14.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⸤♥️🌿⸣
همیشہمیگفت،
زیباترینشھادترامیخواهم... 🥀!'
‹شھیدابراهیمهادۍ🌸›
#شهید_ابراهیم_هادی🍃
#شهدا
#کلیپ
@MadaraneRaheAseman
روزت مبارک آقا معلم❤️🍃
یک روز مدیر مدرسه راهنمائی پیش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادر آقای هادی هستید با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه!
گفتم: مگه چی شده؟ کمی مکث کرد و گفت: حقیقتش، آقا ابراهیم از جیب خودش پول می داد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد! آقای هادی نظرش این بود که این ها بچه های منطقه محروم هستند. اکثرا سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس نمی فهمد.
مدیر ادامه داد: من با آقای هادی برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ریختی، در صورتی که هیچ مشکلی برای نظم مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سرایشان داد زدم و گفتم: دیگه حق نداری اینجا از این کارها بکنی. آقای هادی از پیش ما رفت. بقیه ساعت هایش را در مدرسه دیگری پر کرد.
حالا هم بچه ها و اولیاء از من خواستند که ایشان را برگردانم. همه از اخلاق و تدریس ایشان تعریف می کنند. ایشان در همین مدت کم، برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت و یتیم مدرسه، وسائل تهیه کرده بود که حتی من هم خبر نداشتم.
با ابراهیم صحبت کردم. حرف های مدیر مدرسه به او را گفتم. اما فایده ای نداشت. وقتش را جای دیگر پر کرده بود.
ابراهیم در دبیرستان ابوریحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمی برای اخلاق و رفتار بچه ها بود. دانش آموزان هم که از پهلوانی ها و قهرمانی ها معلم خودشان شنیده بودند شیفته او بودند.
📚سلام بر ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی 🍃🕊
🌷#شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
@MadaraneRaheAseman
مادر بهش گفت:🙂
ابراهیـــم ، سرما اذیتــــت نمی کنه...؟
گفت:نه مادر ، هوا خیلی سرد نیست
هـوا خیلی سرد بود ، ولی نمیخواست
ما را توی خرج بیندازد...
دلم نمیامد ، هـــمان روز رفـــتم و یک
کلاه برایش خریدم . صبح فردا ، کلاه
را سرش کرد و رفت .🧢
ظهر که برگشت کلاه نبود...!
گفتم :کلاهت کو؟
گفـــت :اگر بگـــم ، دعـــوام نمیکـــنی؟
گفتم :نه مادر،مگه چیکارش کردی ؟
گــفت :یکی از بچه های مدرسه مون
با دمپایی میاد ، امروز ســرما خورده
بود ، دیدم کلاه برای او واجب تره...
👤شهید ابراهیم هادی
#شهدایی
#شهید_ابراهیم_هادی
https://eitaa.com/Asmanyha