5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هادی_راهم_باش
ابراهیمم تو هنوز گمنانے من هنوز بدنامم..
چه فاصله ایست میان من وتو...
هنوز چشم ب راهم تا تو نجاتم بدهے..
منجے من تویے..
دل از رمل های داغ فکه وحنظله بکن..
به من فرصت دوباره بده میخاهم بے نشان از نشان تو شوم...
هادی راهم باش....
جز نگاه و عنایت تو هیچ فانوسی سوسه نمیزند دراین دنیای تاریک ظلمانے..
عشق تو دیگر برایم نام نشانے نذاشته...
کجای ای پهلوان همیشه قهرمان..
دستانم رابگیر تامن هم راهی معراجت شوم
مگر عشق را حضرت زهرا(س) معنا نمیکردی ...
مراهم لایق نگاه مادرت زهرا (س)بکن....
شبے تاریک ظلمانے
نجاتم داد گمنامے
گرفت دستم تو بی راهے
نشانم دادیک راهے
رهایے ام ز بدنامے
تقدیم به:
❣پرستوی گمنامم ابراهیم هادی عزیز❣
#سلام_بر_ابراهیم
#هادی_دلها
#ابراهیم_هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
#معراج
#روح_الله_قربانی
#معراج
#دلنوشته
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛
عطر پرواز
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس #فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول #آقامهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم #دلتنگی های پدر برای مادرش بود.
🍃صدای ترک های #دلم را می شنوم و این بار عکس #زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه #دخترها_باباییاند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از #اشکم، به عکس #محمدجواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند.
🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس #همسر_شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم #حضرت_زینب کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای #شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند.
🍃بدرقه کرد #همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در #معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه #سهساله_ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد #مزار مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ #پدر را می گرفت....
✨ #شهادتت_مبارک آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲
✍نویسنده: #طاهره_بنایی منتظر
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #مهدی_قره_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨
📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶
🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
┏✿○•━━━━━┓
🌺 @Atereparvaz
┗━━━━━✿•○┛