عکسهاے زیرخاکے
💠 #شعر فریاد - دفتر زمستان 🎤 با صدای شاعر: مهدی اخوان ثالث خانهام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز هر ط
#شعر_کودتا اخوان کاملا شاعر بعد از 28 مرداد است و در شعر زمستانش فضای سرد سمبولیستی حاکم است که آن را از نیما گرفته؛ یا قصهی شهر سنگستان او اصلا داستان شکست مصدق است و بردن نفت «و بردنها و بردنها و بردنها / و کشتیها و کشتیها و کشتیها». در شعر آنگاه پس از تندر هم به فرار شاه و در افتادن مصدق با امپریالیسم انگلیس و سکوت کشورهایی مثل چین و ... در قبال کودتا میپردازد و البته این شعر دیگر نه سمبولیسم که اصلا تمثیل است. اخوان همچنین شعری را هم مستقیما به مصدق، با نام پیرمحمد احمدآبادی، تقدیم کرده است. هرچند که شعرهای اصلی آن سالهای ما در حاشیه قرار داشتند و کمکم از دهه 40 به بعد مطرح شدند، وقتی که دیگر زیباییشناسی این نوع شعر جا افتاد و کسانی هم که تحت تاثیرشان بودند، از متن کنار زده شدند. در واقع شعر شاعران مطرح آن سالها شکل رنگ باخته شاعران اصلی و نوپرداز ما بود.
شعر اخوان و بسیاری دیگر از شاعران کودتا (کودتای 28 مرداد 1332) بیشتر دست به بازسازی صرف واقعیت میزنند. شاید شعر «زمستان است» و البته «فریاد» اخوان ثالث بهترین نمونهها برای بیان وضعیت شعر و شاعران بعد از کودتای 28 مرداد باشد. در ادامه شعر «فریاد» باصدای مهدی اخوان ثالث به شما مخاطبان عزیز تقدیم می شود.
💠 فریاد - دفتر زمستان - مهدی اخوان ثالث
خانهام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش
پردهها و فرشها را، تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خندههایم تلخ
و خروش گریهام ناشاد
از درون خستهٔ سوزان
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
خانهام آتش گرفته ست، آتشی بی رحم
همچنان میسوزد این آتش
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من، سوزد و سوزد
غنچههایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان، شاد
دشمنانم موذیانه خندههای فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو میدوم
گریان ازین بیداد
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
وای بر من، همچنان میسوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را میکنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
ز آن دگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که میداند که بود من شود نابود
خفتهاند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
@Axe_zirkhaki
عکسهاے زیرخاکے
#شعر فریاد -دفتر زمستان باصدای شاعر:مهدی اخوان ثالث خانهام آتش گرفته ست،آتشی جانسوز هرطرف میسوزد
#شعر_کودتا اخوان کاملا شاعر بعد از 28 مرداد است و در شعر زمستانش فضای سرد سمبولیستی حاکم است که آن را از نیما گرفته؛ یا قصهی شهر سنگستان او اصلا داستان شکست مصدق است و بردن نفت «و بردنها و بردنها و بردنها / و کشتیها و کشتیها و کشتیها». در شعر آنگاه پس از تندر هم به فرار شاه و در افتادن مصدق با امپریالیسم انگلیس و سکوت کشورهایی مثل چین و ... در قبال کودتا میپردازد و البته این شعر دیگر نه سمبولیسم که اصلا تمثیل است. اخوان همچنین شعری را هم مستقیما به مصدق، با نام پیرمحمد احمدآبادی، تقدیم کرده است. هرچند که شعرهای اصلی آن سالهای ما در حاشیه قرار داشتند و کمکم از دهه 40 به بعد مطرح شدند، وقتی که دیگر زیباییشناسی این نوع شعر جا افتاد و کسانی هم که تحت تاثیرشان بودند، از متن کنار زده شدند. در واقع شعر شاعران مطرح آن سالها شکل رنگ باخته شاعران اصلی و نوپرداز ما بود.
شعر اخوان و بسیاری دیگر از شاعران کودتا (کودتای 28 مرداد 1332) بیشتر دست به بازسازی صرف واقعیت میزنند. شاید شعر «زمستان است» و البته «فریاد» اخوان ثالث بهترین نمونهها برای بیان وضعیت شعر و شاعران بعد از کودتای 28 مرداد باشد. در ادامه شعر «فریاد» باصدای مهدی اخوان ثالث به شما مخاطبان عزیز تقدیم می شود.
💠 فریاد - دفتر زمستان - مهدی اخوان ثالث
خانهام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش
پردهها و فرشها را، تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خندههایم تلخ
و خروش گریهام ناشاد
از درون خستهٔ سوزان
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
خانهام آتش گرفته ست، آتشی بی رحم
همچنان میسوزد این آتش
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من، سوزد و سوزد
غنچههایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان، شاد
دشمنانم موذیانه خندههای فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو میدوم
گریان ازین بیداد
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
وای بر من، همچنان میسوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را میکنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
ز آن دگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که میداند که بود من شود نابود
خفتهاند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
📺 گروه واتساپ عکسهاے زیرخاکے
https://chat.whatsapp.com/Fx3SaURZyl904kbhkYzShq