اسناد المصائب
1⃣بررسی روضه «هنده» : مضمون دو کلیپ :👇 🎤«از سلمان نقل شده است که روزی در مدینه، عبدالله بن عامر یهو
2⃣بررسی روضه «أُمّ حبیبه» :
مضمون دو کلیپ :👇
🎤«ام حبیبه زنی بود که در کودکی نابینا بود و همراه پدر خود برای شفا گرفتن به درب منزل امیرالمؤمنین علی(ع) رفت که به دست حضرت حسین(ع) شفا گرفت و بعد از آن کنیز این خانواده شد.
او بعدها از مدینه به کوفه رفت و آن جا ساکن شد.
هنگام ورود اسراء به کوفه، ام حبیبه به کنیز خود غذا داد که در میان اسرا پخش کند در حالی که آنها را نمی شناخت.
اما حضرت زینب(س) غذاهای توزیع شده میان اهل کاروان را میگیرد و به کنیز بر میگرداند و میگفت که ما صدقه خور نیستیم.
ام حبیبه وقتی در جریان این واقعه قرار می گیرد، متعجب میشود و خواستار این میشود که آن خانم را ببیند.
ام حبیبه خادمه زینب(س) در دوران حضور او در کوفه، صدای ام کلثوم را که می شنود، می گوید : غیر از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) صدقه بر احدی حرام نمی باشد. اینان که هستند؟
زینب(س) نگاهی به ام حبیبه می کند و می فرماید :
زینب(س) با سوز دل می فرماید :
ام حبیبه! منم، زینب، دختر علی (ع)، تو در این کوفه کنیز من بودی!
چگونه است که مرا اینک نمی شناسی؟
ام حبیبه نگران و مضطرب سؤال می کند :
اگر تو زینب(س) هستی، او هیچ گاه بدون برادرش حسین(ع) جایی نمی رفت، بگو حسینت کجاست؟
دل زینب(س) آتش می گیرد و می فرماید : نگاه بر نوک نیزه رو به رویت بنما!
آن، سر بریده حسین(ع) می باشد!
سپس در بقیه عمر خود از ناله و گریه بر حضرت سیّدالشهداء(ع) ساکت نگردید تا به جوار حق پیوست.»
✍پاسخ :
1⃣این داستان نیز مانند داستان قبل در هیچ کتب معتبری نقل نشده است و از جعلیات است.
2⃣در تاریخ و در منابع، هیچ اشاره ای به این مطلب نشده است که حضرت فاطمه(س) کنیزی به نام ام حبیبه در خانه داشته است، همانطور که در منابع، اشاره ای به بیماری او و شفای آن توسط امام حسین(ع) نشده است و این داستان نیز مانند داستان هند، هیچ قائلی در بین مورخین ندارد.
3⃣در منابع در مورد کیفیت ورود اسرای کربلا به کوفه، این چنین آمده است و هیچ اشاره ای به ام حبیبه یا هیچ زنی نشده است.
👤ابن نما حلی(۵۶۵ق) می نویسد :
📋«وَاجتَمَعَ النَّاسُ لِلِّنَظَرِ الَی سَبِیِّ آلِ الرَّسُولِ(ص) وَ قُرَّةَ عَینِ البَتُولِ(س) وَ فَأَشْرَفَتْ اِمْرأةُ مِن الْكُوفَةِ وَ قَالَت : مِن اَیِّ الاُسَارَی اَنتُنَّ؟»
♦️وقتی اسراء وارد کوفه شدند، مردم برای دیدن آنها اجتماع کردند.
در این هنگام، زنی از کوفه جلو آمد و خطاب به اسراء گفت : از اسرای کدام قبیله و خاندانید؟
📋«فَقُلْنَ : نَحْنُ أُسَارَی مُحَمُّدِِ(ص)!
فَنَزَلَتْ وَ فَجَمَعَتْ مُلاءً وَ اءُزُراً وَ مَقانِعَ فَاءَعْطَتْهُنَّ فَتَغَطَّيْنَ»
♦️پس آنان گفتند : ما از اسرای آل محمدیم!
در این موقع آن زن از پشت بام پائین آمد و چندین قطعه لباس و چارقد و مقنعه به خدمت آنها آورد و تقدیمشان نمود، آنان آن لباس و پوشاک ها را پذیرفتند و آنها را حجاب و پرده خویش نمودند.(۱)
📚منبع :
۱)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
@AsnadolMasaeb
34.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴
#روضه_های_بی_سند
1⃣روضه هنده توسط شیخ #احمد_کافی
۱)قسمت اول :
#بررسی_روضه_هنده
@AsnadolMasaeb
26.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴
#روضه_های_بی_سند
2⃣روضه هنده توسط حجت الاسلام #علوی_تهرانی!
#بررسی_روضه_هنده
@AsnadolMasaeb
28.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴
#روضه_های_بی_سند
3️⃣روضه ام حبیبه توسط #عبدالرضا_هلالی!
#بررسی_روضه_ام_حبیبه
@AsnadolMasaeb
28.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴🎙🏴
#روضه_های_بی_سند
4⃣روضه ام حبیبه توسط #عبدالرضا_هلالی!
#بررسی_روضه_ام_حبیبه
@AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
✍ #روضه_شماره 3️⃣6️⃣
👤 #بریر_بن_خضیر_رحمه_الله
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#از_شهدای_کربلا
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَی بُرَیرِ بنِ الخُضَیرِ الهَمْدَانِیِّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ》🔶🔸
✅بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانی مِشْرَقی، شاخهای از قبیله هَمْدانِ یمن بود و از خاندان بنی مِشرق از قبیله هَمْدانِ و ساکن کوفه بود.
طبری از او با لقب «سَیّدُالقُّرَّاء» یاد می کند.(۱)
بُرَیر بن خُضَیر، مردی زاهد و عابد و از بزرگان و قاریان مسجد کوفه و مفسری پرهیزگار و از بزرگان و اشراف ساکن شهر کوفه به شمار می آمد.
بُریر وقتی خبر حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه آگاه شد، از کوفه به سوی مکّه حرکت کرد تا این که سرانجام موفق شد در مکه به جمع اصحاب و یاران امام(ع) بپیوندد و ایشان را از مکه تا کربلا همراهی نماید.
پس از ورود کاروان امام حسین(ع) و یارانش به کربلا در دومین روز از ماه محرم الحرام سال شصت هجری، آن حضرت(ع) خطبهای ایراد فرمودند.
پس از ایراد این خطبه، یاران امام(ع) به پا خاستند و هر یک از آنان سخنانی را به زبان راندند و با مولای خویش تجدید بیعت کردند.
از جمله کسانی که پس از سخنان امام حسین(ع) به پا خاست و سخنانی را ایراد نمود، بریر بود.
بریر پس از زهیر از جای برخاست و خطاب به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) گفت :
📋《وَاللّه ِيَابنَ رَسولِ اللّه(ص)! لَقَد مَنَّ اللّه ُبِكَ عَلَينا أن نُقاتِلَ بَينَ يَدَيكَ، فَتُقَطَّعُ فيكَ أعضاؤُنا ثُمَّ يَكونُ جَدُّكَ شَفيعَنا يَومَ القِيامَةِ 》
♦️ای پسر رسول خدا(ص)! خداوند به واسطه وجود شریفتان بر ما منت نهاده است، بدرستی که ما در رکاب شما نبرد میکنیم، تا آنجا که در راه [دفاع از] شما اعضای بدنمان تکه تکه شود. پس جد شما [بواسطه این عمل] در روز قیامت شفیع ما خواهد شد.(۲)
در شب عاشورا نیز پس از سخنان امام حسین(ع) هر یک از یاران برخاستند و بر حمایت از امام حسین(ع) تأکید کردند و با امام(ع) خویش تجدید پیمان نمودند. پس از پایان جلسه، بریر از حضرت(ع) اجازه خواست تا برود و عمر بن سعد را موعظه کند، امام حسین(ع) نیز پذیرفت و بریر نزد عمر بن سعد رفت.
ابن اعثم در این باره می نویسد :
امام حسين(ع) بُرَير را به سوى عمر بن سعد فرستاد.
بُرَير به عمر بن سعد گفت :
📋《يَا عُمَرَ بنَ سَعدٍ! أ تَترُكُ أهلَ بَيتِ النُّبُوَّةِ يَمُوتُونَ عَطَشَاً وَ حُلتَ بَينَهُم وبَينَ الفُراتِ أَن يَشرَبُوهُ وَ تَزعُمُ أنَّكَ تَعرِفُ اللّه وَ رَسُولَهُ؟!!》
♦️اى عَمر! آيا مى گذارى كه خاندان نبوّت، از تشنگى جان بدهند و مانعِ آنان مى شوى كه از آب فرات بنوشند و ادّعاى شناختن خدا و پيامبرش را مى كنى؟
عمر بن سعد ساعتى به زمين، چشم دوخت، سپس، سرش را بلند كرد و گفت :
📋《إنّي وَاللّه ِأعلَمُهُ يَا بُرَيرُ عِلمَاً يَقِينَاً أنَّ كُلَّ مَن قَاتَلَهُم وَ غَصَبَهُم عَلَى حُقُوقِهِم فِي النَّارِ لَا مَحَالَةَ، وَلكِن وَيحَكَ يَا بُرَيرُ! أتُشِيرُ عَلَيَّ أَن أَترُكَ وِلَايَةَ الرَّيِّ فَتَصِيرَ لِغَيرِي؟ ما أجِدُ نَفسي تُجيبُني إلى ذلِكَ أبَداً [مُلكُ الرَّيِّ قُرَّةُ عَينِي!]》
♦️به خدا سوگند! من اين را به يقين مى دانم كه هر كس با آنان بستيزد و حقّشان را غصب كند، ناگزير در دوزخ خواهد بود.
امّا واى بر تو اى بُرَير! آيا نظرت اين است كه فرماندارى رى را رها كنم تا به كسى جز من برسد؟! در خود نمى بينم كه بتوانم از اين مُلك، در گذرم! [مُلک ری نور چشم من است.]
بُرَير بن حُضَير، به سوى امام حسين(ع) بازگشت و گفت :
📋《يَابنَ بِنتِ رَسولِ اللّه(ص)!إنَّ عُمَرَ بنَ سَعدٍ قَد رَضِيَ أن يَقتُلَكَ بِمُلكِ الرَّيِّ!》
♦️اى فرزند پيامبر خدا(ص)! عمر بن سعد، راضى شده كه در برابر فرمانروايى رى، تو را بكُشد.(۳)(۴)
در روز عاشورا امام حسین(ع) از بریر بن خضیر خواست تا با سپاه دشمن سخن بگوید و آنان را نصیحت کند.
بریر نیز در مقابل سپاه دشمن قرار گرفت و گفت :
📋《يَا قَوْمِ! اِتَّقُوا اَللَّهَ فَإِنَّ ثَقَلَ مُحَمَّدٍ(ص) قَدْ أَصْبَحَ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ هَؤُلاَءِ ذُرِّيَّتُهُ وَ عِتْرَتُهُ وَ بَنَاتُهُ وَ حَرَمُهُ فَهَاتُوا مَا عِنْدَكُمْ وَ مَا اَلَّذِي تُرِيدُونَ أَنْ تَصْنَعُوهُ بِهِمْ؟》
♦️ای سپاهیان! اینک بار گران محمد(ص) بر دوش شما قرار گرفته، در حالی که اینها فرزندان، خاندان، حرم و دختران او هستند، پس بگویید قصد دارید با آنها چه کنید؟
آنان گفتند :
📋《نُرِيدُ أَنْ نُمَكِّنَ مِنْهُمُ اَلْأَمِيرَ اِبْنَ زِيَادٍ فَيَرَى رَأْيَهُ فِيهِمْ》
♦️میخواهیم امیر، عبیدالله بن زیاد، بر حسین(ع) و خاندانش تسلط یابد و هرچه او خواست انجام شود.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
بریر در پاسخ گفت :
📋《أَ فَلاَ تَقْبَلُونَ مِنْهُمْ أَنْ يَرْجِعُوا إِلَى اَلْمَكَانِ اَلَّذِي جَاءُوا مِنْهُ وَيْلَكُمْ يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ!
أَ نَسِيتُمْ كُتُبَكُمْ وَ عُهُودَكُمُ اَلَّتِي أَعْطَيْتُمُوهَا وَ أَشْهَدْتُمُ اَللَّهَ عَلَيْهَا؟
يَا وَيْلَكُمْ أَ دَعَوْتُمْ أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ وَ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ دُونَهُمْ حَتَّى إِذَا أَتَوْكُمْ أَسْلَمْتُمُوهُمْ إِلَى اِبْنِ زِيَادٍ وَ حَلَّأْتُمُوهُمْ عَنْ مَاءِ اَلْفُرَاتِ؟
بِئْسَ مَا خَلَّفْتُمْ نَبِيَّكُمْ فِي ذُرِّيَّتِهِ مَا لَكُمْ لاَ سَقَاكُمُ اَللَّهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فَبِئْسَ اَلْقَوْمُ أَنْتُمْ》
♦️آیا نمی پذیرید که حسین(ع) و خاندانش به محلی که از آن جا آمدهاند باز گردند؟
وای بر شما اهل کوفه! آیا نامههایی را که روانه کردید و عهد و پیمان هایی که بستید و خدا را شاهد گرفتید، فراموش کردهاید؟
وای بر شما، آیا اهل بیت پیامبرتان را دعوت کردهاید، در حالی که می پنداشتید جانتان را بهر آنها خواهید داد؛ ولی هنگامی که آنها رو به شما آوردند، آنها را تسلیم ابن زیاد ساختید و از آب فرات منعشان کردید؟
با فرزندان پیامبرتان پس از او چه بد برخورد کردید. شما را چه شده است؟ خدا در قیامت شما را سیراب نگرداند، شما بد امتی هستید.
از میان لشکر دشمن کسانی گفتند :
📋《يَا هَذَا! مَا نَدْرِي مَا تَقُولُ؟》
♦️ای فلان! ما نمیفهمیم تو چه میگویی؟
بریر نیز گفت :
📋《اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي زَادَنِي فِيكُمْ بَصِيرَةً اَللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ فِعَالِ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ اَللَّهُمَّ أَلْقِ بَأْسَهُمْ بَيْنَهُمْ حَتَّى يَلْقَوْكَ وَ أَنْتَ عَلَيْهِمْ غَضْبَانُ》
♦️سپاس خدای را که بینش مرا بیش از شما قرار داد.
پروردگارا! من از رفتار این قوم بیزارم، تو خود تیرهایی در بین آنها بیفکن که تو را در حالی که تو از آنها غضبناک باشی، ملاقات کنند.
سپس سپاه عمر بن سعد بریر را تیر باران کردند و او مجبور به عقب نشینی شد.(۵)
ابن نما حلی در مورد جنگ بریر در کربلا می نویسد :
📋《خَرَجَ بُرَيرُ بنُ خُضَيرٍ وَ كَانَ زَاهِداً عَابِداً فَخَرَجَ إلَيهِ يَزيدُ بنُ مَعقِلٍ وَاتَّفَقَا عَلَى المُباهَلَةِ إلَى اللّه ِفِي أَن يَقتُلَ المُحِقُّ مِنهُمَا المُبطِلَ، فَتَلاقَيا فَقَتَلَهُ بُرَيرٌ وَ لَم يَزَل يُقاتِلُ حَتَّى قُتِلَ رِضوانُ اللّه ِعَلَيهِ》
♦️بُرَير بن خُضَير كه زاهد و عابد بود به ميدان آمد.
يزيد بن مَعقِل، به سوى او بيرون آمد و با هم، قرار مُباهِله گذاشتند و از خدا خواستند كه هر كه بر حق است، آن را كه بر باطل است، بكُشد.
آن گاه، با هم جنگيدند و بُرَير، او را كُشت و سپس، پيوسته جنگيد تا به شهادت رسيد. خداوند، از او خشنود باد!(۶)
ابن شهر آشوب می نویسد :
بریر هنگام جنگ در روز عاشورا، این گونه رجز می خواند :
📋《أَنَا بُرَيْرٌ وَ أَبِي خُضَيْرٌ
لَيْثٌ يَرُوعُ اَلْأُسْدَ عِنْدَ اَلزَّئْرِ
يَعْرِفُ فِينَا اَلْخَيْرَ أَهْلُ اَلْخَيْرِ
أَضْرِبُكُمْ وَ لاَ أَرَى مِنْ ضَيْرٍ
كَذَلِكَ فَعَلَ اَلْخَيْرُ فِي بُرَيْرٍ》
♦️من بریر، فرزند خضیرم.
شیر به هنگام غرش از کسی نمیترسد.
اهل خیر از خیرخواهی ما آگاهند.
من شما را میزنم و از این کار زیان نمیبینم.
این کار آزاد مردان است که از بریر سر می زند.(۷)
ابن اعثم می نویسد :
بریر به میدان رفت و جنگید و پس از به هلاکت رساندن سی نفر از دشمنان به دست بجیر بن اوس ضبی به شهادت رسید.(۸)
در زیارت اربعین و زیارت شهداء اینگونه به بریر سلام داده شده است :
«السَّلَامُ عَلَی بُرَیرِ بنِ الخُضَیرِ الهَمْدَانِیِّ»(۹)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
اصلاً حسین جنس غمش فرق میکند
این راه عشق، پیچ و خمش فرق میکند
اینجا گدا همیشه طلبکار میشود
اینجا که آمدی کرمش فرق میکند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق میکند
صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین
عیسای خانواده دمش فرق میکند
از نوع ویژگی دعا زیر قبهاش
معلوم میشود حرمش فرق میکند
تنها نه اینکه جنس غمش، جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق میکند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان، قدمش فرق میکند
من از «حسینُ منّی» پیغمبر خدا
فهمیدهام حسین همهاش فرق میکند
👤زمانیان
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۳۳
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۸
۳)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۹۶
۴)مقتل الحسين(ع) خوارزمى، ج۱، ص۲۴۸
۵)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۱
۶)مثير الأحزان ابن نما حلی، ص۶۱
۷)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۹۹
۸)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۰۲
۹)بحارالانوار مجلسی، ج۹۸، ص۳۴۰
@AsnadolMasaeb