eitaa logo
عصر دانایی
3.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
6.1هزار ویدیو
41 فایل
✅خرمشهرها در پیش داریم ♨️نه در میدان جنگ نظامی، در میدانی که از جنگ نظامی سخت تر است... . . ⚠ واحد تبادلات @Yaali1375 . ⚠ پیشنهادات و انتقادات @towards_the_sky ارتباط باواحدخواهران کانال ازطریق آیدی: @F_raeesi0626
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  عصر دانایی
📌ادعیہ و اذکـار شب 19 رمضـان ✍️ نوزدهم رمضـان شب از شب‌های است و شب قدر همان شبی است که در تمـام سال شبۍ به خوبۍ و فضیلت آن نمۍ‌رسد در آن شب امور سـال مۍ شود و ملائڪہ و روح به اذن پروردگـار بہ زمین نازل مۍ شوند و امـام زمـان(عج) مشـرف مۍ شوند و هـر آنچہ بـراے هر ڪہ مقدر شده است بر امام زمــان(عج) عرضہ مۍ ڪنند و عمـل در آن بہتـر است از عمـل در هـزار مـاه. 💢اعمـال شب قـدر بر دو نوع است: 👈 یڪۍ آن که در هـر شب انجـام مۍ‌شود و دیگـر آن ڪہ مخصـوص شبۍ است. ✔️ اول : مشتـرڪ شبہاے قــدر ۱- غسل ۲- دو رکعت نماز وارد شده است ۳- قرار دادن قرآن بر سر ۴. ده مرتبه ، ۱۴ معصوم راصدازدن ۵- زیارت امام حسین علیه السلام است؛ ۶- احیا داشتن این شب‌ها ۷- صد رکعت نماز ✔️ دوم: مخصوص شب ۱۹ ماه رمضـان ۱- صد مرتبه "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ۲- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ". ۳- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود. ۴- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود. 🤲التــــــماس دعــــــــا 📚برای دسترسی به اعمال کامل شب های قدر به مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی مراجعه شود التماس دعا 🇮🇷https://eitaa.com/nokhbeganejavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 🏴اهمیت عزاداری در ماه محرم 🌺🌿 #۶_روز تا اول محرم💔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🇮🇷https://eitaa.com/nokhbeganejavan
حسین محمدی مفرد از جمله واحد تخریب لشکر ۵ نصر که همرزم بوده، درباره وی می‌گوید: در شب عملیات کربلای ۴ با اصابت تیر به ناحیه شکم شد و عراقی ها شد. نیمه های بود که با یک ضربه از خواب بیدار شدم. در سمت چپ من روی یک پتو بود و من هم در سمت راست نزدیک به نرده های درب زندان بودم. مقداری بود که خون آلود و مقداری هم مواد داخل روده بزرگ به من داد و خواست که این را از سلول بیرون بیندازم. وقتی این را دیدم متوجه وضعیت بد شدم؛ آنقدر جراحاتش زیاد بود که از طریق انجام می‌شد. با خودم گفتم در داخل شکم همه چیز جابجا شده است . سعی کردم فکر نکنم و بعد از انداختن آن به خارج دوباره خوابیدم. ساعت ۱۰ شب بود که دیگر کاملا بی حال شده بود و دیگر توان ناله کردن هم نداشت به من نگاه کرد و گفت حسین یادت نرود که من بچه بودم و چگونه جان دادم (شهیدشدم) و بعد گفت خواهش می‌کنم کمی به من آب بده که خیلی هستم و من به چشمان که می‌گفت آخرین لحظات زندگیم هست نگاه می‌کردم . صدای خیلی آهسته شده بود او خیلی صدایش رسا و بلند بود، ولی دیگر خبری از آن صدا نبود دستم را به سمت قابلمه هایی که در آن آب بود بردم و بلند کردم و به سمت بردم فکرکنم این وضع شاید ۵۰ ثانیه هم طول نکشید که محمد از قابلمه جدا شد و بر زمین افتاد و به رسید. 🌹 🕊 •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•