1⃣یک مهر سال ۱۳۷۸ شمسی سالروز رحلت عالم ربانی، حضرت شیخ الخطباء و المحدثین، مرحوم حاج شیخ حسین عندلیب همدانی(قدس سره)
#خطبای_عالم
#استاد_عندلیب_همدانی
@AsnadolMasaeb
✅معرفی مختصری از این بزرگوار :👇
«شیخ حسین عندلیب همدانی» در سال ۱۲۸۷ شمسی(۱۳۲۶ق) در شهر اصفهان در خانواده ای علمی دیده به جهان گشود.
پدر بزرگوارش حجت السلام و المسلمین شیخ محمدتقی عندلیب عالمی عارف و خطیبی خوش صدا بود.
او دوست بسیار صمیمی شاعر بزرگ، مرحوم عمان «سامانی» بود.
عمان در دیوان خود از او به این گونه یاد می کند :
«اصفهان را عندلیب گلشن اوست
در اُخوّت گشته مخصوص من اوست»
مادر محترمه شیخ حسین عندلیب علویه ای از سلسله سادات سجادی اصفهان بود که در کودکی مادرش را از دست می دهد و آنگاه همراه پدر به همدان مهاجرت می کند.
پس از تحصیل در مکتب خانه های سنتی و دبستان نصرت، در حوزه علمیه همدان که در آن زمان از رونق خاصی برخوردار بود، از محضر ادیبان، فقیهان و فیلسوفان آن سامان بهره های فراوان بود.
ایشان از محضر اساتیدى چون «میرزا عبدالرحیم خوانسارى» و «میرزا حسن طبسى» صرف و نحو را فرا گرفت.
از محضر اساتیدى چون «حاج آقا محمد» علوم عقلى و علم كلام را آموخت.
همچنین قوانین اصول را نزد «حاج میرزا حسین خلیلى» و «آقاى شورینى» فرا گرفت.
علاوه بر این، «حاج شیخ على دامغانى» و «حاج شیخ موسى ناظم الشریعه» از اساتید ایشان در علم رجال و انساب بوده اند.
اما از همه بیشتر سالهای متمادی از درس تفسیر، فقه و اصول مرحوم «آیت الله العظمی آخوند ملا علی معصومی همدانی» استفاده کرد.
ایشان در کنار تحصیل علم از تهذیب و تزکیهٔ نفس غافل نماند و سیر و سلوکی منطبق با موازین قرآن و عترت داشت.
مهمترین ویژگی روحی این بزرگوار عشق و دلباختگی او به سید و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(علیهما السلام) بود.
برای او زندگی بی نام و یاد حسین(علیه السلام) معنی و مفهومی نداشت.
ایشان از هر فرصتی برای مطالعه و تحقیق استفاده می کرد و نتیجه ی این تحقیقات ده ها دفتر بزرگ و کوچک است.
از آثار ایشان کتاب کم نظیر «ثارالله» است که بارها به طبع رسیده است.
همچنین ایشان در علم انساب و شجره نامه سادات به ویژه در منطقه همدان از تبحر خاصی برخوردار بودند که به همین منظور تحقیقات وسیعی در باب امامزادگان و سادات استان همدان، آثار باستانی و شرح حال علمای این سامان دارند که امید است در دسترس عموم قرار گیرد.
سرانجام روح پاک این محقق فرزانه و عالم نستوه پس از تحمل مدت ها بیماری سخت و طاقت فرسا در روز دوازدهم جمادی الثانی ۱۴۲۰ هجری قمری برابر با اول مهر ۱۳۷۸ هجری شمسی از دار فانی رحلت کرد.
پیکر آن مرحوم پس از تشییعی بسیار با شکوه و کم نظیر در جوار آستان مقدس «شاهزاده حسین(ع)» همدان دفن گردید.
💠«مرحوم عندلیب» در کلام دیگران :
👤مرحوم «شیخ محمد متقی همدانی» :
#استاد_عندلیب_همدانی(فرزند مرحوم شیخ حسین عندلیب همدانی) نقل می کند که مرحوم «متقی همدانی» به من گفتند :
روزی با پدر شما برای تفریح به باغهای اطراف همدان رفته بودیم، من به ایشان گفتم : در این فضای با صفا و با آن صوت زیبایت چند بیتی غزل از حافظ بخوان، پدرت گفت :
«آقای متقی! من این حنجره را وقف اهل بیت(علیهم السلام) و بالخصوص حسین بن علی(علیه السلام) کرده ام و در جای دیگر استفاده نمی کنم.»
👤استاد «علی نظامی همدانی» :
«آن مرحوم در بالای منبر، بیشتر از مستمعینش اشک می ریخت.»
👤استاد «شیخ حسین انصاریان» در خاطراتش می نویسد :
«بالای سر حجت الاسلام عندلیب همدانی حاضر بودم که ۹۴ سال از عمرش میگذشت و در حال احتضار نفسهای آخر عمرش را کنار بالینش نشسته بودم و در ذهنم باطن کارهایش را با روایاتی که درباره وضعیت محتضر و سختی جان کندن وارد شده تطبیق می دادم.
آن بزرگوار عالمی صاحب دل، از نظر کرده های حضرت سیدالشهدا(ع) و از پاکان روزگار بود و نسلهایی که او را در طول ۹۰ سال زندگی اش دیده بودند از وی به نیکی یاد می کردند.
آن روز عالم دیگری نیز بر بالین او نشسته بود و در همان لحظاتی که من داشتم به روایات فکر میکردم ایشان خطاب به من گفت این لحظه، لحظه ی بسیار سخت و مشکل و خطرناکی است.
گفتم : البته نه برای چنین کسی!
گفت : چطور؟
گفتم : همه مردم این شهر، خود من که سی سال است او را میشناسم، شهادت میدهیم که این مرد قریب یک قرن در راه خدا و پیغمبر و اهل بیت(ع) و قرآن تلاش کرد و با زبان پاک سه نسل از مردم این شهر را هدایت کرده است.
آیا باور کردنی است که خدا و اهل بیت(علیهم السلام) در این زمان که او در حال احتضار است و به یاری آنها نیاز دارد به حال خود رهایش کنند؟!
مگر میشود کسی این همه در پی خدا برود و مطیع اوامر و نواهی الهی باشد، ولی خدا در موقع اضطرار و نیاز او را رها کند؟! (زندگینامه و خاطرات استاد حسین انصاریان، ص۵۲۰)
@AsnadolMasaeb
🏴تصویری از تشییع با شکوه از پیکر پاک مرحوم «شیخ حسین عندلیب همدانی» که در روز اول مهر ۱۳۷۸ شمسی انجام شد.
@AsnadolMasaeb
🏴تصویری از قبر مطهر ایشان در جوار آستان مقدس «شاهزاده حسین(ع)» واقع در همدان
🤲صلواتی نثار روح مطهّر ایشان هدیه کنیم.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدٍ(ص)»
@AsnadolMasaeb
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
5️⃣1️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «ثارالله، خون حسین(علیه السلام) در رگهای اسلام» کتابی است در نوع خود بی نظیر، متقن، معتبر و در عین حال ساده و روان، در چهار فصل؛
*شخصیت امام حسین(علیه السلام)
*مقتل نگاری
*گزیده هایی از مقتل امام حسین(علیه السلام) و یاران ایشان
*مسائل مربوط به سوگواری؛ اثر مرحوم آیت الله حاج شیخ حسین عندلیب همدانی
از ویژگی های دیگر این کتاب می توان به استناد مؤلف بر آیات، احادیث و متون دینی و روایی معتبر اشاره کرد که کتاب را بیش و پیش از آن که فقط کتابی تاریخی و روایی معرفی کند، مد نظر مجامع علمی و اندیشمندان و صاحب نظران قرار داده است.
و بخشی از این کتاب به تحقیق به موضوع «اربعین حسینی» اختصاص دارد و در آن به اختلاف ریشه ها و مسائل تاریخی آن توجه شده است.
نگارنده ی کتاب، مرحوم آیت الله حسین عندلیب همدانی از علمای شهر همدان و از شاگردان مرحوم آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی بود.
@AsnadolMasaeb
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
🌐برای خرید یا مطالعه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇
🆔 https://bookroom.ir/book/48283
@AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
✍ #روضه_شماره 3️⃣1️⃣1️⃣
👤 #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
👤 #حضرت_عباس_علیه_السلام
@AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسّلامُ عَلیک یا أبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ أمِیرِ المُؤمِنِینَ(علیه السلام)》🔷🔹
✅«احمد بن علی» معروف به «ابن عِنَبه»(۸۲۸ ق) می نویسد :
روزی امام علی(علیه السلام) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود :
📋《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا》
♦️برای من زنی را انتخاب کن که او را به ازدواج خویش در بیاورم، تا اینکه برای من فرزندانی همچون شیرانی از نسل عرب به دنیا بیاورد.
که عقیل، «فاطمه کلابیّه» را به امام علی(علیه السلام) معرفی کرد و گفت :
📋《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》
♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۱)
👤«شیخ محمّدجواد یزدى مشهدی»(متوفی اوائل قرن چهاردهم) می نویسد :
حضرت امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) در آخرین شب حیات مبارکشان یعنی شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهل هجری، بعد از اینکه حضرت(ع) آخرین وصایای خود را برای فرزندان خویش فرمود، به جمعیت حاضر خیره شدند و نگاهشان را بین جمعیت تقسیم کردند.
📋《ثُمَّ نَظَرَ إِلَى العَبَّاسِ فَرَأَى أَنَّ بُكَاءَهُ أَشَدُّ مِنَ الآخِرِينَ فَدَعَاهُ إِلَيهِ》
♦️سپس نگاه حضرت(ع) روی حضرت عباس(ع) متوقف شد و دید که گریه عباس(ع) بیشتر از دیگران است، پس او را نزد خود فرا خواند.
📋《فَصَاحَ صِيَاحَاً عَالِيَاً وَ بَكَى بُكَاءً طَوِيلَاً》
♦️پس حضرت(ع) در این هنگام بلند بلند و طولانی گریستند.
📋《وَ اأَخَذَ العَبّاسَ(ع) و ضَمَّه اِلَی صَدرِهِ》
♦️عباس(ع) رو به آغوش کشیدند و به سینه مبارکشان چسباندند.
سپس فرمودند :
📋《وَلَدِی! مُهجَتِی! سَتَقُرُّ عَیْنِی بِکَ فِی یَوْمِ الْقِیٰامَةِ》
♦️پسرم! عزیز دلم! به زودی در روز قیامت به وسیله تو چشم من روشن می گردد.
📋《عَلَیکَ بِالحُسَینِ(ع)》
♦️حسین را به تو سپردم.
📋《فَإِنَّهُ أَمَانَةُ اللَّه وَ أَمَانَةُ رَسُولِهِ وَ أَمَانَةُ فَاطِمَةَ(س) وَ أَمَانَتِی عِندَکَ!
كُن «عَضُدَاً» وَ تَرسَاً لَهُ وَافِدِ نَفسَكَ لَهُ》
♦️همانا حسین(ع) امانت خدا و رسول خدا و امانت فاطمه(س) و امانت من در نزد توست.
کمک کار و حامی و یاور و فدایی او باش.(۲)
منظور از «عَضُداً» در اینجا یعنی «یار و کمک کار»!
«عَضُد» در اصطلاح یعنی «بازو» و بازو از اعضایی است که برای کنایه از اوج «حمایت گری و یاوری» به کار می رود.
چون خود امام علی(علیه السلام) نیز یک یار و یاوری داشت که با تمام وجود حامی ایشان شد.
یعنی «حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)!»
راوی می گوید :
هنگام هجوم اصحاب سقیفه و مهاجمین به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دیدم که؛
📋《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الأَسوَدِ المُحتَرِقِ》
♦️عمر بن خطاب با تازیانه ضربه ای به بازوی حضرت فاطمه(س) زد، که بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۳)
حضرت فاطمه(س) قبل از شهادت درباره غسل وصیت کرده بود که؛
📋《فَلَا يَكْشِفْنَ أَحَدٌ لِي كَتِفاً》
♦️پس پس از مرگم، مبادا کسی پوشش روی کتفم را کنار بزند.(۴)
امام علی(علیه السلام) خود در این باره مى فرمايد :
📋《لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا》
♦️من متصدى امر غسل فاطمه(س) شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم.(۵)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ای کوثر علی چِقَدَر زود می روی
بال و پر علی چقدر زود می روی!
بعد از نبی دلم به تو خوش بود فاطمه
هم سنگر علی چقدر زود می روی!
ای تکیه گاه زندگی حیدر غریب
ای لشکر علی چقدر زود می روی!
شرمنده ی تو هستم و پهلوی زخمی ات
ای یاور علی چقدر زود می روی!
دردت به سینه بود و به حیدر نگفتیش
غم پرور علی چقدر زود می روی!
نه سال از علی تو بدی دیده ای مگر
ای همسر علی چقدر زود می روی!
بد جور زندگی علی را به هم زدند
ای دلبر علی چقدر زود می روی!
خیری که نیست بعد تو در زندگی من
ای کوثر علی چقدر زود می روی!
👤وحید محمدی
📚منابع :
۱)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷
۲)الشعشعة الحسینی یزدی، ج۲، ص۶۰
۳)الهدایة الکبری خصیبی، ص۴۰۷
۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۸، ص۲۷
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۹
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(سلام الله علیها)》🔶🔸
✅«ورقة بن عبدالله ازدی» نقل می کند که؛ در طی سفری که به قصد حج، به مکه داشتم، «فضّه نوبیة» کنیز حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را در حین طواف دیدم.
گفتم : ای فضّه! از سرورت فاطمه(س) و آنچه هنگام وفاتش و پس از وفات پدرش محمّد(ص)، دیدهای برایم سخن بگو!
در این هنگام؛ فضّه که این سخن را شنید، اشک چشمانش را فرا گرفت و صدای نالهاش بلند شد و گفت :
📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》
♦️وقتی رسول اکرم(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود. مرد و زنی را نمیدیدی، مگر در حالت گریه و زاری.
📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》
♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزدهتر و گریه و ناله کنندهتر از سرورم فاطمه(س) نبود؛ اندوه او پیوسته تازه تر و بیشتر و گریهاش شدیدتر میشد.
📋《وَ كَانَ حُزْنُهَا يَتَجَدَّدُ وَ يَزِيدُ وَ بُكَاؤُهَا يَشْتَدُّ فَجَلَسْتُ سَبْعَةَ أَيَّامٍ لَا يَهْدَأُ لَهَا أَنِينٌ وَ لَا يَسْكُنُ مِنْهَا الْحَنِينُ》
♦️هفت روز نشسته بود، صدای نالهاش آرام نمی گرفت و شیون او پایان نداشت.
📋《كُلُّ يَوْمٍ جَاءَ كَانَ بُكَاؤُهَا أَكْثَرَ مِنَ الْيَوْمِ الْأَوَّلِ فَلَمَّا فِي الْيَوْمِ الثَّامِنِ أَبْدَتْ مَا كَتَمَتْ مِنَ الْحُزْنِ فَلَمْ تُطِقْ صَبْراً إِذْ خَرَجَتْ وَ صَرَخَتْ فَكَأَنَّهَا مِنْ فَمِ رَسُولِ اللَّه(ص) تَنْطِقُ》
♦️هر روز گریهاش از روز قبل بیشتر میشد.
وقتی روز هشتم شد غصّههای نهانی خویش را آشکار کرد.
تاب نیاورد و از خانه بیرون آمد و ناله زد؛ گویی با زبان رسول اکرم(ص) سخن میگفت.
📋《فَتَبَادَرَتِ النِّسْوَانُ وَ خَرَجَتِ الْوَلَائِدُ وَ الْوِلْدَانُ وَ ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ وَ جَاءَ النَّاسُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَ هِيَ ع تُنَادِي وَ تَنْدُبُ أَبَاهُ وَا أَبَتَاهْ! وَا صَفِيَّاهْ! وَا مُحَمَّدَاهْ! وَا أَبَا الْقَاسِمَاهْ!》
♦️زنان و دختران و پسران به سوی او شتافتند و صدای مردم به گریه و شیون بلند شد.
مردم از هر سوی گرد آمدند، و فاطمه(س) همواره فریاد می زد و بر پدرش خویش زاری و شیون میکرد و می فرمود : آه پدرم! آه برگزیدهی خدا! آه محمّد! آه آبالقاسماه!
سپس به سوی قبر مطهر رسول اکرم(ص) روی آورد؛ در حالی که لباس او به پایش می پیچید و از شدّت گریه چشمش جایی را نمی دید، تا آن که نزدیک قبر پدرش محمّد مصطفی(ص) شد.
در این هنگام زهرای مرضیه(س) خطاب به قبر مطهر پدر عرضه داشت :
📋《اِنَّ حُزْنِی عَلَیکَ حُزْنٌ جَدیدٌ
وَ فُؤادِی واللَّه صَبّ عَنِیدٌ
کُلُّ یَوْمٍ یَزیدُ فِیهِ شُجُونِی
وَاکْتِیابِی عَلَیْکَ لَیْسَ یَبِیدُ
یا اَبَتاهُ! مَنْ لِلْاَرامِلِ وَالْمَساکِینِ
وَ مَنْ لِلاُمَّةِ اِلی یَوْمِ الدِینِ
یا اَبتاهُ! اَمْسَیْنا بَعْدَکَ مِنَ الْمُسْتَضْعَفِینَ
یا اَبَتاهُ اَصْبَحْتُ النّاسُ عَنا مُعْرِضینَ
فَاَیُّ دَمْعَةٍ لِفِراقِکَ لا تُنْهَمِلُ
اَیُّ حُزْنٍ بَعْدَکَ لا یَتّصِلُ》
♦️حزن من هر روز در مصیبت تو تازه است، و قلبم به خدا قسم، سوزان و دگرگون است، هر روز اندوه من از مصیبت تو زیاد می شود، و حزن من از فراق تو هرگز تمام نمی شود.
ای پدر جان! بعد از تو، زنان بی سرپرست و مستمندان به چه کسی پناه ببرند؟
و چه کسی تا روز قیامت به فریاد امّت می رسد؟
ای پدر جان! بعد از تو ما را تضعیف کردند، و صبح کردیم، مردم از ما روی گرداندند!
[ای پدر عزیز!] کدام اشک است که از فراق تو، روان نیست و کدام اندوه است که بعد از تو، پیاپی نیست؟
سپس ؛
📋《ثُمَّ رَجَعَتْ إِلَى مَنْزِلِهَا وَ أَخَذَتْ بِالْبُكَاءِ وَ الْعَوِيلِ لَيْلَهَا وَ نَهَارَهَا وَ هِيَ لَا تَرْقَأُ دَمْعَتُهَا وَ لَا تَهْدَأُ زَفْرَتُهَا》
♦️آنگاه حضرت فاطمه(س) به منزل برگشت، در حالی که شبانه روز گریه میکرد و هرگز اشکش خشک نشد و نالهاش آرام نگرفت.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطلب :👇
بزرگان مدینه گرد آمده، به حضور امیر المؤمنین(ع) رسیدند و گفتند :
📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! إِنَّ فَاطِمَةَ(س) تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُكَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً》
♦️ای اباالحسن(ع)! فاطمه(س) شب و روز گریه میکند، از این رو خواب شبانه در رختخواب، بر هیچ کدام ما گوارا نیست و به هنگام کار و طلبِ معیشتِ روزانه آرامش نداریم.
از فاطمه بخواه یا شب گریه کند یا روز!
امیر المؤمنین(ع) فرمود : مطلوب شما را انجام خواهم داد.
پس امیرالمؤمنین(ع) به سوی خانه آمد و به حضور فاطمه(س) رسید؛ در حالی که آن حضرت(س) از گریه آرام نمیگرفت و تسلیت دیگران او را سودی نمیرساند؛ امّا چون امیرالمؤمنین(ع) را دید، اندکی آرام گرفت.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود :
ای دختر پیامبر خدا(ص)! بزرگان مدینه از من درخواست کردهاند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! مَا أَقَلَّ مَكْثِي بَيْنَهُمْ وَ مَا أَقْرَبَ مَغِيبِي مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِهِمْ فَوَ اللَّهِ لَا أَسْكُتُ لَيْلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحَقَ بِأَبِي رَسُولِ اللَّهِ(ص)》
♦️ای اباالحسن! چه اندک است مدّت اقامت من بین این مردم و چه نزدیک است نهان شدن من از میان ایشان!
به خدا سوگند! هرگز ساکت ننشینم تا این که به پدرم رسول خدا (ص) ملحق شوم.
📋《ثُمَّ إِنَّهُ بَنَى لَهَا بَیْتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَهِ یُسَمَّى «بَیْتَ الْأَحْزَانِ» وَ کَانَتْ إِذَا أَصْبَحَتْ قَدَّمَتِ الْحَسَنَ(ع) وَ الْحُسَیْنَ(ع) أَمَامَهَا، وَ خَرَجَتْ إِلَى الْبَقِیعِ بَاکِیَه فَلَا تَزَالُ بَیْنَ الْقُبُورِ بَاکِیَهً وَ سَاقَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ》
♦️سپس امیرالمؤمنین(ع)، دور از مدینه، در بقیع برای فاطمه خانهای ساخت که «بیت الأحزان» یعنی خانهی غمها نامیده شد.
فاطمه (ع) صبحگاهان، حسن و حسین(ع) را پیش انداخته به سوی بقیع میشتافت و در بین قبرها گریه میکرد. وقتی شامگاهان میرسید، حضرت امیرالمؤمنین(ع) به سراغشان می آمد و او را به منزل باز می گرداند.(۱)
داغ شهادت حضرت رسول اکرم(ص) چنان سنگین بود که حضرت فاطمه(س) شبانه روز در فراق پدر گرامیشان می گریستند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که؛
📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع) وَ يَعْقُوبُ(ع) وَ يُوسُفُ(ع) وَ فَاطِمَةُ(س) بِنْتُ مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ(ع)》
♦️گريه كنندگان پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه(س) وامام سجاد(علیه السلام)!(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
خواستم خنده کنم ماتم طاها نگذاشت
خواستم گریه کنم طعنه ی اعدا نگذاشت
خواستم داد دل فاطمه گیرم ز عدو
حکمت و مصلحت خالق یکتا نگذاشت
آن زمانی که در خانه عدو آتش زد
خواستم من بروم ام ابیها نگذاشت
آن زمانی که گل و غنچه ی من پرپر شد
خواستم داد زنم ناله ی اسما نگذاشت
دیدن میخ در خانه مرا آتش زد
خواستم جان بدهم زینب کبری نگذاشت
دست از غسل کشیدم که به من فرصت آه
صورت نیلی و آن سینه ی سینا نگذاشت
خصم می خواست مرا جانب مسجد ببرد
تا نفس داشت درآن معرکه زهرا نگذاشت
آن زمانی که عدو فاطمه ام را می زد
چاره ای صبربه من غیر تماشا نگذاشت
خواستم قصه ی آن کوچه بپرسم ز حسن
ترس جان دادن آن شاهد تنها نگذاشت
👤ژولیده نیشابوری
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۴
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۳۱۱
@AsnadolMasaeb
🔹️🔷️《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(سَلامُ اللهِ عَلَیهِمَا) سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷️🔹️
✅«محمد بن اسماعیل بخاری» در صحیح خود نقل می کند که؛
وقتی حضرت رسول اکرم(ص) در سرزمین «ابطح» بود، برای آن حضرت(ص) خیمه ای سرپا کرده بودند، در این حال بلال اذان نماز گفت و حضرت(ص) مشغول وضو شد، و اصحاب به سمت حضرت(ص) هجوم می آوردند.
📋《وَ کَادُوُا یَقتَتِلُونَ عَلَی وُضُوئِهِ》
♦️نزدیک بود مسلمانان، بر سر به دست آوردن آب وضوی آن حضرت(ص) با یکدیگر بجنگند.
آنان دست خود را دراز می کردند و به قطراتی که از دست مبارک ایشان سرازیر می شد، تبرّک می جستند.(۱)
یعنی تا زمانی که پیامبر اکرم(ص) در قید حیات بود، خود ایشان و اهل بیت ایشان، محبوب بودند و حرمتی در بین مردم داشتند.
بعد از شهادت پیامبر اکرم(ص) در طی این همه بی حرمتی ها به اهل بیتِ پیامبر اکرم(ص)، حضرت فاطمه(س) در خطاب به مهاجر و انصار در طی خطبه ای فرمود :
📋《اَلْمَرُء یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ》
♦️حفظ حرمت هر کسی در حفظ فرزندان اوست!(۲)
از ابن عباس روایت شده است که؛
در زمان حیات حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛
📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ》
♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تَر شد.
به ایشان عرض شد :
📋《یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》
♦️ای رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنید؟
ایشان فرمودند :
📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(سَلَامُ اللهِ عَلَیهَا) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》
♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم.
گویا مى بینم دخترم فاطمه(سلام الله علیها) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : پدر جان! اما احدى از امّتِ من، به فریاد او نمى رسد.(۳)
🏴حضرت رسول اکرم(ص) کدام واقعه را پیش بینی می کردند و از کدام واقعه سخن می گفتند؟!!
از همان واقعه ای که بعد از شهادت رسول اکرم(ص)، در حالی که ایشان این قدر به مودّت و محبت و احترام به اهل بیتش را سفارش کرده بود، اما وقتی مهاجمین به خانه ی امام علی(علیه السلام) حمله ور شدند، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به پشت درآمد و بعد از جسارت «عمر بن خطاب» به ایشان، در این هنگام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرياد جانسوزی سر داد و فرمود :
📋《یَا اَبَتَاهُ! یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! أَ هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ؟》
♦️پدر جان! ای رسول خدا(ص)! [نظاره کن] اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟(۴)
﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾
📝شعر :
بی خبرانِ از خدا، ظلم به ما روا نبود
مادر مظلومهی ما مگر گل خدا نبود؟
همیشه احترام او سفارش رسول بود
مگر مقام مادرم سیدة النساء نبود؟
مگر نگفت فاطمه پارهای از تن من است
مگر عزیز حضرت خاتم الانبیاء نبود؟
شهر مدینه ساکت و مادر ما به ناله شد
از چه نوای فاطمه در خور اعتناد نبود؟
ای که میان کوچه ها حرمت او شکستهای
مگر حدیث فاطمه «کوثر» و «هل اتی» نبود؟
مقصد کینه ی شما بود ولایت و علی
بانوی پشت در مگر همسر مرتضی نبود؟
این همه خدمت نبی رفت ز یادتان اگر
لیک به یادتان مگر دختر مصطفی نبود؟
👤ثابت جو
📚منابع :
۱)صحیح بخاری، ج۱، ص۵۸
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۰۶
۳)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
@AsnadolMasaeb
✅نزدیک «باب جبرائیل» در مسجد النّبی(صلوات الله علیه و آله) بابی وجود دارد که محل ورود به محدوده ی منزل حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بوده و اکنون روی قفلِ آن درب این عبارت نوشته شده است :
«هُوَ الْحَبِيبُ الَّذِى تُرْجَي شَفَاعَتُهُ
لِكُلِّ هَوْلٍ مِنَ الْأَهْوَالِ مُّقْتَحِمٌ»
♦️او «حضرت رسول اکرم(ص)» محبوبی است که در هر نگرانی و حوادث ناگوار، اميد شفاعت از او می رود.(۱)
👤این عبارت بخشی از قصیده ی معروف «محمد بن سعید البوصیری»(۶۹۸ق) شاعر اهل سنت مصری قرن هفتم به نام قصیده «البُرْدَة» می باشد.
📚منبع :
۱)موسوعة مرآة الحرمين الشريفين و جزيرة العرب، أيوب صبری باشا، ج۴، ص۵۳۰
@AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
✍ #روضه_شماره 6️⃣1️⃣1️⃣
👤 #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
👤 #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
👤 #امام_حسین_علیه_السلام
👤 #امام_زمان_علیه_السلام
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《أَلسَلامُ عَلَیکَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ یَا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ(عَلَیهِ السَّلامُ)》🔶🔸
✅«ابوسهل اسماعيل نوبختی» می گوید :
وقتی شنیدم امام حسن عسکرى(علیه السلام) در بستر بیماری است، فورا خدمت ایشان رسیدم و مدتی در کنار ایشان نشستم.
در این هنگام؛ حضرت(ع) به غلامش فرمود : ای عقید! برو به اندرون اتاق، و می بينى که كودكى در حال سجده است، او را نزد من بياور و او نیز چنین کرد.
ابوسهل می گوید :
موقعى كه آن کودک، خدمت حضرت(ع) رسيد، من تا به حال او را ندیده بودم.
اما امام حسن عسكرى(ع) وقتی او را ديد، گريست و فرمود :
📋《يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِی! إِسْقِنِي الْمَاءَ》
♦️اى سرور اهل بیتم! اين آب را به من بده.
آن کودک نیز، ظرف آب را برداشت و به دهان پدر بزرگوارشان نزديک ساخت تا ایشان آن را نوشيد.(۱)
اینجا پسری، پدری را سیراب کرد، ولی در کربلا پسری از پدری درخواست آب کرد ولی پدر شرمنده پسر شد.
🏴هیچ روزی مثل تو نبود ای اباعبدالله(علیه السلام)!
سید بن طاووس می نویسد :
در روز عاشورا وقتی حضرت علی اکبر(عليه السلام) به سمت لشكر دشمن رفت، جنگ سختى کرد و عده اى را كشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض كرد :
📋《يَا أَبَتِ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي! فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِيلٌ؟》
♦️پدر جان! تشنگى جانم را به لب آورده و سنگينى اسلحه آهنينم، همه ی تاب و توانم را گرفته است.
آيا جرعه آبى هست که سیراب شوم؟
در این هنگام؛ امام حسين(عليه السلام) گريه کرد و فرمود :
📋《وَا غَوْثَاهْ يَا بُنَيَّ! قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّکَ مُحَمَّداً(ص) فَيَسْقِيَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً》
♦️پسر جانم! كمى دیگر به جنگ ادامه بده، ساعتى بيشتر نمانده است كه جدّت حضرت رسول اکرم(ص) را ملاقات كنى و او با كاسهاى لبريز از آب تو را سيراب خواهد كرد، آبى كه پس از آشاميدن آن هرگز تشنه نخواهى شد.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
میزنی تو دست و پا، من دست و پا گم کرده ام
نور چشمم! بی تو راه خیمه را گم کرده ام
ای خرامان رفته در خون، دست و پا دیگر مزن
شیشه ی عمرم بُدی، نتوان ز تو دل کندنم
👤حیدری
📚منابع :
۱)الغیبة شیخ طوسی، ص۲۷۲
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۳
@AsnadolMasaeb
37.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️
﴿أَلسَلامُ عَلَیکَ یَا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ
أَیُّهَا العَسکَرِیُّ(عَلَیهِمَا السَّلامُ)﴾
🎙روضه سوزناک شهادت #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام با نوای #استاد_میرزا_محمدی در مسجد مقدس «جمکران»
@AsnadolMasaeb