#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#غزل
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو
شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو
بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزنند..
حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو
گرمی آتش اذیت میکند حوریه را
این وسط آن شعله ی خورده به معجر را نگو
پای نامحرم اگر بر چادر ناموس خورد
گریه کن بر حالش اما حال شوهر را نگو
میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد
لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو
آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا
شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو
راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است
دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو
کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است
پیش مادر روضه ی جانسوز دختر را نگو
روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو
روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
┄┉┉❈«یا💞مهدی»❈┉┉┄
© کانال رسمی "حاج ابوالفضل همایی؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
@attash
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بستر_پردرد
#غزل
هر نفس شعله ای از سوختنت می آید
آه چون آتش سرخ از دهنت می آید
وای اگر زخمِ زبانبسته دهن باز کند...
بوی خون است که از پیرهنت می آید
این صدا خش خشِ یک آینهی خُرد شده است...
زینبت گفته صدا از بدنت می آید
حرف همسایه دروغ است..،نه..،لاغر نشدی
این لباسی که خریدم به تنت می آید
گوشواری که گرفتیم بیانداز به گوش
دارد از کوچه ی خلوت..،حسنَت می آید
دُوُّمی خواسته از من..،به عیادت برسد
پاشو کدبانویِ من، راهزنت می آید
دست من بسته که شد بین شلوغی..،قُنفذ
طعنه زد: فاطمه ، خیبرشکنت می آید
با من از میخ کج و محسن شش ماهه نگو
فضه اینجاست..،بگو، همسخنت می آید
شب شد و تشنهلبت خیره به در..،داد کشید
ناله ی کُشته ی دور از وطنت می آید
▪️
▪️
وقت غسل تو علی دست ز دنیایش شُست...
این چه خونی است که روی کفنت می آید
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی_حاج_ابوالفضل_همایی
┄┉┉❈«یا💞مهدی»❈┉┉┄
© کانال رسمی "حاج ابوالفضل همایی؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
@attash
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بستر_پردرد
#غزل
ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه..
ز لاله ساخته ام باغ جنتی تازه.
به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است
کشیدم از علی امشب خجالتی تازه
زنی به نیت خنده عیادتم آمد
خدا کند که نباشد عیادتی تازه
مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟!
رسیده باز به حیدر شکایتی تازه
علی به حجره ی من هرزمان که سر بزند
به غیر گریه نداریم صحبتی تازه
نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست
مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه
دوماه پیش چنان سیلی بدی خوردم
که هست بررخم انگار ضربتی تازه
لباس های قدیمی بزرگ شد به تنم
بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه
سه چهار مرتبه مردم ولی به عشق علی..
خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه!
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#کانال_تخصصی_مداحی_حاج_ابوالفضل_همایی
┄┉┉❈«یا💞مهدی»❈┉┉┄
© کانال رسمی "حاج ابوالفضل همایی؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
@attash
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
شمس باشد شمسهٔ کاخِ جلال فاطمه
ماه باشد مَهچهٔ بارِ جلال فاطمه
سرمهٔ چشم ملک اندر فلک دانی که چیست؟
گر نمیدانی بود گردِ نِعالِ فاطمه
اتّصال شیر و شکّر را به هم گر دیده ای
با محمّد بود آن سان اتّصال فاطمه
غیر حیدر ساقیِ کوثر کسی قابل نبود
کو بنوشد شربت از جامِ وصالِ فاطمه
هفت باب و چار مادر تربیت ننموده اند
زیر نُه افلاک فرزندی مثال فاطمه
دختری از آدم و حوّا نیامد در وجود
چون خدیجه مادر نیکو خصال فاطمه
ما سِوی الله تا ابد هستند و بودند از ازل
جمله مهمان بر سرِ خوان نوال فاطمه
جا کند چون اختر طوسی به جنّت جاودان
هر که باشد در دل او حبّ آل فاطمه
شسته گردد دفترش صد بار بیش از آب چشم
تا نویسد شمّه ای از شرح حال فاطمه
همچو گیسوی یتیمانش پریشان گشت حال
چون زدنیا رفت بابِ بی هِمال فاطمه
یاد محنتها که بابش دید از هر بوالهوس
یک نفس بیرون نمی رفت از خیال فاطمه
چون علی را دید غمگین از جفای دشمنان
زان غم جان کاه افزون شد ملال فاطمه
آن بلاهائی که رو آورد سویش در جهان
مایه شد آخِر برای ارتحال فاطمه
بس که بار غم نهادش بر سر دوش آسمان
چون کمان شد خم ،قدِ با اعتدال فاطمه
دید از دنیا بسی بیداد و از عمر شریف
چون زدنیا رفت هجده بود سالِ فاطمه
#اختر_طوسی
#یا_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#کانال_تخصصی_مداحی_حاج_ابوالفضل_همایی
┄┉┉❈«یا💞مهدی»❈┉┉┄
© کانال رسمی "حاج ابوالفضل همایی؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
@attash
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#غزل
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو
شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو
بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزنند..
حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو
گرمی آتش اذیت میکند حوریه را
این وسط آن شعله ی خورده به معجر را نگو
پای نامحرم اگر بر چادر ناموس خورد
گریه کن بر حالش اما حال شوهر را نگو
میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد
لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو
آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا
شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو
راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است
دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو
کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است
پیش مادر روضه ی جانسوز دختر را نگو
روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو
روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_آئینی_عطش
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#فاطمیه
🔴 @attash 🔴
#به_کانال_ما_بپیوندید
#ما_را_به_دوستان_خود_معرفی_فرمایید
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_کوچه
#مصیبت_درودیوار
#غزل
ما چه می فهمیم اندوه در و دیوار را
ما چه می فهمیم اشکِ چشم های تار را
ما چه می فهمیم وقتی مادری در آتش است
پهلویش طاقت ندارد داغیِ مسمار را
مانده ام امشب بگویم از غلاف و کوچه ها
یا بگویم داستان میخ کج رفتار را
پشت در غوغا شده، ای کاش زینب نشنود
طعنه های مردکِ بی شرمِ بی مقدار را
آتش آورده ست پشت خانه ی وحی خدا
با خودش همراه کرده بی حیا، اشرار را
کینه هایی را که در دل داشت در پا جمع کرد..
زد ولی انداخت از پا حیدر کرار را
ما چه می فهمیم از این داغ وقتی مجتبی
دیده با چشم خود این داغ مصیبت بار را
#احسان_نرگسی
#شعر_آئینی_عطش
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
#فاطمیه
Eitaa.com/attash
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
💥✔ @ATTASH ✔💥
☝☝☝☝☝☝☝☝☝
#به_کانال_ما_بپیوندید
#ما_را_به_دوستان_خود_معرفی_فرمایید