eitaa logo
عصر دانایی
3.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
6.1هزار ویدیو
41 فایل
✅خرمشهرها در پیش داریم ♨️نه در میدان جنگ نظامی، در میدانی که از جنگ نظامی سخت تر است... . . ⚠ واحد تبادلات @Yaali1375 . ⚠ پیشنهادات و انتقادات @towards_the_sky ارتباط باواحدخواهران کانال ازطریق آیدی: @F_raeesi0626
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 از شهدای گمنام،اربعینتو بگیر! برشی از روایتگری حاج حمید پارسا در بزرگترین گلزار شهدای جهان اینجا مرکز دنیاست •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
هر وقت از سوریہ میومد هیچ چیزی با خودش نمےآورد میگفت: من از بازار شام هیچ چیزی نمیخرم. بازاری ڪه دراون حضرت زینب(س)رو چرخونده باشن خرید نداره...🏴 🕊شهید روح‌الله قربانے بعد از تاسوعا و عاشورا،لباس مشکی‌اش را در نمی‌آورد. حالت عزایش را هم حفظ می‌کرد. همیشه می‌گفت: تازه بعد از عاشورا، مصیبت‌هاے حضرت زینب (س) شروع میشه... عزادارے اصلے الانه. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... 🌹شهید_حججی 🔻گفت مارا ز سر بریده میترسانید؟ گر ما ز سر بریده میترسیدیم در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم... •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
💠هر‌گاه‌ به‌ بهشت‌زهرا‌ میرفت‌، آبی‌ بر‌ میداشت‌ و‌ قبور‌ شهدا‌ را‌ می‌شست‌! می‌گفت‌:‌ با‌ شهدا‌ قرار‌ گذاشتم‌ که‌من‌ غبار‌ را از‌ روی‌ِ قبر‌های آنان بشورم‌ و آن‌ها هم‌ غبار‌ِ گناه‌ را از‌ روی‌ِ دل‌ من‌ بشورند! •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
بهش گفتم: حاجی عکس بچه تو زدی جلوی چشمت سنگینت میکنه…!!! نمیزاره راحت بپری…؟! دلت دنیایی میشه... خندید و گفت : "داداش عکس نازنین زهرارو آوردم اینجا که با تمام دلبستگی هام فدایی امام زمانم بشم.…" منظره ی پشت این شیشه؛ جبهه ایه که، حق رو سر میبرن و باید عشق به ولایت رو ترجیح بدیم به عشق های زمینی... من که هیچی دخترم عشقم زندگیم و همه ی دار و ندارم فدایی امام زمانم.… پ.ن:محل شهادتش هم مقر فرماندهی اش شد... •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
📖 💐« خداونـدا ... تو خود می‌دانی ڪہ بهتریـن لحظـه زندگـی‌ام زمانی خواهد بود کہ خونِ بدنم به محاسنم خضاب گردد و جانم را در راه اعتـلای دین تـو تقدیـم ڪنم » 🌹خوشا به حالت شهیـد چه زود حاجـت روا شـدی برای ما جاماندگان هم دعایی کن ... ۲۴خرداد۹٦_چابهار •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
حضرت سیدالشهداء برای از چند صد کیلومتر آن طرف تر از کشورش به شهادت رسید... آری دفاع از حرم امتداد راه است... •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
در خت ها شبیه همان شاخه و ساقه ای که بیرون خاک دارند،درون خاک هم ساقه و شاخه هایی دارند. این ساقه ی پا وشاخه ی دست که درخاک کاشته اند. ریشه ی آن درخت نور است... ساقه ی روح از این ریشه ها روییده.. ساقه ی رو ح و ریحان روح بخش است! غذای روح و ریحان است، بایدغصه ی این ریحان ها را خورد ، غصه ی ریحانه را . آنها گیاهان ناشناسند... شعله ای از این شقا یق های اتش گرفته چون گیاه نور روییده به قبرشان سر بگذار مطلب برایت روشن شود.. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
فرمانده گردان میثم تعریف می‌کند: وقتی زمزمه ی عملیات فتح المبین شروع شد برای اولین بار به پادگان دوکوهه آمدیم و سردار عشق حاج احمد متوسلیان آنجا بودند و به تازگی تیپ حضرت رسول تاسیس شده بود پنج دقیقه قبل از تحویل سال بود حاج احمد مرا صدا کرد و گفت آقا سید ابوالفضل یک ذکر ناد علی بگو و سالمان را با این ذکر ادغام کردند و بهمین دلیل عملیات فتح المبین برایمان فتح الفتوح شد در آن عملیات من در گردان حبیب بودم و پرچم دار آن محسن وزوایی بود راه را گم کردیم محسن جلو رفت و نماز خواند و لحظاتی بعد گفت همه از اینجا برویم پس از شهادتش بود که فهمیدیم محسن وزوایی خدمت امام زمان(عج) رسیده بود نیم ساعت راه رفتیم پس از آن شهید وزوایی بالای یک ارتفاع رفت و فقط یک شلیک کرد و با همان یک تیر ۹۴ قبضه توپ را به غنیمت گرفتیم... در عملیات فتح بلندی های بازی دراز بشدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت با وجود درد بسیار ناله نمی کرد و به یکی پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت آقای دکتر من هر چه بیشتر درد میکشم بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
رفیق... به‌دنیا،زیادۍمَحَل‌ندھ... دنیایِ‌زیادی‌روح‌روخَفِه‌مے‌کنه! یابه‌قول‌معروف... -غرق‌دنیاشدھ‌راجام‌شہادت‌ندهند •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
🔵خوابش را دیدم، گفتم: چگونه توفیق شهادت پیدا کردی؟! گفت: از آنچه دلم می‌خواست، گذشتم! •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
« پروردگارا...! رفتن در دست توست، من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي‌دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.» •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
سعی‌مان این باشد ڪہ خاطره را در ذهنمان زنده نگهداریم و را به عنوان یڪ الگو در نظر داشته باشیم ڪہ راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند ڪہ در این راه شدند ... •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه ... روز سوم وقتی خواست از خونه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.... می گفت: "مثل ارباب همه جا رو مثل دود می دیدم اینقدر حال من بد شد که نمی تونستم روی پای خودم بایستم...." از اون روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام حسین علیه السلام رو فهمید. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
شهید مجید صانعی تاریخ تولد: ۲۸ / ۳ / ۱۳۵۸ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۷ / ۱۳۹۴ محل تولد: همدان محل شهادت: سوریه همسرش← شاید برای همه تعجب آور باشد اما ما هیچگاه با هم دعوا نکردیمو اختلافی با هم نداشتیم فرزندمان طاها مثل پدرش صبور است ولی بعضی وقت‌ها حرف‌هایی می‌زند که جگر آدم را می‌سوزاندمتاسفانه موقع خاکسپاری مجید، بالای قبر بودو دیده بوده که پدرش را چطور توی قبر می‌گذارندتا مدت‌ها در خانه دراز می‌کشید و می‌گفت بابا اینطوری خوابیده بودمدام جلوی عکس پدرش می‌نشیند و با او حرف می‌زنداگر چیزی بخرد می‌آورد و به مجید نشان می‌دهدهمیشه میگوید: "مامان بابا کی بر می‌گردد خسته شدم"من هم می‌گویم ان شاالله با امام زمان (عج)می آید زمان سوریه رفتن مجید یک هفته مانده بود به رفتنش تعدادی عکس نشانم داد و گفت این عکس‌ها را روی تابوتم بچسبانید حرف را جدی نگرفتم و سربه سرش گذاشتم اما جدی گفت: "خواب دیدم شهید می‌شوم در معرکه ای بودم که شهید همت و باکری بالای سرم آمدند یکی داشت با عجله به سمتم می‌آمد که شهید همت به او گفت نزدیک نشو او از ماست و من شهید شدم"من هم گفتم مجید حسودیم شد چه خواب خوبی دیدی او عاقبت با اصابت گلوله به پهلوبه شهادت رسید •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
هر شهید کربلایی دارد که خاکِ آن کربلا، تشنه‌ی خون اوست و زمان، انتظار می‌کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد؛ و آن‌گاه خونِ شهید، جاذبه‌ی خاک را خواهد شکست و ظلمت را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود..! روحش را از آن، به سفری خواهد برد که برای پیمودنِ آن هیچ راهی جز، شهادت وجود ندارد..:) •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای شنیدنی از شهید مهدی باکری باید شهیدان را در همه مراحل زندگی اسوه و سرمشق خودمان قرار دهیم..... •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
چشــم هایـمان را میبندیم ڪه مبادا نـگاهمـان به نـگاهـشان گره بخورد... ڪه، ڪم گذاشتیم برایشان خیلے ڪم .... •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
Khakhaye Narm Kooshk.pdf
2.07M
🔻 به مناسبت هفته‌ دفاع مقدس؛ به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس در راستای آشنایی با دلاوری و فداکاری مردمانی که در هشت سال دفاع مقدس ، در راه دفاع از مکتب، انقلاب و میهن اسلامی خویش، قله های بلند رشادت و شهادت را درنوردیدند. ✅زندگینامه و خاطرات سردار شهــــــ❤️ــــــید عبدالحسین برونسی •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• ☑️ https://eitaa.com/nokhbeganejavan
🌹شهید یوسف کلاهدوز ✍️ سهل‌انگاری ▫️مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یه باره از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم. منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهل‌انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟ وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: خوابیده. بعد شروع کردم آروم آروم جریان رو براش توضیح دادن. فقط گوش داد. آروم آروم چشم‌هاش خیش شد و لبش رو گاز گرفت. بعد گفت تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها می‌ذارم. منو ببخش. من که اصلاً تصورِ همچنین برخوردی رو نداشتم. از خجالت خیسِ عرق شدم. https://eitaa.com/piyroo
✯بخشی از وصیت‌نامه شهید شوشتری: دیروز از هرچه بود گذشتیم- امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌دهد. آنجا بر درب اتاقمان می‌نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم. . •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈• 🇮🇷https://eitaa.com/nokhbeganejavan