات می کنن
حکومت خیال می کرد به تحریک علماس که مردم می ریزن تو خیابونا و شلوغ می کنن
فکر می کرد علما رو دستگیر کنه از مردم دور کنه اوضاع آروم میشه ولی حالا دید تو این یک ساله اوضاع آروم نشده که هیچ روز به روزم داره بدتر میشه
به خیال شون میخوان با برگردوندن علمای بزرگ و آزاد کردن بعضی از زندونی های سیاسی یکم جوّ رو آروم کنن
ولی این دریای خروشانی که من می بینم تا شاه رو از کشور بیرون نکنن آروم نمی گیرن
مردم همه همدل شدن خدا رو شکر
ان شاء الله پیروزی انقلاب مون نزدیکه
زیر لب ان شاء الله گفتم و پرسیدم:
حالا کی قراره برگردن مشهد؟
احمد شانه بالا انداخت و گفت:
این که کی باشه رو نمی دونم ولی حاج آقا موسویان می گفت احتمال این که به زودی برگردن مشهد زیاده
_تو کی حاج آقا موسویان رو دیدی؟
احمد به پشت گردنش دست کشید و گفت:
ظهر یه سر رفتم دیدن شون
از جا برخاستم و به سراغ تشک گوشه اتاق رفتم که احمد گفت:
تو بشین خودم رختخواب پهن می کنم.
تا احمد رختخواب پهن می کرد من هم کهنه علیرضا را عوض کردم و از احمد پرسیدم:
هنوزم محمد علی میاد بهت سر بزنه؟
احمد دکمه های پیراهنش را باز کرد و گفت:
پریروز یک سر اومد
_کاش دفعه بعدی که اومد بگی بیاد یه سر به منم بزنه
دلم براش تنگ شده
از هفته پیش که منو آورد پیشت دیگه نیومده
احمد پیراهنش را به میخ دیوار آویزان کرد و گفت:
می دونم دلتنگی سخته ولی نمیشه زیاد بره بیاد
🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید عبد الحسن اکبری صلوات🇮🇷
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174
.
.
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•