#کلیپ_تصویری 🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند ✍موضوع: شیطان به کافی نمیگه برو عرق بخور ‌‌#دقایق دلنشین #با استاد دانشمند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥┅┄→•☆↓ #Jõıň↓☆•←┄┅❥ •••❥❥•←• #رساله_تمام_مراجع ☆﷽☆ Jõıň☞‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❢✧❁ @Resule10 ❁✧❢

دوستم روز تولدش #محشرررررر شده بود😍👌 همه مهمونا تو کف #لباساش وزیورالاتش بودن😍✅ مانتوهاولباسهارونگووووو خلاصه همه چیز عاااااالی و لاکچری🤩 تازه پوشیده هم بود❤️❤️ دل دل میکردم ازش بپرسم این حجم سلیقه یهویی از کجا اومده😅 خلاصه دل زدم به دریا اونم #آدرس اینجا رو بهم داد https://eitaa.com/joinchat/2581856559Cba28fa6ab1 #با هزینه‌ کم هم میتونی#بهتریناروبپوشی😇 💕

🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱 ♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند. #از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a #داستانی زیبا و جالب👆👆

**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱 ♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند. #از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a #داستانی زیبا و جالب👆👆👆 **

**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱 ♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند. #از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a #داستانی زیبا و جالب👆👆 **

**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱 ♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند. #از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a #داستانی زیبا و جالب👆👆 **

**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱 ♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند. #از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a #داستانی زیبا و جالب👆👆 **

**🛑بیرون ماندن سر مرده از قبر😱😱 ♨️ #یکی از کارکنان بهشت زهرا که مسئول گشت زنی در شیفت شب بود درباره یکی از همین شبهای شیفت کاری میگوید:#با یکی از همکارانم در حال گشت زنی بودیم، پایین قطعه 72 در موازات نور چراغ دیدم سه سر آدمیزاد تا گردن از خاک بیرون است و ما را نگاه می کنند. #از ترس جرات تکان خوردن نداشتم،مات و مبهوت با دستم همکارم راکه خوابیده بودبیدار کردم و اورا متوجه کردم. او که این صحنه را که دید گفت فرار کنیم.#بالاخره بعد از چند دقیقه اسلحه را برداشتیم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتیم که ناگهان .....👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a #داستانی زیبا و جالب👆👆 **