⚠️#حکمت_و_زندگی ⚠️
💥شاکر باشید...
#دنیا_محل_گذر_است
📌 خانم «کریسدا رودریگز» طراح و نویسنده مشهور جهان قبل از مرگ در سن 40 سالگی بر اثر #سرطان معده نوشت:
👈1. من گران ترین #ماشین دنیا را در گاراژم داشتم، اما حالا باید از ویلچر استفاده کنم.
👈2. در خانه من انواع #لباس ها، کفش هاح و وسایل قیمتی مارک دار وجود دارد، اما اکنون بدنم در پارچه کوچکی که بیمارستان تهیه کرده است پیچیده شده است.
👈3. #پول زیادی در بانک گرفتم اما الان از این مبلغ سودی نمی برم.
👈4. #خانه من مثل یک قلعه بود، اما الان روی دو تخت در بیمارستان می خوابم.
👈5. از هتل پنج ستاره تا اکنون گذراندن وقت در بیمارستان از یک کلینیک به کلینیک دیگر...#رفاه
👈6. من به صدها نفر امضا داده ام اما این۸ بار مدارک پزشکی امضای من است.#شهرت
👈7. من برای مرتب کردن موهایم به هفت آرایشگر رفته ام، اما اکنون - یک مو روی سرم نیست.
👈8. با #جت_شخصی می توانم به هر جایی پرواز کنم، اما اکنون به دو دستیار برای پیاده روی تا دروازه بیمارستان نیاز دارم.#امکانات
👈9. با اینکه #غذاها زیاده ولی الان رژیمم روزی دو قرص و شب چند قطره آب نمکه.
👈10. این خانه،این ماشین،این هواپیما،این مبلمان،این بانک،شهرت وشکوه بیش از حد،هیچ کدام از اینها به درد من نخورد.هیچ کدام از اینها به من آرامش نداد. "هیچ چیز واقعی جز مرگ وجود ندارد."👌
لطفا از کم یا مقداری که دارید خوشحال باشید در حالی که سالم هستید،همه چیز داشته باشید،یک بشقاب برای خوردن و یک جای خواب.زندگی واقعی👌را از دست ندهید.#ببینید_و_دل_نبندید
https://eitaa.com/mohasenatQom
آبان سال 1363 شهید زین الدین به همراه برادرش مجید (که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشکر علی بن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت می کنند. در آنجا به برادران می گوید: من چند ساعت پیش خواب دیدم که خودم و برادرم شهید شدیم!
.
موقعی که عازم منطقه می شوند، راننده شان را پیاده کرده و می گویند: خودمان می رویم. حتی در مقابل درخواست یکی از برادران، مبنی بر همراه شدن با آنها، برادر مهدی به او می گوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت را نمی توانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را می توانیم بدهیم.
.
آقا مهدی راه می افتد از بانه برود پیرانشهر در یک جلسه ای شرکت کند. طبق معمول با راننده بوده ولی همان لحظه که می خواسته اند راه بیفتند، مجید که از اقوام آقا مهدی بود می رسد و آقا مهدی هم به راننده می گوید دیگر نیازی نیست شما بیایید با برادرم می روم. بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود. مجبور بودند یواش بروند. که به کمین ضد انقلاب برمی خورند. آنها آر پی جی می زنند که می خورد به ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود. آقا مهدی از ماشین پایین می آیدتا از خودش دفاع کند و تیر می خورد."
#تصاویر بالا مربوط به #ماشینی است که #شهیدان زین الدین در آن مورد #اصابت آر پی جی نیروهای ضد #انقلاب قرار گرفتند. در این تصاویر خانواده #شهیدان زین الدین در حال بازدید از #ماشین هستند.
@AtashBeEkhtiar_Qom