شاعری پیـرم ولی لاف جــوانی می زنم ناخوشی ها را گـره بر شادمانی می زنم روزها از بی قـراری روی تار و پـود شعر رج به رج گلـواژه های ارغوانی می زنم رنگ دنیای مجازی جـور دیگـر می شود تا به چشمم عینک ته استکانی می زنم بارهـا از روی دلسوزی رفیــقم شد عصا در خیـابان هـا قــدم از ناتوانی می زنم از تکاپــوی غــزل قلبـم بیفتــد در تپش بین شعـــرم سکته های ناگهانی می زنم روز مرگم را نمیدانم ولی پیش از وفات عکس خـود را در اتاق بایگـانی می زنم بی دلی هستم که دنبال عسل بانو هنوز بال و پر در کوچه های مهربانی می زنم شعر: #علی_قیصری خوانش : #حس_برتر آوای ماندگار°🎼؎ ↯ @Avaiemandeghar

آوای ماندگار°🎼؎ ↯ @Avaiemandeghar

آوای ماندگار°🎼؎ ↯ @Avaiemandeghar

🎤 #رضا_بهرام 🎧 پناه آخر آوای ماندگار°🎼؎ ↯ @Avaiemandeghar

آوای ماندگار°🎼؎ ↯ @Avaiemandeghar

🎙#محمد_اصفهانی 🎼 ارمغان تاریکی آوای ماندگار°🎼؎ ↯ @Avaiemandeghar