eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . اینطور نمیشود،دستپاچگی این دختر کار دستمان خواهد داد... میفهمم... همین الآن هم معذب است،چه برسد بخواهیم عروسی بگیریم! نیکی متوجه اشتباهش میشود و درصدد جبرانش برمیآید:یعنی منظورم اینه که ما تصمیم گرفتیم جشن نگیریم... مامان میگوید:یعنی چی؟مگه بدون جشن میشه؟؟ کلی دوست و فامیل داریم..نمیشه که... دوباره هول میشود،دستانش را تکان میدهد تا چیزی به ذهنش برسد. میگوید:یعنی ما..ما تصمیم گرفتیم چیزه...اممم.... مراسم نگیریم چون....چون..... درست مثل دختربچه ها وقتی می خواهند به مادرشان دروغ بگویند. نمیدانم چرا نمیتوانم این حالتش را تحمل کنم، دلم میخواهد نجاتش بدهم.. به علاوه ممکن است همه چیز خراب شود. میان کلامش میپرم:چون تصمیم گرفتیم بریم مسافرت... نگاهم میکند،چشمانش را میبندد و نفسش را رها میکند. مامان مشکوک میگوید:مسافرت؟ میگویم:آره دیگه..چیه اسمش؟ اسمش چی بود؟؟ مانی به دادم میرسد،با تردید میپرسد:ماه عسل؟ میگویم: آره آره..خودشه...قراره بریم ماه عسل.. زنعمو میگوید:عه چه خوب...حالا کجا تصمیم دارین برین؟ به نیکی نگاه میکند.. نیکی سوال مادرش را تکرار میکند: قراره بریم کجا ؟ کجا قراره بریم؟؟ راستش خودمون هم نمیدونیم کجا... حتی در این شرایط هم نمیتواند دروغ بگوید. عمومسعود میگوید :یعنی چی خودتون هم نمیدونین؟ سقلمه ای به مانی میزنم،بهتر از هرکس دیگری در مواقعی اینچنین،ذهنش کار میکند. میگوید:آره عموجان...چیزه..خودشون نمیدونن چون..چون... آهـــــان... چون از این تورای سورپرایزی دیگه...یه چیزی مثل قرعه کشیه... تا لحظه ی پرواز نمیفهمن کجا قراره برن... از این لوس بازیا... نفس راحتی میکشم... عجب دروغ شاخداری!! ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . * حیدر آمد شکار...😎 √ تصاویری از سان دیدن امام خامنه‌ای و کوبش شب گذشته خیابانهای تل‌آویو . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰🏴 ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1505 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ایـن نڪتہ طـلایے رو بـراے هـر روز زندگـیت داشتہ بـاش🌱 ویڪـتور فرانڪل میگـہ : هـرگز رفتارهای زشت و بدی که در حقِ من روا ڪـردند را فراموش نخـواهم کرد؛❤️‍🩹 اما مایل نیستم تا آخر عمر کینه‌ی آنها را با خود حمل ڪـنـم !🙂🌸🫀 . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . «لا باس بان ینظر الرجل الی المراة اذا اراد ان یتزوجها. ینظر الی خلفها و الی وجهها» امام صادق علیه السلام فرمود: مانعی ندارد که مرد قامت و صورت زنی را که قصد ازدواج با او دارد، ببیند.☝️ منبع:وسائل الشیعه، ج 20، ص 88✍ . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌      مهربان همسر من ☺️ چقدر زیباست حضورت درکناره من وقتی در میان مشکلات و دغدغه های روزمره زندگی به تو فکر میکنم😌 جانم تازه میشود چون میدانم در پس همه این سختی ها،یک تکیه گاه محکم، من را امیدوار میکند🥰 پ ن : همین الان براش بفرست فول انرژی بشه😉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
45.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . پاسـتا چیڪـن آلـفردو پنیـرے رو اینطـورے نـوش جــان ڪـنید😉🍝 مـواد لازم : سینہ مرغ🍗 پودر سیـر🧄 پاپریڪـا🌶 قـارچ ۴۰۰ گرم🍄 آرد سفـید ۲ ق غ شـیر ۱.۵ لیوان سـس ۲ ق غ پنیـر خامہ‌ای ۲ ق غ🤍 اورگانو پاسـتا🍝 ڪـره🧈 . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
🚻 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ همسرم نظامیه؛ زنگ زدم دندونپزشکی واسه همسرم یه نوبت بگیرم. منشی برگشت گفت جسارتا کار همسرتون چیه؟ با یه لحن مشکوک و شاخک‌ِ تیز شده گفتم یعنی چی خانوم؟🤨 شغلش چه ربطی به دندونپزشک داره؟ گفت خانوم منظورم کاریه که قراره بخاطرش بیاین دندونپزشکی! ایمپلنت، لمینت، عصب کشی و...🥲 به قول شماها پرتاب شدم🤣😂 𓈒 1040 𓈒 "شما و همسرتون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃ورودبدون‌همسرجان‌ممنوع𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🚻 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . فــاصـبِر صـَبرا جَـمیـلا 💕(: . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
🪖 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . روزی همسر محترم شهید تماس گرفت و گفت : دخترم خیلی بی‌قرار باباست ، از آقا رضا خواهید که به آقای ما فرمان دهد کھ به‌خواب‌دخترش‌برود ؛ ناسلامتی‌او‌فرمانده آقاسجاد است ! ــ ـ وَ شایداین آخرین تیر امید همسر شهید بود و چقدر سخت است برای یڪ مادر که دختر خردسالش تقاضای بابا کند .. و بابایش شهید باشد .🍂 ⊹🌷 ❤️ . 𓂃اینجاشهدامیزبان‌عشق‌اند𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🪖 ⏝
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 🔸 ! 👈🏻چنانچه همسرتان با رفتار یا گفتارش باعث آزردگی شما شده است، او را ببخشید. 🤌🥰 هرگاه اختلافی به وجود آمد، گذشته ها را به رخ او نکشید، به خصوص اگر اظهار پشیمانی کرده است.👌 . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . و برای هیچ فاجر و کافری بر من منّت و نعمتی قرار مده و روی نیازم را به طرف آنان مکن✨️ 📍صحیفه‌سجادیه . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویست‌وده اینطور نمیشود،دستپاچگی این دختر کار دستمان خواه
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . نگاهی به چهره ی نیکی میاندازم،اخم هایش در هم کشیده. زنعمو با نگرانی میپرسد:جاهای خطرناک اینا نمیبرن که مانی میگوید:نه زنعمو خیالتون راحت باشه.. بهترین کشورهای اروپا و آمریکاس... عمو مشکوک میگوید:خب بعد از مراسم برید ماه عسل... میگویم:نه عمو... همون خوبیش اینه که بلافاصله بعد عقده... جمع ساکت میشود،تازه متوجه میشوم که چه گفته ام... سرم را پایین میاندازم،نگاهم به نیکی میافتد. صورتش به قرمزی انار شده و سرش را کامل پایین گرفته... مانی لبخند میزند و با شیطنت میگوید:جوونای امروزی ان دیگه... پایش را لگد میکنم. نیکی زیر لب (ببخشید) میگوید و جمع را ترک میکند. مامان میگوید:آخه بدون مراسم نمیشه.. میگویم:خب مامان،ما که رفتیم شما خودتون مراسم بگیرین.. :_بدون عروس و دوماد؟ منظورش از داماد،منم؟! مانی دوباره به دادم میرسد:مامان جان مراسمای ما و عمو اینا که پر از عروس دوماده... همه ی دخترا شکل عروسن دیگه.. بذارین برن خوش باشن،اذیتشون نکنین... انگار جمع به توافق میرسد.. با اینکه اشتباه کردم اما حداقل از شر مراسم راحت شدیم! مامان با لبخند معناداری میگوید :مسیح جان پسرم لطفا برو نیکی رو هم صدا کن... میگویم:ولی مامان جان من نمیدونم کجا رفت؟ مانی با شیطنت میگوید:من دیدم،رفت حیاط.. مجبورم بلند شوم،با نگاه به مانی میفهمانم که بعدا به حسابش میرسم.... عمووحید بلند میشود و دست روی شانه ام میگذارد،با تحکم میگوید :تو بشین...خودم صداش میکنم. قبل از اینکه کسی مخالفتی کند،سالن را ترک میکند. من اضطراب ندارم،اما ترجیح میدهم هرچه زودتر این مسخره بازی ها تمام شود و آرامش به زندگی ام برگردد... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝