eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• قلم موی اراده را بردار🖌 آغشتہ به رنگ عشق ڪن💕 رنگ تازه ای بزن بربوم زندگـے🎨 تا جان بگیرند طـرح‌هاے آرزوهاے قشنگـت ..🤍🌱 . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩💌𓆪• . . •• •• تازشم آشپزیم انقدر خوبـــه... 😌 همه ازم تعریف میکنن، هیچکی نیست دستپختم رو بخوره و انگشتاش رو گاز نزنه 😇 توی یکی از کارهای خوب 🎀 گفتن هنرهاییه که داریم اونایی که از هنرهاشون چیزی نمیگن، گاهی، توی نگاه خواستگار دختری قلمداد میشن که ⛅ توانایی خاصی نداره و مثلا جز درس خوندن، کار دیگه‌ای یاد نگرفته 🍃 در مقابل، اونایی پشت سر هم و حتی با غلو 🥰 از هنرهاشون میگن، ممکنه این تصور رو ایجاد کنند که مغرور و خودشیفته‌اند برای همین، مهمه 🍀 اینکه هنرهامون رو کِی و با چه لحنی بیان کنیم... خوبه حتی اگه هنر کم و ساده‌ای داریم، توی جلسه‌ی خواستگاری، اون رو مثلا در جوابِ اینکه « توی اوقات فراغت، معمولا چیکار می‌کنیم؟ » مطرح کنیم.. ‌‌‌. . 𓆩ازتوبه‌یڪ‌اشارت‌ازمابه‌سردویدن𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💌𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• أنا هاربٌ مِن كلِّ شيءٍ نحوَ حبِّك... «از همه‌چیز به سوے عشقِ تو می‌گریزم...» 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
23.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• 🎥ایـن داستــان : فـوت و فـن‌هاے درست ڪـردن کبه عربـے💛 مـواد لازم: برنـج یک پیمانه🍚 زردچوبـہ و نمک یــڪ قاشق مرباخوری🧂 پیاز یکـے🧅 گوشت چرخـکرده🥩 زرشـک و جعفری‌خشک یا تازه🌿 نمک و فلفل🧂 مواد چسبـے : آرد ۱ ق غ نشـاستـہ ۱ ق غ آب ۵ ق غ🧊 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🙍‍♂𓆪• . . •• •• 💬 ‏امسال محرم با رفیقم رفته بودیم مسجد، که یهو فامیلمونو که پسرش بهم علاقه داشت رو دیدم؛ اونا بعد چند وقت منو دیده بودن؛ کلا تو مهمونی ها حضور پیدا نمیکنم؛ خلاصه اومدن پیش ما احوال پرسی☺️ یهو مادرش به من گف ماشاالله تو چقد بزرگ شدی چقدر خانم شدی🙂 بعد منم هول کردم گفتم ممنون چشاتون بزرگ میبینه:)🥲 حالا با ۲۵سال سن😩 . •📨• • 968 • "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩مجردی‌یعنی،مجردی𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🤦‍♂𓆪
•𓆩🖤𓆪• . . •• •• با اشک بر حسین، دعا برای ظهور می‌کنم✨ . . 𓆩پنجرهِ‌فولادِرضابراتِ‌کربَلامیدھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🖤𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_پنجاه‌وچهار راه میافتیم. ماشین عمو، یکی از جدیدترین ماش
•𓆩💞𓆪• . . •• •• - نه آقا، مادرشون مریضه. عمو آرام روی پیشانی‌اش می‌زند: آخ آخ مادرش، پاک از یادم رفته بود... به چشم‌های پر از سوالم، خیره می‌شود: سیاوش دوست منه، و البته صاحب این رستوران. آهانی می‌گویم. هنوز سوال‌ها در ذهنم جولان می‌دهند. می‌گویم: عمو؟ چطور شد شما بین این همه رنگ و لعاب اروپانشینی با اسلام آشنا شدین؟؟ - درست مثل تو، با یه تلنگــــر. همین آقاسیاوش کمکم کرد. + چطوری؟ - هم سن الان تو بودم، پونزده ساله. سیاوش همکالسی و دوستم بود. یه روز بهم گفت که میخواد تا یه جایی بره ولی تنها نمیتونه. از من خواست باهاش برم. باهم رفتیم،میخواست بره سفارت ایران، از یه روحانی احکام بپرسه. بهم گفت که تازه به سن تکلیف رسیده و سوال داره... منم برام سوال پیش اومده بود... شروع کردم به خوندن و فهمیدن و پرسیدن... سیاوش، بر خلاف من، یه خونواده‌ی مذهبی داره، واسه همین من به خونواده‌اش خیلی نزدیک شدم و سیاوش شد درست مثل برادرم.. فرد می‌آید و غذاها را روی میز می‌چیند، ظاهرش خیلی وسوسه انگیز است، با اشتها شروع می‌کنم به خوردن. عمو می‌گوید: راستی، صبح زود رفتم یه سر به بابا زدم. خیلی خوشحال شد از اومدن تو، گفت دوست داره ببیندت ولی خب... دوست نداره تو، تو این شرایط باهاش رو به رو بشی. گفت که ازت معذرت خواهی کنم. + عمو، بابابزرگ از عقاید شما خبر داره؟ - آره، خیلی عوض شده بابابزرگ، الان خودش دوست داره نماز بخونه، اما خب، مریضی امونش رو بریده. + جدی؟ من مطمئنم این تأثیر رو شما روشون گذاشتین. کاش منم یه روز بتونم به مامان و بابا، ثابت کنم اسلام اون چیزی نیست که اونا ازش فرار میکنن. - من مطمئنم که تو از پسش برمیای. + چطوری؟ - نیکی تو، تا حالا سرشون داد زدی؟ + خب، گاهی که به حرفم گوش نمیدن یا وقتایی که دعوامون میشه ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_پنجاه‌وپنج - نه آقا، مادرشون مریضه. عمو آرام روی پیشان
•𓆩💞𓆪• . . •• •• - خب عزیزدلم، دیگه این کارو نکن، باشه؟ میدونی امام رضا(؏) فرمودن : نیکی به پدر و مادر واجب است، هرچند مشرک باشند. اما در معصیت خدا، اطاعت از آن ها واجب نیست . میدونی این قضیه چقدر مهمه؟ خواهشی که ازت دارم، هر رفتار و کاری که کردن تو بی احترامی و بی حرمتی نکن. نیکی تو راه سختی پیش رو داری ولی باور داشته باش که این راه، سعادتمندت میکنه. باشه عزیزدلم؟ + چشم، هرچی شما بگید. هم قول میدم قضاوت نکنم، هم به مامان و بابا، بی‌احترامی نکنم. عمو لبخندی از سر رضایت میزند و دوباره مشغول خوردن می‌شوم. صدای کسی می‌آید، سرم را بلند میکنم. پسری هم سن و سال عمو، با قد و هیکل متوسط بالای سر عمو ایستاده و دستش را روی شانه عمو گذاشته، میگوید: خیلی بی معرفت شدی وحید.. حالا من باید از فرد بشنوم تو برگشتی؟ عمو به طرفش برمی‌گردد و با ذوق می‌گوید: سیاوش؟! بلند میشود و همدیگر را در آغوش میگیرند. سیاوش به طرف من برمیگردد: سلام خانم بلند میشوم و سلام میدهم. عمو میگوید: سیاوش جان، ایشون نیکی هستن. برادرزاده ام. رو به من میکند: خیلی خوشبختم. وحید خیلی از شما تعریف میکرد. خوشحالم که اومدین و آرزوی وحید برآورده شده. + منم همینطور، اتفاقا از شما هم برای من گفتن. سیاوش با مشت به شانه عمو میزند: پشت سرم چی گفتی نارفیق؟! هر دو میخندند. سیاوش میگوید: بفرمایید بشینید خواهش میکنم، من مزاحمتون نمیشم . مینشینم سیاوش میگوید: وحید جان، به مهمونت رسیدی سری هم به ما بزن. با هم دست می دهند، یاعلی میگوید و میرود. چقدر جنس نگاهش را دوست داشتم، همان که وقتی رو به من بود، زمین را نشانه میرفت. عمو دستش را جلوی صورتم تکان میدهد: کجایی فرمانده؟ به خودم می‌آیم، من واقعا کجا بودم؟؟؟ **** ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . •• •• ﮼𖡼 دلدار و دل آرام و دلاور علی اکبر👌 جمع اند همه آل کسا در علی اکبر🌱 ﮼𖡼 آن چیز که خوبان همه دارند در عالم🌍 دارد همه را یک تنه در بر علی اکبر❤️ . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🇮🇷 | •📲 بازنشر: •🖇 «1424» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• ممکــنـہ هوا آفتابی نباشـہ :(🌥 اما می تونـے 🌞 زندگـے آفتابی زیبای خودتـو ایجاد کنــے🪴💖 . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• به جانِ من که جانِ من همیشه محوِ جانِ توست🫀🌝 . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•