eitaa logo
اسناد المصائب
3.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
312 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 4⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ(علیه السلام) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(سلام الله علیها) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅بعد از صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه، امام حسن(ع) از کوفه به مدینه رفت، اما امام(ع) همچنان برای معاویه خطری بزرگ محسوب می شد. معاویه تصمیم گرفت، حضرت(ع) را به واسطه همسر امام(ع)، یعنی «جعده بنت اشعث بن قیس کندی» به قتل برساند. معاویه برای جَعده پیغام فرستاد که : 📋《أَنِّی مُزَوِّجُکِ یَزِیدَ ابْنِی عَلَى أَنْ تَسُمِّیَ الْحَسَنَ(ع)》 ♦️من تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم به شرط آنکه حسن بن علی(ع) را مسموم کنی و او را به قتل رسانی. و هزار درهم نیز برای او فرستاد. جعده نیز با وساطت و پافشاری پدرش اشعث پذیرفت. تا اینکه روزی که امام حسن(ع) روزه بود، جعده زهر را در شیر ایشان ریخت و در هنگام افطار به امام(ع) داد، امام(ع) مقداری از آن را نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود : «إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»! از آن پس، امام(ع) پیوسته لخته‌های خون بالا می‌آورد. طولی نکشید که آثار زهر در بدن امام(ع) ظاهر شد و زمانی که لحظه شهادت امام حسن(ع) نزدیک شد، آن حضرت(ع) برادرش امام حسین(ع) را طلب کرد و در آن لحظات پایانی به ایشان فرمود : 📋《یَا أَخِی! إِنِّی مُفَارِقُکَ وَ لَاحِقٌ بِرَبِّی جَلَّ وَ عَزَّ وَ قَدْ سُقِیتُ السَّمَّ》 ♦️اى برادر! به زودى از تو جدا مى شوم و به دیدار پروردگار خود، نائل مى گردم. مرا مسموم کرده اند و امروز پاره جگرم در میان طشت افتاد؛ می دانم چه کسى این جفا را بر من کرده و این ظلم از کجا سرچشمه گرفته؛ من در پیشگاه خدا با وى دشمنى خواهم کرد؛ ولی سوگند به حقى که بر تو دارم از تو می خواهم که این پیشآمد و مرتکب آن را تعقیب مکن و منتظر قضای الهی درباره من باش. 📋《فَإِذَا قَضَیْتُ فَغَمِّضْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی وَ احْمِلْنِی عَلَى سَرِیرِی إِلَى قَبْرِ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ(ص) لِأُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً ثُمَّ رُدَّنِی إِلَى قَبْرِ جَدَّتِی فَاطِمَهَ بِنْتِ أَسَدٍ(س) فَادْفِنِّی هُنَاکَ》 ♦️هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان و غسل بده و کفن کن و بر تخته ای(تابوتی) گذارده؛ کنار مزار جدم رسول خدا(ص) ببر تا تجدید عهدى کنم. سپس مرا به سوی قبر جده ام فاطمه بنت اسد[مادر امام علی(ع)] منتقل کن و در آنجا به خاک بسپار. سپس فرمود : به زودى خواهى دید جمعى به این گمان که مى خواهى مرا در کنار قبر جدم به خاک بسپاری براى جلوگیرى گرد هم مى آیند و مقابلتان می ایستند. اکنون به تو سفارش مى کنم که؛ 📋《وَ بِاللَّهِ أُقْسِمُ عَلَيْكَ أَنْ لَا تُهْرِقَ فِي أَمْرِي مِحْجَمَةَ دَمٍ》 ♦️تو را به خدا قسم مى‌دهم كه به خاطر من، هيچ خونى حتی به قدر خون حجامت ريخته نشود! سرانجام امام حسن(ع) در روز بیست و هشتم صفر سال ۵۰ قمری، به شهادت رسید. امام حسین(ع) طبق وصیت، برادر را غسل داد و کفن کرد و بر روى سریری گذارد تا براى آخرین وداع، بدن مطهرش را کنار قبر مقدس رسول اکرم(ص) ببرد. مروان و سایر بنی امیه که جزو دار و دسته او بودند یقین کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند، بدن مطهر را در کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپارند. از این رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان عزادار بستند. 📋《فَلَمَّا تَوَجَّهَ بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) إِلَى قَبْرِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لِیُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً أَقْبَلُوا إِلَیْهِمْ فِی جَمْعِهِمْ وَ لَحِقَتْهُمْ عَائِشَهُ عَلَى بَغْلٍ وَ هِیَ تَقُولُ مَا لِی وَ لَکُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تُدْخِلُوا بَیْتِی مَنْ لَا أُحِبُّ》 ♦️همین که امام حسین(ع) بدن مبارک را به سوی مزار شریف حرکت دادند، تا تجدید عهدی با جدش رسول خدا(ص) کرده باشد؛ طرف مقابل در قالب جماعتی در مقابلشان صف آرایی کردند و مانع آنها شدند. در این هنگام، عایشه هم سوار بر قاطری به جمع آنها ملحق شد؛ در حالی که می گفت : ما را با شما چه کار؟! می خواهید کسی را وارد خانه من کنید که محبتی و ارادتی نسبت به او ندارم؟ مروان که زمینه را برای عقده گشایی مناسب دید دهان باز کرد و گفت : 📋《أَ یُدْفَنُ عُثْمَانُ فِی أَقْصَى الْمَدِینَهِ وَ یُدْفَنُ الْحَسَنُ مَعَ النَّبِیِّ؟!!》 ♦️عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن(ع) در کنار پیامبر(ص)؟! چنین چیزی نشدنی است. و بعد با جمله ی «وَ أَنَا أَحْمِلُ السَّیْفَ» تشیع کنندگان را تهدید به جنگ و برخورد شدید کرد.(۱) ابن شهر آشوب در مناقب نقل می کند که؛ 📋《وَ رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّى سَلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلَاً》 ♦️در این هنگام، جنازه‌ی آن‌ حضرت(ع) را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌ی تیر به تابوت آویخته شد.(۲) @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
نزدیک بود فتنه ای به پا شود که ابن عباس جلو رفت و خطاب به مروان گفت : 📋《ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ》 ♦️ای مروان! برگرد به همان جایی که بودی! ما قصد نداریم این بدن مطهر را در کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا(ص) شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه بنت اسد(س) به خاک می سپاریم. بعد از ایراد سخنانی، سپس رو به عایشه کرد و گفت : 📋《وَا سَوْأَتَاهْ! یَوْماً عَلَى بَغْلٍ وَ یَوْماً عَلَى جَمَلٍ تُرِیدِینَ أَنْ تُطْفِئِی نُورَ اللَّهِ وَ تُقَاتِلِینَ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ ارْجِعِی》 ♦️این چه رسوائى است؟ عایشه! روزى بر استر و روزى بر شتر!(اشاره به جنگ جمل) می خواهى نور خدا را خاموش کنى و با دوستان خدا بجنگى؟ بازگرد! از آنچه می ترسیدى خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را اینجا دفن نمی کنیم، خوشحال باش که تو به هدفت رسیدى؛ ولی خدا هرگاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت(ع) را از دشمنانشان خواهد گرفت. در این هنگام امام حسین(ع) فرمود : 📋《وَ اللَّهِ لَوْ لَا عَهْدُ الْحَسَنِ(ع) إِلَیَّ بِحَقْنِ الدِّمَاءِ وَ أَنْ لَا أُهَرِیقَ فِی أَمْرِهِ مِحْجَمَهَ دَمٍ لَعَلِمْتُمْ کَیْفَ تَأْخُذُ سُیُوفُ اللَّهِ مِنْکُمْ مَأْخَذَهَا وَ قَدْ نَقَضْتُمُ الْعَهْدَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ وَ أَبْطَلْتُمْ مَا اشْتَرَطْنَا عَلَیْکُمْ لِأَنْفُسِنَا》 ♦️به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که در پاى جنازه او خونی ریخته نشود، می دیدید که چگونه شمشیرهاى الهى از نیام بیرون مى آمد و دمار از روزگار شما درمی آوردند. شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شکستید و شرائط آن را باطل ساختید. آنگاه جنازه مظلوم امام مجتبى(علیه السلام) را به طرف بقیع برده و در کنار قبر جده اش فاطمه بنت اسد(س) به خاک سپردند.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : یاسی به رنگ سبز ز گلخانه می رود  یا رب خدای درد ز کاشانه می رود  پیچیده بین چادر خاکی مادرش  بر دست ها، غریبه ای از خانه می رود  اینجا هزار تیر به تشییع آمده  تا کس نگوید از چه غریبانه می رود  خون می چکد به دوش اباالفضل از کفن  گویی دوباره فاطمه بر شانه می رود  فریاد خواهری پی تابوت می رسد  مادر ندارد این که غریبانه می رود  👤حسن لطفی 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، صص۱۷_۱۸ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۴ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 5⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ》🔷🔹 ✅نقل است که؛ 📋《إنَّ النَّبِیَّ(ص) صَنَعَ لَهَا قَمِيصَاً جَدِيدَاً لَيلَةَ زَفَافِهَا وَ كَانَ لَهَا قَمِيصُ مُرَقَّعُ وَ إِذَا بِسَائِلِِ عَلَى البَابِ يَقُولُ : أَطلُبُ مِن بَيتِ النُّبُوَّةِ قَمِيصَاً خَلَقَا!》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) در شب عروسی برای حضرت فاطمه(س) پيراهن نويی تهيه كرد و جامه ی كهنه و وصله دار نيز نزد خانم دو جهان بود، در اين هنگام سائلی در زد و گفت : از خانه ی رسول خدا(ص) جامه كهنه ای می خواهم، فاطمه(س) خواست كه جامه وصله دار را به او بدهد، ولی فرموده خدای تعالی به يادش آمد كه می فرماید : 📋《«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»(آل عمران ۹۲)》 ♦️هرگز به خوبي ها نمی رسيد مگر اينكه از چيزهايی كه دوست داريد در راه خدا انفاق بكنيد. سپس آن حضرت(س) جامه ی نو را به سائل داد. 📋《فَلَمَّا قَرُبَ الزُّفَافُ، نَزَلَ جِبرَئِيلُ وَ قَالَ : يَا مُحَمَّدُ(ص)! إِنَّ اللهَ تَعَالَى يُقرِؤُكَ السَّلامُ وَ أمَرَنِي أَن أُسَلِّمَ عَلَى فَاطِمَةَ(ع) وَ قَد أَرسَلَ لَهَا مَعِي هَدِيَّةُ مِن ثِيابِ الجَّنَةِ مِن السُّندُسِ الأَخضَرِ》 ♦️وقتي كه هنگام زفاف نزديك شد جبرئيل به محضر رسول اکرم(ص) آمد و عرض كرد : يا رسول الله(ص)! پروردگارت سلام می رساند و مرا نيز فرمان داده كه به فاطمه(س) سلام برسانم و برای فاطمه(س) توسط من جامه ديبايی سبز، از جامه های بهشتی فرستاده است.(۱) رسول اکرم(ص) تحت تأثیر محبت و خلوص دخترش فاطمه(س) قرار گرفت و قطره ای اشک از چشمانش سرازیر شد، فاطمه(س) را به نشانه محبت به سینه اش چسبانید. 🕌اما کربلا؛ «لا یَومَ کَیَومِکَ یَا ابَاعَبدِاللهِ(ع)!» در کربلا هم پیراهنی را از تن بدنی بی سر، غارت نمودند و با خود بردند. در مقاتل هست که؛ امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع با اهل خیام، درخواست کرد که پیراهنی را برایش بیاورند و فرمود : 📋《اِئْتُونِی بِثَوْبٍ لَایُرْغَبُ فِیهِ، اَلْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لَااُجَرَّدُ، فَاِنِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ》 ♦️برایم جامه کهنه‌اى بیاورید که کسى به آن رغبت نکند، تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا مى‌دانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد. 📋《فَلَبِسَهُ ثُمَّ وَدَّعَ النِسَاءَ》 ♦️پس امام(ع) آن لباس را پوشید و از زنان خیام خداحافظی کرد.(۲) بعد از اینکه امام حسین(ع) شهید شد و بدن مطهرش در قتلگاه افتاد. محمد بن جریر طبری سنی می نویسد : 📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 ♦️هر آنچه با حسین(علیه السلام) بود، از او ربوده شد.(۳) و به نقل سید بن طاووس آمده است؛ 📋《وَ تُرِكَ الْحُسَیْنُ(ع) مُجَرَّدَاً》 ♦️حسین(ع) در قتگاه، عریان رها شد.(۴) در زیارت ناحیه مقدسه، امام زمان(عج) به جدّ غریبش این گونه سلام می دهد : 📋《أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِیبِ》 ♦️سلام بر آن کسی که جامه تنش را به غنیمت بردند.(۵) در مقاتل آمده است که؛ 📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ》 ♦️پيراهن شريفش را «اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى» برداشت و رویین پوشش را «ابجر بن کعب» و عِمامه حضرت سيدالشهداء(ع) را «اَخْنَس بن مَرْثَد» به غارت برد.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : گلی گم کرده ام می‌جویم او را به هر گل می‌رسم می‌بویم او را گل من یک نشانی‌ در بدن‌ داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت 👤جوادی 📚منابع : ۱)نزهة المجالس صفوری، ج۲، ص۲۲۶ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹ ۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ ۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۴ ۵)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۰ ۶)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۹ @asnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 6⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلیَکِ یَا بِنتَ سَیِّدِ الأَنبیَاءِ السَّلامُ عَلیَکِ یا بِنتَ صَاحِبَ الحَوضِ واللِّواءِ، ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبری(سلام الله علیها)》🔶🔸 ✅هنگامی که غاصبین فدک به خانه حضرت فاطمه(س) یورش بردند و حضرت(س) را بین در و دیوار قرار دادند، فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدّی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) سقط شد و به شهادت رسید. در این حال، حضرت(س) خطاب به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: 📋《یَا أَبَتَاهُ! یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! أَ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》 ♦️پدر جان! ای رسول خدا(ص)! [نظاره کن، ببین] اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۱) 🏴اینجا اولین درس را، زینب کبری(س) از مادر گرفت. وقتی در عصر عاشورا دید دشمن امام حسین(ع) را محاصره کرده و بدن صد پاره ی امام(ع) داخل قتلگاه افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به قبر مطهر حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ، مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》 ♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده و سرش را از پشت گردنش جدا شده و عمامه و لباسش را به يغما برده شده است!(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : این کشته ی فتاده به هامون حسین(ع) توست وین صیدِ دست و پا زده در خون حسین(ع) توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین(ع) توست این غرقه محیط شهادت که روی دشت از موج خون او شده گلگون حسین(ع) توست! 👤محتشم کاشانی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 7⃣ 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِىَّ بنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ》🔷🔹 ✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید : هنگامی‌ که جنازه ای را، نزدیكان و خانواده ی میّت به خاک می سپارند، همین که قصد بازگشت می کنند؛ 📋《إِنَّ مَلَكاً مُوَكَّلًا بِالْمَقَابِرِ! أَخَذَ قَبْضَةً مِنْ تُرَابٍ فَرَمَى بِهَا فِی آثَارِهِمْ》 ♦️فرشته‌اى از سوى خداوند در قبرستان‌ها گمارده شده است که در آن لحظه، مشتى از خاك بر می‌دارد و در پى آنها می ریزد و می‌گوید : 📋《أَنْسَوْا مَا رَأَیْتُمْ》 ♦️آنچه را که دیدید را فراموش كنید! بعد حضرت(ع) فرمود : 📋《فَلَوْ لَا ذَلِكَ، مَا انْتَفَعَ أَحَدٌ بِعَیْشٍ》 ♦️اگر چنین نبود؛ هیچ كس نمی‌توانست از زندگى سود ببرد.(۱) 🏴اما امام سجاد(علیه السلام) صاحب عزایی بود که حدود بیست سال برای مصیبت پدرش، امام حسین(ع) گریست و جزء بکائین عالم شد. امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرماید : 📋《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)》 ♦️گريه كنندگان -معروف تاريخ- پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(س) و امام سجاد(ع)! امام صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود : 📋《فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!》 ♦️حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر امام حسين(ع) گريست. هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى گذاشتند، مگر اينكه گريان مى شد. كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت : 📋《جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ!》 ♦️اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!  حضرت(ع) می فرمود : 📋《﴿ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾  إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》 ♦️چاره اى نيست، جز اينكه از غم و اندوه خود به خداوند شكايت كنم. من چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى كند.(۲) در روایتی دیگر از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که از على بن الحسین(ع) درباره کثرت گریه اش سؤال شد؟ حضرت(ع) می فرمود : 📋《فَلَا تَلومُونِى، فَاِنَّ یَعقُوبَ(ع) فَقَدَ سِبطَاً مِن وَلَدِه فَبَکَى حَتَّى أَبیَضَّت عَینَاهُ مِن الحُزنِ وَ لَم یَعلَم أَنَّهُ مَاتَ! وَ قَد نَظَرتُ إلَى أَربَعَةِ عَشَرَ رَجُلَاً مِن أَهلِ بَیتِى یَذبَحُون فِی غَدَاةِِ وَاحِدَةِِ، فَتَرَونَ حُزنَهَم یَذهَبُ مِن قَلبِى أَبَدَاً؟》 ♦️مرا ملامت نکنید! زیرا یعقوب پیغمبر(ع) یکى از اولاد خود را گم کرد، و آن قدر گریست تا دو چشمانش از حزن سفید شد، در حالى که نمى دانست که از دنیا رفته است(یا زنده است)! این در حالى است که من مشاهده نمودم چهارده نفر از اهل بیتم را که در صبح یک روز سر بریدند. حال شما گمان کرده اید که هرگز این حزن از قلبم بیرون مى رود؟!(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : يك پسر گم كرد يعقوب، از فراقش گریه کرد چون نگريم من كه يك عالم گُهر گم كرده ام؟ 👤مدرسی 📚منابع : ۱)مَن‌ لایحضرُه‌ الفقیه صدوق، ج۱، ص۱۷۵ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۰۴ ۳)کشف الغُمّه اربلی، ج۲، ص۱۰۲ @AsnadolMasaeb