عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_هفتادوپنجم ] سوار ماشین فاطمه شدیم و به ر
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_هفتادوششم ]
آرام جلوی خانه مان پیاده شدم
و به طرف فاطمه برگشتم:
مرسی فاطمه جان
لبخند خسته ای روی لب هایش نشست :
کاری نکردم که ، صوت ها رو گوش بده لطفا ،
فرصت دونستن رو از خودت نگیر!
جمله آخرش ماتم کرد!
من قبلا این جمله را شنیده بودم ،
این توصیه دلسوزانه را ...یادم آمد ! نواب در آخرین دیدار سفارش کرده بود و من زیاد جدی نگرفته بودمش.نفس عمیقی کشیدم ، من در این راه فاطمه را داشتم ، نورا را و خانم دکتر چشم عسلی و پر انرژی را و حتی جناب فداکار را !
انگار یکدفعه تردید های میان قلبم پر کشید!
برای فاطمه دست تکان دادم و راهی خانه شدم، برای شام دور میز جمع شدیم ، مادرم کمی گرم تر شده بود اما سکوت پدرم هنوز پایدار بود !
جو سرد خانه اذیتم می کرد ، خدا لعنت کند باعث و بانی اش را ، صدایی از درونم بلند شد :
"یعنی تو بی تقصیر بودی؟!
برای خودم شانه بالا انداختم
بی تقصیر نیستم و همین دیوونم میکنه !"
بعد شام تشکر کردم و راهی اتاقم شدم ، با دیدن گوشی ام روی پاتختی ، روی تختم شیرجه رفتم و گوشی در دست گرفتم .
با ذوقی عجیب نت را وصل کردم و اول سراغ پیام های فاطمه رفتم کلی ویس بود ، همه را دانلود کردم تا در اسرع وقت گوش کنم .
بعد هم اینستاگرامم را باز کردم اولین چیزی که سر زدم ، پیام نواب بود.
《سلام
جوابتون رو با نقل قولی از حاج آقا پناهیان می دم
کودکی و بسیاری از حالات با صفای آن الگویی برای کمال انسان است ، از دست دادن صفای دوران کودکی مانند بیرون رانده شدن از بهشت برای حضرت آدم است ،
خب مطمنا همون حالت نمی مونه ولی میشه اون روحیه رو زنده نگه داشت که تنها راهش ایمان به دانسته هاست
امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشین ،
یا علی مدد 》
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal