•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
•(🌿)• قبل از تولــد بچہ بود.
پرسید: ناراحت میشے برم جبھــہ؟
گفتم: آره اما نمےخوام مـزاحمت بشم!
•(🌻)• رفت و دو روز بعد بچــہ
بہ دنیــا آمد، بعد ڪہ برگشت
بوسیــدش و اسمــش را گذاشت،
«هــــادے»
•(💖)• پرسیدم: دوستــش دارے
گفت: مــادرش را بیشتــر دوست دارم...
🌷شهید دفاع مقدس #عبدالله_میثمی
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
「💚」 عبداللّـہ هیچ وقت بہ من
نمیگفت برا؎ شہــادتم دعـا ڪن.
「💜」 میگفت لــزومی ندارد آدم
از این حــرفها بہ همســرش بگوید.
「♥️」 گفتمش: میدانم ڪہ زیاد
برا؎ شہـادتت دعــا میڪنی،
「🧡」 اگــر مــرا دوست دار؎،
دعــا ڪن با هم شہیــد شویم.
「💛」 گفت: دنیا فعلا با شما ڪار دارد.
گفتم: بعــد از تو سخت میگــذرد.
「🖤」 گفت: دنیا زنــدان مـؤمن است.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #عبدالله_میثمی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🦋≈ از اردو؎ مشھــد برگشته بود.
با اینڪه میتوانست خــانوادهاش
را هم ببرد، اما این ڪار را نڪرده بود.
🦋≈ پرسیــدم: عبــدالله!
چرا خــانوادهات را نبــرد؎؟
🦋≈ گفت: از وقتی رحمتالله شھیــد شده،
بین خـانواده خودم و او فرقی نمیگذارم،
🦋≈ تا مبــادا به دلش خطور ڪند ڪه اگر رحمتالله زنــده بود، ما را هم میبرد.
🦋≈ خیلی اهل مــراعات بود و نڪته سنج.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #عبدالله_میثمی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
〔🌤〕 بعد از نمـاز صبح، زیارت حضرت زهـرا علیهاالسلام خواند، پرسیدم:
مگر شهـادت حضرت زهــراست؟
گفت: نزدیڪه!
〔😔〕 وقتی خواست برود،
پسـرم حسین (ڪه ڪوچڪ بود) گریه ڪرد.
بردش بیرون، چیـز؎ برایش خرید و آرامش ڪرد.
〔💔〕 گــریهام گرفت، گفتم:
تا ڪی ما باید این وضع را داشته باشیم؟
گفت: تا حالا صبر ڪردها؎،
باز هم صبــر ڪن، درست میشه!
〔💚〕 حضرت زهــرا علیهاالسلام را
خیلــی دوست داشت،
روضهاش را هم دوست داشت،
روضه او را ڪه میخواندند،
به سومین زهــرا علیهاالسلام ڪه
میرسید، دیگر نمیتوانست ادامه دهد.
〔💘〕 ترڪش ڪه خورد و بردنش بیمارستان،
زنــده ماند تا روز شهـادت حضرت زهرا علیهاالسلام
و در روز شهادت مــادرش به شهادت رسید.
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #عبدالله_میثمی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
👦🏻|• هادے و حسین، دو فرزند ڪوچڪمان،
دعوایشان شده بود، موهاے هم را مےڪشیدند.
🚶🏻♂|• گفت: «آمادهشان ڪن ببرمشان بیــرون.»
👶🏻|• یڪ ساعت بعد ڪه آمد، دیدم سَرِ دو تاے آنهـا را ڪچل ڪرده است.
😉|• گفت: نمےخواهم من ڪه نیستم و در جبــهه هستم، تو حـرص بخوری!؟»
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #عبدالله_میثمی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal1