20.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️
🎙نوحه خوانی زیبا و به یاد ماندنی پیر غلام اهلبیت(علیهم السلام) مرحوم «حاج اکبر کاظمی» در محضر امام خمینی در جماران :👆
🚩 «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا عَبْدِاللهِ(ع)
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ
اَبَداً مَا بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى عَلِيِّ(ع) بْنِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ(ع)»
👤 #امام_جعفر_صادق_علیه_السلام می فرماید :
«أَللهُ يَزُورُهُ﴿حسین بن علی(علیهما السلام)﴾ فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ يَهْبِطُ مَعَ الْمَلَائِكَةِ إِلَيْهِ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ»
خداوند به همراه ملائكه و پيامبران و اوصیاء، در هر «شب جمعه» امام حسین(علیه السلام) را زيارت می كنند.(۱)
#پیر_غلامان
#ویژه_شب_جمعه
📚منبع :
۱)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ج۱، ص۱۱۲
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)》🔶🔸
✅در منابع آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) در لحظات آخر عمر شریفشان هنگام بیماری فرمودند :
📋《اُدعُوا اِلَیَّ حَبِیبِی!》
♦️حبیبم را نزد من حاضر کنید!
عایشه و حفصه پدران خود را نزد آن حضرت حاضر نمودند.
پیامبراکرم(ص) تا آنان را دید، رویِ مبارک خویش را بر گردانید و مجدد فرمود :
📋《اُدعُوا اِلَیَّ حَبِیبِی!》
♦️حبیبم را نزد من حاضر کنید!
سپس دنبال امام علی(علیه السلام) فرستادند و وقتی نظر مبارک رسول اکرم(ص) به ایشان افتاد، ایشان را نزد خود خواندند و کلماتی به حضرت(ع) فرمودند.
که امام صادق(علیه السلام) درطی روایتی می فرماید :
«وقتی امر رسالت بر رسول خدا(ص) نازل شد، وصیّت نیز به صورت کتابِ نوشته شده، فرود آمد و جبرئیل(ع) آن را همراه دیگر امناء خدای متعال از فرشتگان، فرود آوردند وجبرئیل امین عرض کرد : ای محمّد(ص)!
دستور فرما همه از نزد تو بیرون روند، مگر وصیّ تو، تا آن را از تو بگیرد و ما، شاهد باشیم که آن را به علی(ع) دادی و ضامن آن گردیم.
پس پیامبر(ص) دستور داد به جز علی(ع) همه از خانه خارج شوند و فاطمه(س) نیز ما بین پرده و در، قرار داشت.
در این هنگام جبرئیل امین عرض کرد :
ای محمّد(ص)! پروردگارت تو را سلام میدهد و می فرماید :
این، کتابی است که با تو پیمان بسته و شرط کرده بودم و خود، بر توشاهد بودم و فرشتگان من نیز گواهان تو بر آن، بودند.
و گواهی خودم به تنهایی کافی است.
پس جبرئیل کتاب را به پیامبر اکرم(ص) داد و سفارش کرد که این را به امام علی(ع) بدهد.
پس جبرائیل خطاب به پیامبر اکرم(ص) گفت : آن را بخوان!
و حضرت(ص) آن را حرف به حرف، خواند و سپس خطاب به امام علی(ع) فرمود :
📋《یَا عَلِیُّ! أَخَذْتَ وَصِیَّتِی وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَ لِیَ الْوَفَاءَ بِمَا فِیهَا؟》
♦️ای علی(ع)! آیا وصیّت مرا گرفتی و آن را شناختی و وفا به آنچه درآن است را، در پیشگاه خدای متعال و من، ضامن شدی؟
امام علی(علیه السلام) فرمود :
📋《نَعَمْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عَلَیَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَى اللَّهِ عَوْنِی وَ تَوْفِیقِی عَلَى أَدَائِهَا》
♦️آری، پدر و مادرم فدای تو باد.
بر من باد ضمانت آن و خدای متعال توفیق به وفای به آن را عنایت کند و مرا نسبت به انجام آن، یاری فرماید.
سپس حضرت رسول اکرم(ص) در ادامه فرمود :
📋《یَا عَلِیُّ(ع)! تَفِی بِمَا فِیهَا مِنْ مُوَالاهِ مَنْ وَالَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَهِ وَ الْعَدَاوَهِ لِمَنْ عَادَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْهُمْ عَلَى الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَلَى کَظْمِ الْغَیْظِ وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّی وغَصْبِ خُمُسِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ؟》
♦️ای علی(ع)! وفا کن به آنچه در آن است از دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا و رسول خدا(ص) و دوری گزیدن از آنان با صبر وپایداری و فرو نشاندن غیظ خود دربرابر پایمان شدن حقّت و غصبِ خُمست و هتک حرمتت!
امام علی(ع) در جواب فرمودند :
📋《نَعَمْ یَا رَسُولَ الله(ص)!》
♦️باشد یا رسول الله(ص)!
امیرالمومنین(علیه السلام) می فرماید :
همانا شنیدم که جبرئیل امین به رسول اکرم(ص) میگفت :
📋《یَا مُحَمَّدُ(ص)! عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَهُ وَ هِیَ حُرْمَهُ اللَّهِ وَ حُرْمَهُ رَسُولِ الله(ص) وَ عَلَى أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ》
♦️ای محمّد(ص)! به علی(ع) بیان کن که حُرمت او، هتک خواهد شد در حالی که حرمت وی، حرمت خدا و رسول خدا(ص) است واینکه محاسنش به خون تازه سرش خضاب می شود.
که امام علی(ع) در ادامه می فرماید :
📋《فَصَعِقْتُ حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَهَ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ سَقَطْتُ عَلَى وَجْهِی》
♦️وقتی این سخن را از جبرئیل امین شنیدم، فریادی زدم و به صورت افتادم.
وگفتم :
📋《نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ إِنِ انْتَهَکَتِ الْحُرْمَهُ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْکِتَابُ وَ هُدِّمَتِ الْکَعْبَهُ وَ خُضِبَتْ لِحْیَتِی مِنْ رَأْسِی بِدَمٍ عَبِیطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّى أَقْدَمَ عَلَیْکَ》
♦آری، قبول کردم و راضی هستم، اگر چه هتک حرمتم شود وسنّتها، تعطیل گردد وکتاب خدا، پاره پاره شود و کعبه، ویران گردد و محاسنم از خون تازه سرم، خضاب شود و برای خدا، صبر خواهم نمود تا بر شما، وارد شوم.
سپس آن وصیّت با چند مُهر از طلا که آتش به آن نرسیده بود و ساخته ی دست بشر نبود، مُهر شد و به امام علی(ع) تحویل داده شد.(۱)
@AsnadolMasaeb
ادامه مطلب :👇
در هنگام یورش مهاجمین به خانه حضرت فاطمه(س) و وقوع حادثه جانسوز هجوم و جراحات و لطمات وارده بر حضرت فاطمه(س)، اصحاب سقیفه وارد خانه شدند.
اینجا بود که امام علی(ع) مقابل «عمر بن خطاب» درآمد و او را گرفت و بر زمین کوبید و در این حین خطاب به عمر فرمود :
📋《يَا ابْنَ صُهَاكَ! لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللهِ(ص) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي》
♦️ای پسر صحّاك! اگر مقدّرات خداوندی و پيمان و سفارش رسول خدا(ص) نبود، هر آينه مي فهميدی كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداری!(۲)
عُمر از ترس جان خود سریع از خانه بیرون رفت.
اما وقتی شنید، که پیامبراکرم(ص) به امیر المومنین(ع) دستور صبر داده است، فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر نیروی کمکی خواست!
او و یارانش این بار با پشتیبانی صد نفری که از قبل آماده بودند، حمله کردند و تا پشت در نیم سوخته آمدند.
قنفذ نیز با گروهی دیگر به پشت درب خانه آمدند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند.
مهاجمین هجوم دسته جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند.
📋《فَضَبَطُوهُ وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ حَبْلًا أَسْوَدَ》
♦️سرانجام، آنان امام علی(ع) را دستگیر کردند و ریسمانی سیاه بر گردن حضرت(ع) انداختند.
در این هنگام، زهرای مرضیه(س) که به خاطر لطمات و صدمات وارده، توسط عمر بر زمین افتاده بود، كمی به هوش آمد و به زحمت بلند شد و ريسمان بر گردن قرآن ناطق ديد و به سويش شتافت، و به دامان علي(ع) را چنگ زد و مانع بردنش شد.
📋《وَ حَالَتْ فَاطِمَةُ(س) بَيْنَ زَوْجِهَا وَ بَيْنَهُمْ عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ》
♦️کنار درب خانه، حضرت فاطمه زهرا(س) میان علی(ع) و آنان حائل شد و مانع از بردن امام(ع) به مسجد شد و در این لحظه فرمود :
📋《وَ اللّهِ لا أَدَعُكُمْ تُجُرُّونَ إِبْنَ عَمّي ظُلْماً》
♦️به خدا سوگند!
نمي گذارم پسر عموي مرا ظالمانه به سوی مسجد بكشانيد.
در این لحظه؛ عمر به قنفذ امر کرد :
📋《اضْرِبْهَا! فَضَرَبَهَا قُنْفُذٌ الْمَلْعُونُ بِالسَّوْطِ》
♦️او را بزن! قنفذ ملعون نیز با تازیانه زد تا اینکه فاطمه(س) دستش از دامان علی(ع) کوتاه شد و رها کرد و بر زمین افتاد.
📋《ثُمَّ انْطَلَقُوا بِعَلِيٍّ(ع) مُلَبَّباً بِحَبْلٍ》
♦️سپس مهاجمین، امام علی(ع) را در حالی که طناب پیچ شده بود، به سمت مسجد بردند.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ابر ماتم بر سر کاشانه ام سایه کشید
قامت طوبای باغ من خداوندا خمید
شادی ام این بود یاری دارم آن هم فاطمه است
ای دریغا! این امیدم هم به نومیدی رسید
دست بسته بودم و در کوچه افتادم ز پا
نالهی واغربتایم را یهودی هم شنید..!
من خودم دیدم که فضّه با چه حال مضطری
از میان شعله ها یاس مرا بیرون کشید
قنفذ بی چشم و رو زهرای زخمیّ مرا
آنقدر در کوچه ها زد تا امانش را بُرید
👤مجتبی روشن روان
📚 منابع :
۱)الکافی کلینی، ج۱، ص۲۸۲
۲)کتاب سُلیم بن قیس، ج۲، ص۵۸۶
۳)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳
@AsnadolMasaeb